شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۵
کد مطلب : 63891
منبع : خبرگزاری فارس
یادبود بزرگان

آیت الله الهی قمشه ای و حکایت تلاقی علم و عرفان

قم نيوز : سخن از آیت الله محی الدین مهدی الهی قمشه ای است عالمی که علم و عرفان را در هم آمیخت و سرانجام در وادی السلام قم در خاک آرمید.
آیت الله الهی قمشه ای و حکایت تلاقی علم و عرفان
آیت الله الهی قمشه ای و حکایت تلاقی علم و عرفان
 به گزارش قم نیوز شهرستان قمشه (شهرضای فعلی) از شهرهای تابع استان اصفهان و به عنوان شهری عالم پرور معروف و مشهور است شهری که به عنوان زادگاه مرحوم آیت الله میرزا محمدمهدی الهی قمشه‌ای هم شناخته می‌شود.

اجداد این حکیم عالیمقام از سادات بحرین و از بزرگان علم و معرفت و حافظان قرآن به شمار می‌رفته‌اند. آنان به دلیل شکنجه و فشارهای شدید حکومت وقت، از بحرین به شهرستان قمشه مهاجرت و البته سیادت خود را هم مخفی کردند.
علامه حسن زاده آملی، از شاگردان حکیم الهی قمشه ای می‌نویسد:

«آن بزرگوار از سادات بحرین و از بیت علم و عرفان و زهد و تقوا بود. بارها به این بنده می‌فرمود که اصلالتا از سادات بحرینم؛ ولی چون در کسوت متعارف فعلی شناخته شده ام، از تبدیل عمامه سفید به سیاه خودداری می‌کنم.»
پدربزرگ حکیم الهی قمشه ای هم از افراد نیکوکار شهرستان قمشه به شمار می‌رفت و آب انبار، پُل حاج عبدالحمید و مدرسه علمیه حاج عبدالحمید، از باقیات صالحات وی در شهر قمشه است.

محمدمهدی از پنج سالگی آموختن را آغاز کرد و در 15 سالگی، بر ادبیات عرب تسلط کامل یافت. او همراه با تحصیل، به کار و تلاش برای کسب معاش نیز می‌پرداخت هرچند پس از مدتی، به توصیه پدر دست از کار کشید و تمام تلاش خود را در راه آموختن علوم اسلامی به کار گماشت.

او در 14 سالگی، به اصفهان رفت و در مدرسه صدر ساکن شد و تحصیلات را ادامه داد.

در آنجا بود که از محضر شیخ محمد حکیم خراسانی، میرزا جهانگیر خان قشقایی و آیت الله مدرّس استفاده کرد.

در آن دوران، آیت الله سید حسن مدرس صبح‌ها در مدرسه جده کوچک، درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ درس منطق و شرح منظومه می‌گفت و مجلس درسش، محفل آزادیخواهان و حکمت دوستان بود.

خود آیت الله الهی درباره درس استادش، آیت الله سید حسن مدرس چنین گفته است:

«وقتی صبحگاه در محضرش حاضر شده و به بیانش گوش می‌دادیم؛ هر لحظه در وجود ما نیرویی تازه دمیده می‌شد؛ به طوری که در پایان درس، خود را پهلوانی شجاع حس می‌نمودیم.

به طور کلی بیان درس در روحیات شاگردان اثر ویژه ای داشت که از وصف آن عاجزم.»
محمدمهدی سپس از آنجا به مشهد هجرت کرد. دوران تحصیل او در مشهد، دوران بسیار سختی بود. دوری از دیار از یک سو و کمی درآمد و سختی تأمین معاش از سوی دیگر، زندگی را بر او سخت می‌کرد که البته قناعت، زهد و ریاضت بسیار، به او این توان را داد که لحظه ای از فراگیری علوم الهی دست نکشد و حتی مدت‌ها با رفتن در صحراهای اطراف شهر، از درختان توت، بهره مند و سیر می‌شد.

اکنون نوبت آن بود که محمدمهدی در آرزوی دیدار با استادان بزرگ قم و نجف، باز هم تن به رنج هجرت بسپارد.

آیت الله الهی قمشه ای همچنین پس از تبعید استادش، آیت الله سید حسن مدرّس به کاشمر، به جای او در مدرسه سپهسالار – مدرسه عالی شهید مطهری فعلی -  به تدریس مشغول شد و البته این تدریس، نشان از تعبیر رویایی صادقه داشت آنجا که محمدمهدی، سال‌ها قبل در خواب دیده بود که شهید مدرس، کتابی به او می‌دهد و از او می‌خواهد که در هنگام تبعید، آن را به جای وی تدریس کند.

