قم نيوز : قم نیوز: درایت آیتالله محمدجواد صافی تا حدی است که فرار رضاخان را پیش بینی میکند و البته در شعر خود، از مردم میخواهد تا به پهلوی دوم هم امان ندهند و او را پیش از ریشه دواندن سلطنت، کنار زنند.
به گزارش قم نیوز، حسن شیخ حائری؛ سخن از مرحوم آیتالله ملا محمدجواد صافی گلپایگانی، پدر بزرگوار مرجع عالیقدر، آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی است.
ایشان تنها 24 سال داشت که با ظهور استعدادهای خود، اجازات متعددی در اجتهاد از استادان معظمش مانند آیتالله درچهای، آیتالله حاج آقا نورالله اصفهانی و آیتالله سید محمدباقر موسوی خوانساری دریافت کرد و این در حالی بود که توفیق داشت تا با بزرگوارانی مانند آیتالله بروجردی و آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی همدرس باشد.
پس از آن بود که در قم، اصفهان و گلپایگان به تدریس، تألیف، اقامه نماز جماعت و راهنمایی مردم همت گمارد و روز به روز انوار تابناک علم و فقاهتش، بیشتر برای طلاب و فضلا آشکار میشد.
در آن زمان که مصادف با حکومت پهلوی اول بود، ایشان در مبارزه با بهائیت و تصوف، مخالفت با خانها و فئودالها و البته رویارویی با کشف حجاب رضاخانی، کم نگذاشت و به عنوان عالم و فقیهی حاضر در صحنه، شناخته میشد. معظمله همچنین تلاش داشت تا در احیای شعائر دینی و برگزاری بزرگداشتهای مذهبی پیشقدم باشد.
یکی از وجوه برجسته شخصیتی ایشان، روح زلالش بود که موجب شکوفایی زبان شعر در ایشان شد و اشعار بسیاری از ایشان به یادگار مانده است.
بخشی از ابیات یکی از این اشعار که در پی میآید، نشان دهنده اوج حساسیت ایشان برای تقابل با سیاستهای تفرقه افکنانه انگلیس در ممالک اسلامی است:
«انگلیسی در جهان افکنده دام مکر و فن
ای خدایا! مسلمین را سید و سالار کو؟
بحر پر موج و بلا در اوج و کشتی در خطر
نوح کشتیبان در این دریای محنت بار کو؟
صفحه روی زمین بگرفت دجال فتن
مهدی صاحب زمان و تیغ آتشبار کو؟»
شعر دیگری از ایشان، درباره واقعه کشف حجاب است که در عین هدایتگری برای جوانان و ایرانیان، انتقادی صریح را به سردمداران این واقعه تلخ و تاسف بار، نثار میفرماید:
«هست در بعض زنان شوری پیش کشف حجاب
خاک هر ذلت به سر این خلق بیسر کردهاند
روزی آید زین شب مظلم که هر یک بی عفاف
بهره ور از وصل خود رندان ابتر کردهاند
این جوانان وطن در معنی حب الوطن
اشتباهی بوالعجب در خود مخمر کردهاند
وضع دوران اروپایی کنون سرمشق ماست
گر چه ما را در حقیقت خوار و مضطر کردهاند
علم و صنعت را نسازد کس از آنها پیروی
لیک لفظ مسیو و مرسی مکرر کردهاند
ای که داری آرزوی انخساف ماه شرع
و ای که ز اول فطرتت را بد مخمر کردهاند
هر چه میخواهی بگو و هر چه میخواهی بکن
کارفرمایان عالم کار دیگر کردهاند
یک دو روزی گر مساعد گشت وقت، ایمن مباش
صد هزاران چون تو را با خاک یکسر کرده اند»
درایت ایشان تا حدی است که فرار رضاخان را پیش بینی میکند و البته در شعر خود، از مردم میخواهد تا به پهلوی دوم هم امان ندهند و او را پیش از ریشه دواندن سلطنت، کنار زنند؛ چراکه از دیدگاه ایشان، او نیز اگرچه در ظاهر با رضاخان متفاوت است، اما لزوما رهرو راه نادرست پدرش خواهد شد:
«اگر چه رفت آن مردود گمراه
ولی آوخ که شد فرزند او شاه
نخواهد داشت جز ظلم و ستم کار
مثل باشد، نزاید مار جز مار»
و آنچه آمد، تنها بخشی از اشعار هدایتگرانه و هوشیارانه سیاسی اوست.
ایشان همچنین بسیاری از مسائل فقهی و بهویژه اصول فقه را به نظم درآورده و بیش از هزار بیت از ایشان در این موضوع به یادگار مانده است.
دیوان اشعار اهل بیت و تبدیل ترجمه بسیاری از احادیث به زبان نظم و شعر هم، از دیگر آثاری است که به همت ایشان تالیف یا گردآوری شده است.
کتاب دیگری از ایشان، کتاب ارزشمند «مصباح الفلاح و مفتاح النجاح»، به عنوان کتابی جامع در اخلاق و پند و اندرز است که در زمان خود، برای بسیاری از اهل منبر و بزرگان آن زمان، منبع جامعی بوده که میتوانستهاند تنها با مطالعه آن، منبر کاملی را برای وعظ مردم تدارک ببینند.
و سرانجام این عالم جلیل القدر پس از 9 دهه حیات مبارک، مانند چنین روزی و در 25 رجب 1378 هجری قمری به لقاء الله پیوست. آیتالله بروجردی بر پیکرشان نماز خواند و دستور فرمود تا آن مرحوم را در مسجد بالاسر حرم منور حضرت فاطمه معصومه به خاک بسپرند.
آیتالله بهجت درباره آن مرحوم فرمودهاند:
«روزی آقای آخوند ملا محمدجواد صافی در مسجد بالاسر به من برخورد کرد، دست مرا گرفت و به سوی نقطهای برد و فرمود در آینده مرا در این قطعه زمین فراموش نکنید.»
و آنجا، همان نقطهای بود که ایشان را به خاک سپردند؛ رحمت الله علیه.