شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۵۶
کد مطلب : 48483
منبع : خبرگزاری فارس
سیدباقر مصطفایی

بی‌تردید از منظر جامعه‌شناسی «رأی مجدد به روحانی» رأی سلبی است

قم نيوز : قم نیوز: بی‌تردید از منظر جامعه‌شناسی، «رأی مجدد به روحانی» رأیی است سلبی؛ ناشی از تمرکز بر نقاط ضعف طرف مقابل یا رأیی است ناشی از رقیب‌هراسی و ترساندن مردم از رقیب، اکنون فقط با آسیب‌شناسیِ رأی سلبی امکان تلطیف فضای عمومی وجود دارد.
بی‌تردید از منظر جامعه‌شناسی «رأی مجدد به روحانی» رأی سلبی است.
بی‌تردید از منظر جامعه‌شناسی «رأی مجدد به روحانی» رأی سلبی است.
به گزارش قم نیوز، سید باقر مصطفایی استاد جامعه شناسی در یادداشتی به بررسی نتیجه انتخابات پرداخت.

متن این یادداشت در ادامه می‌آید:

ارزش ذاتیِ «رأی»- چه رأی فردی یا رأی جمعی و اجتماعی-به نسبتی است که «رأی» با تعقل، تفکر و مطابقت با واقعیت‌های سیاسی اجتماعی، فرهنگی یا اقتصادی و نیز فراروی از احساسات کاذب، ارتباط پیدا می‌کند.لذا هیچ رأیی بی‌ارزش نیست چه نوع سلبی و چه نوع ایجابی آن. اما ارزش واقعی رأی، ارزشِ برخاسته از تعقل و خردورزی است که فرد و جامعه را قادر می‌سازد فراتر از روزمرگی و تبلیغات، تصمیم بگیرد.

منظور از رأی روحانی در اینجا، رأی‌های «تعیین‌کننده» است که او را امروز، پیروز انتخابات معرفی می‌کند. این رأی، به معنی واقعی و دقیق خود، ارزش ایجابی ندارد. یعنی رأی روحانی ناشی از عملکرد مثبت و شهادت وجدان عمومی جامعه مبنی بر عملکرد مثبت او در حوزه های مختلف، بخصوص در حوزه اقتصادی که به کانون متراکم مشکلات جامعه تبدیل شده، نیست. حتی وجدان عمومی پایگاه اجتماعی او یا رأی‌دهندگان تعیین‌کنندة او، مطمئن نیست که با انتخاب مجدد روحانی، وضع بهتر از گذشته شده و بساط فساد اقتصادی از دولت و اطرافیان رئیس آن برچیده خواهد شد.

همین رای‌دهندگان، بعید است که معتقد باشند انتخاب مجدد روحانی، نقطه پایانی برای فشارهای بین‌المللی علیه ایران و تحریم های جدید آمریکا خواهد بود یا پایبندی به برجام با انتخاب مجدد روحانی، دو طرفه خواهد شد. جامعه رأی روحانی بعید است که مدعیات تکرار شدة او را باور کرده و معتقد باشد او به وعده‌های خود عمل کرده و یا به وعده‌های تازه اعلام شدة خود، دقیقاً عمل خواهد کرد. ‌رای دهندگان روحانی اینقدر واقع‌بین هستند که باور نکنند رانت‌خواری دست کم در حلقه اول و دوم در دولت دوم روحانی نیز برچیده خواهد شد. بلی، این، وجدان عمومی ملت ایران است که فراتر از رأی‌دهندگان روحانی، در عین اعتقاد به توانمندی به ظرفیت نظام و کشور، نگران مسائلی است از جمله اینکه مبارزه با فساد در دوره بعدیِ روحانی هم «صوری، کاذب، تبلیغاتی و سرکاری» شده و حقوق‌های نجومی، پایانی نیافته و احتمالاً دلال‌ها و کاسبان جدیدی وارد دولت شوند و یا روند مبارزه با فساد، سرنوشت بهتری از گذشته پیدا نکرده و برخلاف تبلیغات، کشور در مسیر مطلوبی قرار نگرفته و مشکلاتش تشدید شود. فارغ از شکل‌گیری یک دولت ضعیف ناشی از رأی سلبی، اگر گوش شنوایی باشد حتماً از وجدان عمومی رای دهندگان، مسائلی بیش از این خواهد شنید که موضوع بحث ما در این مجال نیست.

با نفی جنبه ایجابی و مثبت رأی روحانی، مساله بسیار مهم، این است که چگونه رای روحانی، قابل توضیح است. بی‌تردید از منظر جامعه‌شناسی، «رأی مجدد به روحانی» رأیی است سلبی؛ ناشی از تمرکز بر نقاط ضعف طرف مقابل یا رأیی است ناشی از رقیب‌هراسی و ترساندن مردم از رقیب. بدین معنی، یک وجه سلبی‌بودن رای، آن است که رقیب روحانی نقش تعیین‌کننده‌ای در رای مجدد به او داشت و منهای حضور چنین رقیبی، سرنوشت انتخابات، به شکل دیگری، رقم می‌خورد. وجه مهمترِ سلبی‌بودن رأی روحانی، این است که فارغ از حقیقت و چیستی رقیب، سازمان تبلیغات داخلی و خارجیِ طرفدار روحانی، موفق شدند گفتمان رقیب را گفتمان خشونت و ضد آزادی نشان دهند؛ تقریباً موفق شدند که برنامه رقیب را «توخالی و شعاری» و البته «با فرجامی مبهم و احتمالاً پرهزینه» نشان دهند؛ موفق شدند که بخش مهمی از بدنه اجتماعی را متقاعد سازند: اگر رئیسی بیاید اوضاع بدتر خواهد شد. بدنة رأی دهنده به روحانی با ملاحظات مختلف، از خوف اینکه مبادا وضع آنها به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و یا فشارهای و تحریم‌های بین المللی، بدتر شده و یا بر کشور، جنگ تحمیل شود، حسن روحانی را انتخاب کردند.

وجه ذاتاً سلبیِ رأی روحانی، نه تنها جامعه شناسیِ «رای روحانی» را توضیح می‌دهد، بلکه نشان می‌دهد «گفتمان قدرت» تا چه حد بر سیاستمداران کنونی، جناح‌ها و دولت در ایران، حاکم شده است؛ بخصوص بر وضعیت فکری و روند تحول نخبگان سیاسی طرفدار روحانی- چه مذهبی و چه غیرمذهبی- دلالت دارد که چه درکی از جامعه، کشور، روندهای جهانی و نیز جایگاه ایران، محدویت‌ها و مطلوبیت‌های آن در نظام بین الملل دارند و همچنین نشان می‌دهد که آنها چگونه نتوانستند فراتر از سیاست‌ورزی سطحی و غریزی، ظرفیت‌های ملی و مذهبی را تجمیع کنند و بلکه با دست خود، موانع راهبردی و معرفتی برای هم‌‎افزایی ظرفیت‌های داخلی ایجاد می‌کنند که برداشتن این موانع، برای دوره‌های بعد، خود مساله‌ای جدید خواهد بود.

وظیفه نخبگان سیاسی، فکری، فرهنگی جامعه، تلطیف فضای عمومی است و نه برساختن گفتمان‌های کاذب و غیرواقعی که اقشار مختلف جامعه و طیف‌های موثر را نسبت به هم آنقدر بدبین کند که نخواهند «وجوه مثبت و احتمالیِ طرف مقابل» را ببینند و تنها بر اساس سلب یا نفی مزیت‌های طرف مقابل، رأی بدهند. این سبک‌ رأی و تولید ادبیات سیاسی برای کشوری که رو به آرمان‌های با ارزشی دارد و به واسطه آن آرمانها، با انواع جدیدی از تهدیدات امنیتی و نظامی،اقتصادی، فرهنگی مواجه است، چه توجیه عقلانی دارد؟

رأی‌دهی با ارزش سلبی و یا تلاش برای تداوم و تبدیل آن به یک فرهنگ، از هر طرفی که باشد، کمکی به ملت ایران نخواهد کرد. «رأی سلبی» با انگیزه «قدرت» باشد یا نفی «قومی باشد دون قوم دیگر»، یا «مقابله و نفی مذهبی باشد دون مذهب دیگر»، -هر ارزشی که داشته باشد- ارزش «رأی» ندارد و با عقل و تعقل فاصله معناداری دارد. مضافاً اینکه به لحاظ واقع نیز دولتِ برآمده از رأی سلبی در هر جای دنیا، ، ذاتاً دولت ضعیفی است. یعنی علاوه بر اینکه مطابق با واقعیت‌های جامعه ایران نیست و اصرارش برای اجرایی شدنِ فضای تبلیغاتی، موجب تشدید گسست‌های عاطفی، طبقاتی، قومی، مذهبی، و ملی، و تبدیل آنها به شکاف‌های سیاسی و احیاناً شکاف‌های امنیتی خواهد شد.
بنابراین، اکنون فقط با آسیب‌شناسیِ رأی سلبی و التزام به لوازم آن است که امکان تلطیف فضای عمومی و تقریب دل‌ها نسبت به یکدیگر بدست آمده و می‌توان بر مشکلات ناشی از شکل‌گیری یک دولت ضعیفِ برآمده از رأی سلبی فائق آمد.

انتهای پیام/ 137
https://qomnews.ir/vdcgwt9t.ak9774prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما

خداییش خوب تحلیل کرده ممنونم