تألیف و تحقیق، بخش بسیار مهم دیگری از زندگی آن حکیم الهی است که در آثاری مانند حکمت الهی، شرح فصوص الحِکم فارابی، توحید هوشمندان، مشاهدات العارفین فی احوال السالکین الی الله، حاشیه ای بر مبدأ و معاد ملاصدرا، دروس عرفانی مکتب علوی و تصحیح دوبیتی‌های باباطاهر عریان مشهود است.

حکیم الهی قمشه ای همچنین از دوران نوجوانی، طبع شعری داشت و با شاعران هم انس و الفت داشت. او تلاش کرد تا در آیینه شعر، توانایی‌های خود را نشان دهد و معارف دینی و مضامین قرآن و روایی و نیز محبت توأم با معرفت به پیشگاه اهل بیت (ع) را با ذوق لطیف خویش ممزوج سازد و از زبان شعر به تشریح مباحث اعتقادی، کلامی و معرفی ستارگان درخشان آسمان امامت و ولایت بپردازد.
باید گفت که شعر او، رگه‌هایی از عرفان اسلامی و حکمت عملی دارد و می‌کوشد تا خواننده را از خواب غفلت بیدار کند.

نغمه الهی (شرح منظوم خطبه همام نهج البلاغه)، نغمه حسینی (شرح منظوم زندگانی حماسی امام حسین (ع) و حماسه کربلا) و همچنین کلیات دیوان وی، از جمله آثار منظوم حکیم الهی است که بخش مهمی از این اشعار، مناجات با خدا را سر می‌دهد:

همی گفتم الهی یا الهی

به عالم، بی پناهان را پناهی
تویی یا رب ز حال زارم آگاه

برآور یوسف جان من از چاه


تو دانی خوار و زار و خسته جانم

تو دانی انتظار کودکانم
 

به جان نیکوان بر جانم ای دوست

ترحّم کن ز غم برهانم ای دوست
 

به رحمت از گناهان چشم در پوش

به مسکینان متاع عدل مفروش
 

چو خواهی از من و خون خوردن من

به رنج و درد هجران مردن من

علامه حسن زاده آملی درباره دیوان آیت الله قمشه ای می‌فرماید:

«از اول تا آخر دیوانش یک کلمه لغو نمی یابی، دیوانش از فاتحه تا خاتمه، شور و نوا و سوز و گداز است.

نازکی اشعارش، خود برهان ناطق است و این بنده، گوینده ای از معاصرین را نمی شناسد که آن همه مضامین رفیع حکمت و معانی منیع عرفان را به این سبک روان به رشته نظم کشیده باشد.
دقیقه‌های معانیش در سواد حروف
چو در سیاهی شب روشنی پروین بود.»
همچنین ملک الشعرای بهار هم درباره اشعار این عارف الهی چنین گفته است:

«گوینده این اشعار، عروض را دماغ موزون او پیدا کرده و قافیه را ذوق فطری او تشخیص داده است و آنچه با ذوق خاص او راست آمده، درست یافته و به کار بسته است.

او در غزل نیز به مذاق اهل حال، حالی بین فلسفه و عرفان و شریعت، برگزیده است.»
و اما این استاد والامقام، در ترجمه متون دینی هم فعال بود که ترجمه روان وی از قرآن کریم، مشهور خاص و عام است و در کنار ترجمه صحیفه سجادیه و ترجمه مفاتیح الجنان، از باقیات الصالحات حکیم الهی است.
آیت الله حکیم محی الدین محمدمهدی الهی قمشه ای سرانجام در چنین روزهایی از اردیبهشت ماه سال 1352 هجری شمسی و پس از 75 سال عمر بابرکت، به ملکوت اعلی پیوست تا پس از انتقال پیکر پاکش از تهران به قم، در جوار بارگاه حضرت فاطمه معصومه (س) و در وادی السلام شهر مقدس قم، در خاک آرام گیرد.

او به مُحی الدّین به معنای «زنده کننده معارف دینی»  هم ملقّب بود گردید و در شرع و ادب، تخلّص «الهی» برای خود برگزید:

«الهی» طبع و «مهدی» نام و در عشق
  لقب گردید «مُحی الدّین»، مُقرّر

انتهای پیام/ 137
https://qomnews.ir/vdcgq793.ak9wy4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما