اگر تشیع را همان اسلامی بدانیم که پیامبر(ص) معرفی کرده است، آن اسلام از طریق امام علی(ع) باید پیگیری شود.
قم نیوز: مطالعات شیعهشناسی جزو آن دسته از مطالعات میان رشتهای است که یک سر آن به حوزه علمیه می رسد و سر دیگر آن تعدادی از رشتههای دانشگاهی مانند تاریخ، جامعه شناسی و ... . 90 درصد جمعیت ایران و بیش از این مقدار در دیگر کشورهای جهان، شیعه هستند و لزوم مطالعه جنبههای مختلف این مذهب مهم، بر کسی پوشیده نیست. برای آشنایی با آغاز تشیع و گسترش آن، به سراغ مدیر موسسه شیعه شناسی، حجت الاسلام و المسلمین دکتر تقی زاده داوری رفتیم و با ایشان به گفتگو نشستیم.
سرویس حوزه علمیه قم نیوز: از ابتدای شروع به کار سرویس حوزه علمیه، بنا بر تمرکز روی موسسات حوزوی به جای تمرکز روی ساختار اداری حوزه علمیه قرار گرفت، زیرا تولید علم در این موسسات و پژوهشکدهها صورت می گیرد و به صورت آثار مکتوب منتشر می شود. یکی از این موسسات موفق که علاوه بر چند نشریه، کتب متعددی را نیز به چاپ رسانده است و در عین حال در حوزه تخصصی ای فعالیت می کند که تقریبا رقیب دیگری ندارد، موسسه شیعه شناسی است. حجت الاسلام و المسلمین، دکتر تقی زاده داوری، رییس موسسه شیعه شناسی [برای دریافت زندگی نامه علمی ایشان اینجا را کلیک کنید] ما را به راحتی به حضور پذیرفت و با روی گشاده به سوالات ما پاسخ گفت، اما با توجه به سابقه علمی ایشان و تسلط ایشان بر مباحث مورد گفتگو، در طول این گفتگو همواره بیم آن را داشتیم که سوالی ناپخته یا نسنجیده طرح کنیم که باعث رنجش خاطر مصاحبه شونده را فراهم کند. لذا در ابتدا بحث را به ایشان سپردیم تا از زاویهای که مناسب میدانند، وارد بحث شوند و سپس با هدایت ایشان، سوالاتی را مطرح کردیم.
حاصل این گفتگو که قرار بود به مناسبت عید غدیر منتشر شود، پس از ویرایش، به شکل زیر تنظیم شد تا علاقمندان به مبحث شیعهشناسی، استفاده بهتری از آن ببرند. جا دارد از مسوول روابط عمومی موسسه شیعه شناسی و جناب آقای دکتر تقی زاده داوری که فرصت این گفتگو را برای ما فراهم کردند، تشکر کنیم.
آغاز تشيع و گسترش آن
ترديدي نيست که واژه شيعه در قرآن مجيد و در تعبيرات پيامبر اسلام(ص)، به طور مکرّر استعمال شده است. مثلاً در قرآن ميخوانيم «و اِنّ من شيعته لابراهيم» يعني ابراهيم از شيعيان نوح است. و يا پيامبر اسلام درباره اميرالمؤمنين فرمود که «علي و شيعيان او به فوز و فلاح رسيدهاند». اما استعمال شيعه به عنوان يک جمع و گروه اجتماعي تا زمان خلافت امام اميرالمؤمنين رواج اجتماعي نداشته است. از آن زمان به بعد، تعبير «هذا مِن شيعه علي» و «هذا مِن شيعه عثمان» رواج يافت و به تدريج در معناي يک گروه متشخّص اجتماعي پيرو و حامي علي(ع) جا افتاد.
اولاد و احفاد امامان شيعه در زمان بنيعباس قيامهايي داشتند که به قيام علويان معروف است. مانند قيام زيد بن علي بن الحسين. و اينها همان شيعياني هستند که به وصايت و خلافت بلافصل امام علي(ع) بعد از پيامبر اسلام(ص) معتقدند. بدينترتيب شيعهگري همراه و همزاد با تولّد اسلام در حجاز متولّد شد و سپس در يمن، بحرين، شامات، مصر، عراق و ايران و ساير بلاد افريقايي و آسيايي گسترش يافت.
جالب است بدانيد ما اکنون در ايران خاندانهايي به نام ايرواني و گرجي داريم که از ارمنستان و گرجستان هستند ولي شيعهاند. اين نشاندهنده بسط تشيّع در مناطق قفقاز بوده است.
ادعاي مستشرقين درباره آغاز تشيع از دوره صفويه نادرست است
برخي از مستشرقين ادعا ميکنند که تشيع مولود صفويه است و اين ادعاي موهوم را شبکههاي تبليغاتي کشورهاي عربي نيز تبليغ ميکنند. اين ايده، در واقع اتّهامي بيپايه براي بيرونق کردن تشيع در منطقه است. اين کلام، ادعايي ناشيانه است. تشيع قبل از اينکه در ايران باشد، در حجاز بوده، در يمن بوده، در عراق بوده، در شامات و لبنان بوده، در بحرين بوده است. متون اوليه شيعي و نيز کساني که رواجدهنده تشيع اوليّه بودهاند، همگي قبل از صفويه بودهاند و بخش عمده نويسندگان آن متون، عرب هستند.
توجه کنيد به خاندان اشعري قم که از کوفه وارد قم شدند. آنها در اصل يمني هستند که از يمن وارد عراق شدند و سپس از عراق وارد قم شدند. اينها در قم حکومت خودمختار تأسيس کردند و اوّلين گروهي هستند که خمس براي امامان شيعه فرستادند و اولين حکومت محلّي خودمختار شيعي در ايران عصر عباسي که به تثبيت و ترويج مذهب تشيّع در ايران کمک بيبديلي کرد.
بنابراين آنچه که امروزه تحت نفوذ معنوي برخي از رهبران پر جاذبه شيعي در دنيا اتفاق افتاده، مثلاً تأثير امام خميني(ره)، در رواج دوباره دينداري، اسلامگرايي و شيعهگري، در واقع تداوم مذهبسازي صفويه نبوده بلکه تداوم اسلام راستيني بوده که توسط پيامبر(ص) به امام علي(ع) معرفي شد و سپس از طريق اولاد و احفاد امام علي(ع) نسل به نسل تا به امروز در منطقه و جهان تداوم يافته است.
تشيع مولود طبيعي اسلام
خاندانهاي شيعي که گاه در قدرت بودند، به گسترش تشيع کمک رساندند و در اين امر ترديدي نيست. اما بايد به اين نکته توجه کرد که شيعه نتيجه فعاليت خاندانها و حکومتهاي شيعي نيست بلکه مولود طبيعي اسلام است. مرحوم شهيد صدر(ره) مقالهاي دارند که با عنوان «تشيع مولود طبيعي اسلام». توسّط مرحوم آقاي علي حجّتي کرماني ترجمه و چاپ شده است. شهيد صدر در اين مقاله ميگويد که تشيع حالت طبيعي اسلام است و تسنن حالت غير طبيعي اسلام. زيرا پيامبر اسلام، ديني آورد که درصدد بود يک انقلاب چند بعدي پديد آورد. پيامبر عمرش محدود بود و طبعاً نياز داشت به کسي که بعد از پيامبر آن را به همان نحو ادامه دهد. در اين زمينه شايستهتر از امام علي(ع) وجود نداشت؛ زيرا او در دامان پيامبر تربيت شده بود و توحيد را از همان کودکي آموخت و تجربه شرک نداشت و پيامبر(ص) به خوبي بر اين امر واقف بود و لذا او را بهطور رسمي در سال آخر عمرشان، در غدير خم، به عموم مردم معرفي کرد. در حاليکه ساير صحابه پيامبر(ص) سالهايي را در شرک به سر برده و در علم و عمل به علي(ع) نميرسيدند.
نحوه معرفي امام علي(ع) به جامعه هم به نوعي است که غير از برداشت شيعه به عنوان ولي و جانشين، تفسير ديگر آن معناي صحيحي ندارد. زيرا آن همه تمهيد در روز غدير خم براي معرفي کسي که فقط دوست پيامبر است چه معناي منطقي و عاقلانهاي ميتواند داشته باشد؟ آيا معقول است که پيامبر(ص) تنها مي خواسته در غدير خم دوستش را معرفي کند؟
بنابراين اگر تشيع را همان اسلامي بدانيم که پيامبر(ص) معرفي کرده است. در آن صورت اسلام پيامبر(ص) را از طريق امام علي(ع) پيگيري ميکنيم. اگر اسلام عبارت است از تسليمشدن به خداوند، نحوه اين تسليم شدن را امام علي(ع) براي ما شرح ميکند. شيعيان همواره در تفسير وحي خداوند، به خاندان او مراجعه ميکنند. و اين همان، شيعهگري است.
بستر اجتماعي پذيرش سقيفه
جامعه حجاز بر اساس بافت قبيلهاي شکل گرفته بود. رهبران يک قبيله براي کل قبيله تصميم ميگرفتند. حضرت امير(ع) فرد جواني بود در حالي که نامزدهاي مقابل ايشان افراد پيري بودند که حمايت رهبران قبائل را نيز با خود داشتند. ايدههاي آنها علاوه بر حفظ قدرت، مزايايي اقتصادي نيز براي رهبران قبائل داشت. ديدگاههاي آنها براي رؤسا و سران آن جامعه، قابل قبولتر بود. چون هم موقعيت طايفهاي آنان را حفظ ميکرد و هم موقعيت اقتصادي آنها را تقويت مينمود. برخي از جامعهشناسان مسلمان، تئوري جامعهشناسانهاي در تحليل اين امر مطرح کردهاند و شيعيان را همان محرومان اصحاب صفّه دانسته و اهل تسنّن را همان اشراف و ثروتمندان قبايل اعراب جاهلي، تصوّر کردهاند. اين تئوري اگرچه به طور کامل با واقعيت تاريخي مطابقت ندارد و از صحّت تاريخي صددرصدي برخوردار نيست ولي بر شروع تحليلهاي جامعهشناختي در اين زمينه قابل طرح است.
تأثير شعائر و آداب محلي بر آموزههاي شيعي
بهطور طبيعي هر انديشهاي وقتي وارد جرگه اجتماعي ميشود از عناصر فرهنگي جامعه خود تأثير ميپذيرد. يک محقّق ايراني تحقيقي را در هند درباره يک حسينيه شيعي در يک محله هندونشين انجام داده است که در آن حسينيه مجسمههايي به سبک هندوها گذاشته شده و مورد احترام قرار ميگيرد. ولي بايد يادآور بود که شيعهگري يعني پيروي از امام علي(ع). به عنوان اصل و اساس تشيّع همواره ثابت است اگرچه ممکن ا ست در نحوه ابراز ارادت به آن امام همام(ع) و فرزندان شايسته ايشان، شکلهايي از سنّتهاي محلّي در آن وارد شود.
اصول کلّي شيعهگري، همان دريافت وحي الهي و سنّت نبوي(ص) بر طبق تفاسير امامان شيعه همواره مورد تأکيد همه شيعيان است ولي در نحوه اداي احترام و ابراز شادماني و اظهار سوگواري چه بسا شکلهاي محلّي و بومي در آن تأثير گذارد، همانگونه که زبانهاي محلّي نيز جلوههاي کاملاً بارزي دارد.
تعامل با ديگر فرقهها
در بسط و گسترش مشترکات خود با ديگر فرقههاي شيعي و حتي غيرشيعه چه بسا ضرورت دارد که تعامل سازندهاي داشته باشيم. مثلاً جريان آقاخانيه در سالهاي اخير کار خوبي را در تدوين تاريخ ائمه(ع) شروع کرده و سفارش نوشتن زندگينامه ائمه(ع) از امام علي(ع) تا امام صادق(ع) را که با شيعه اماميه مشترک است در قم پيگيري ميکند. و يا کليساي کاتوليک از ايدههاي جمهوري اسلامي در حمايت از خانواده، حمايت از کودکان، ضديت با سقط جنين، و محکوم کردن همجنس بازي در همايشهاي بينالمللي، حمايت کرده و تعامل خوبي بين مسيحيت کاتوليک و اسلام شيعي در سطح جهاني وجود دارد که براي هر دو، سازنده است.
نقش ائمه(ع) در ارائه درست مفهوم تشيّع و شيعه
ما جزو فرقه اثناعشري و يا امامي هستيم. يعني معتقديم که قول و کلام ائمه(ع)، قابل اقتدا و اقتباس و حجّت است. تفاسير خاندان پيامبر(ص) که همان امامان برجسته شيعه هستند در مقابل تفاسير ساير صحابه پيامبر(ص) مقدّم بوده و علم و دانش فرزندان علي(ع) در تفسير رموز و اشارات و کنايات و استعارات و تأويلات قرآني از سايرين برتر است.
امامان شيعه، به خصوص امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، در شکل دادن مذهب شيعه و مشخص کردن حد و مرز آن نقشي تعيينکننده داشتهاند. هم در مرزهاي اعتقادي و باورها و آموزهها و هم در اعمال و وظايف عملي ديني. آئينهاي شيعي، مثل سوگواري براي حضرت سيدالشهدا(ع)، نيز به آنها برميگردد زيرا آنها براي تعزيت حضرت سيدالشهداء مجلس عزا ميگرفتند و براي اصحاب خود، حوادث تاسوعا و عاشورا را نقل ميکردند.
پس اگر عزاداري براي حضرت سيدالشهدا يک آيين برجسته شيعي است، ريشههاي آن برميگردد به عصر قدسي شيعه که همان عصر حضور امامان است. شيعيان، همه چيز خود را از ائمه(ع) دارند. امامان(ع) در شکلگيري حيات ديني شيعه نقش فعّال و مستقيم داشتهاند.
امروزه سازمان روحانيت شيعه، نقشهاي معتدد سازندهاي را ايفا ميکند که ريشههاي آن برميگردد به عصر قدسي شيعه و شکلگيري نهاد وکالت توسط امامان(ع).
انتهای پیام/