جمعه ۸ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۰۰
کد مطلب : 33685

وقتی که شیطان لباس دوستی بر تن می‌کند

قم نيوز : قم نگار: سیاست نفوذ آمریکا به ایران مسئله ای تازه نیست و سال ها است که به روش های مختلف دنبال می شود و امروز هم آمریکا در لباس دیگری دست دوستی دراز کرده تا شاید خوی شیطانی خود را در این لباس پنهان کند.
وقتی که شیطان لباس دوستی بر تن می‌کند
به گزارش قم نگار، ایران در حالی در این چند ساله اخیر قدرت تاثیر گزاری خود را به خصوص در کشورهای منطقه افزایش داده است و قدرت خود را در زمینه های نظامی، جهش های علمی و مهیا شدن شرایط برای بهتر شدن زیرساخت های اقتصادی پیشرفت داشته داده است که در نقطه مقابل آن یعنی آمریکا در ۱۵ سال گذشته با کاهش قدرت به صورت چشم گیری مواجه بوده اند.

آمریکا اما در طول این سال ها در مقابله با جمهوری اسلامی ایران از پای ننشسته است و همواره تلاش کرده است که به نوعی چوب لای چرخ روند پیشرفت ایران بکند، راه اندازی جنگ نیابتی، جنگ نرم و جنگ اقتصادی از جمله راهکارهایی بود که آمریکا برای از بین بردن نظام جمهوری اسلامی ایران به راه انداخته و برای این کار رقم های میلیارد دلاری در بودجه سالیانه خود اختصاص داد که همین امر نشان از اهمیت ایران برای آمریکا دارد.

راهکار جنگ اقتصادی با ابزارهایی همچون تحریم و به بهانه مسئله هسته ای ایران به کار گرفته شد که اگر در بسیاری از موارد موجبات مشکلات اقتصادی بسیاری را فراهم کرد اما آنچه که مسلم است این است که در این سال ها امکان نفوذ به طور قطعی برای آمریکا ها پیدا نشد و آن ها هم به دنبال بهانه و راهکار جدید برای نفوذ در ایران برآمدند.

در جنگ اقتصادی آمریکا قدرت هوشمند ما را هدف گرفت و در حالی که در زمینه فناوری در حال حرکت و رشد بودیم به راه انداختن جنگ اقتصادی علیه ایران باعث شد تا حدود دو سال این حرکت متوقف شود و برای مثال پروژه ماهواره که مراحل آخر خود را طی می کرد و می توانستیم قبل از هند و بعد از روسیه، آمریکا و چین چهارمین کشور دارای این پروژه باشیم به وسیله همین جنگ و کارشکنی آمریکایی ها این کار را به تعویق انداخته شد.

بعد از آنکه آمریکایی ها در بحث اقتصادی نتوانستند به تمامی اهداف خود برسند، حالا با مطرح شدن مذاکرات و با تصویب رسیدن برجام در دو کشور آمریکا سیاست جدیدی را با عنوان جنگ سیاسی و فرهنگی در قالب نفوذ در پس پرده مذاکرات دنبال می کنند، امری که به آن اعتراف نکرده اند اما سابقه سیاه و منحوس آمریکا در تمام سال های حیاتش و خوی استکباری این کشور این امر را اثبات می کند.

اینکه مقام معظم رهبری ۷۰ باردر چندماه اخیر به مسئله نفوذ اشاره کرده است، نشان از اهمیت و درجه حساسیت این امر در دوره کنونی است، به طوری که آمریکا بعد از به راه اندازی سه جنگ نیابتی، جنگ نرم و جنگ اقتصادی حالا به دنبال تاثیرگذاری بر مراکز تاثیرگذار، تصمیم گیر و تصمیم ساز است تا بتواند قطعات پازلی را که نتوانسته تکمیل کند، به سرانجام برساند و در نقاطی که تا امروز دسترسی برایش ممکن نبود دسترسی یابد.

حالا سوال این جاست که با توجه به اینکه پیشینه آمریکایی ها برای ما اثبات شده بود و با توجه به تذکرات مکرر رهبری چرا پشت میزهای مذاکره مسئله هسته ای با آمریکایی ها نشستیم؟ جواب این است که مسئله هسته ای یک آزمون برای سنجش رابطه با غرب و به طور ویژه آمریکا بود؛ که آمریکایی ها در این آزمون هم باز مردود شدند و بعد از مدتی مشخص شد که آمریکایی ها باز هم نیت سوشان بر هر چیزی غلبه دارد.

علاوه بر اینکه آمریکا در این مذاکرات مردود شده است معنای مورد نظر آمریکایی ها از مذاکره عامل دیگری است که ایران را از مذاکره در زمینه های دیگر با این کشور منع می کند، به عبارتی دیگر معنای مورد نظر آمریکا از مذاکره معامله است و خواهان یک بده بستان سیاسی است این در حالی است که ایران به عنوان یک کشور اسلامی از ابتدای انقلاب اسکتبار ستیزی را در کارنامه خود داشته است و طبیعی است که ما در سیاست خارجی با توجه به اصول و آرمان هایی که داریم نمی توانیم با استکبار جهانی که اهداف و نیت هایش کاملا متضاد ما است وارد معامله شویم و به این دلیل که ما اهل معامله در مسائل استراتژیک و ایدئولوژیک نیستیم اساسا مفهوم معامله با آمریکا خود به خود زیر سوال می رود.

آمریکایی ها در متن این مذاکرات نشان دادند که نه تنها هدفشان از مذاکره پیشرفت صنعت هسته ای ایران نیست بلکه به دنبال راهی از نفوذهستند که در طول این سال ها نتوانستند به آن دست یابند و نشان دادند که مسئله هسته ای بهانه ای است که از طریق آن به تغییر رفتار ایران و نفوذ در حوزه ها و عرصه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی کشور دست یابند و بر اساس همین اختلافات بسیار مشهود ایدئولوژیکی نیاز به ورود و مذاکره در مسائل دیگر که محل اختلاف است احساس نمی شود.

سیاست نفوذ آمریکایی ها به ایران در قالب مذاکرات هسته ای از مدت ها قبل در نهاد های سیاسی این کشور مورد بحث قرار گرفته است و یکی از راه های که برای رسیدن به این اعمال نفوذ مد نظر دارند، سرازیر شدن سرمایه گذاران آمریکایی و غربی به ایران است که از این طریق در معادلات اقتصادی کشور نقشی را ایفا کنند که بتواند موثر باشند و مسیر و حرکت اقتصادی کشور را به عدم استقلال و وابستگی به غرب سوق دهند، همان کاری که در سال های گذشته با مالزی کردند و این کشور را در زمینه اقتصادی به خود وابسته کردند.

یکی دیگر از روش های آمریکایی ها برای نفوذ در مراکز تاثیرگزاری ایران این است که با ورود اساتید غربی به ایران نفوذ را در یک برنامه بلند مدت انجام داده و با حضور این اساتید در ایران زمینه تاثیرگزاری در محیط دانشگاهی که محیطی حیاتی و اثرگزار و انسان ساز است فراهم شود و تاثیرگزاری بر فکر که مهم ترین عامل در همراهی انسان ها را فراهم کنند که از جمله این اقدامات می توان به ورود وکلای آمریکایی به کشور در هفته گذشته اشاره کرد.

در این میان نقش رسانه ها نیز بسیار اثرگزار است به نحوی که آمریکا تلاش می کند تا با تاثیرگزاری بر باورهای مردم از طریق این ابزارها باور مردم را تغییر داده و باورهای غربی را جایگزین کنند،آمریکایی ها برای اثرگزاری بر ذهنیت و افکار مردم حتی به مسائلی محیط زیستی هم وارد شده اند و با ابراز علاقه به حل مشکلات محیط زیستی همچون دریاچه ارومیه به دنبال آن هستند که از این طریق هم به وسیله شرکت ها و ان جی او های خودشان در مسیر تاثیرگذاری بر کشور استفاده کنند.

تمام این روش ها و سیاست ها و هزاران سیاستی که حتی از آن بی خبریم تنها یک چیز را دنبال می کنند؛ نفوذ و تاثیرگذاری بر مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز و به همین دلیل است که رهبری در چند ماه گذشته ۷۰ بار به مسئولان توصیه کرده است که مراقب توطئه های استکباری آمریکا باشند و شیطان بزرگ را دوست نپندارند.

انتهای پیام/130
https://qomnews.ir/vdcenp8x.jh8xvi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما