قم نيوز:شیهد آوینی هنرمندی انقلابی است که هنر را در عرصه انقلاب بدرستی معنا کرد و توانست هنرمند کسی است که هنر را به پای شهادت به تصویر کشید.
به بهانه سالگرد شهادت شهید آوینی
هنرمندی که هنر را به پای شهادت به تصویر کشید
خبرگزاری تسنیم , 20 فروردين 1393 ساعت 19:00
قم نيوز:شیهد آوینی هنرمندی انقلابی است که هنر را در عرصه انقلاب بدرستی معنا کرد و توانست هنرمند کسی است که هنر را به پای شهادت به تصویر کشید.
به گزارش قم نيوز، همرزمانت که لحظه شهادتات را توصیف میکنند میگویند: نزدیک ساعت هشت بود که سمت فکه میرفتی.
راس ساعت هشت که صدایت زدند تنها یک پاسخ دادی: دیر شده است من باید بروم ساعت نزدیک هشت است قرار دارم...
رفتی و رسم قرار را به جا آوردی و مین تو را میزبانی کرد.
۲۰فروردین هزار و سیصد و هفتادبود که خورشید بر کرانه سرخ افق خاکهای تفحص شده از استخوانها و پلاکهای شکسته کسانی که کنارشان عکس و فیلمهای یادگاری داشتی رخ نمود.
همراه شهید از آخرین جملات شنیده شده از سید مرتضی و لحظه شهادتاش را جایی در یک مصاحبه این گونه توصیف میکند: «من عقب برانکارد سید را گرفته بودم و میدیدم پا از مویرگها جدا شده بود و سه چهار بار پا زیر پایم افتاد و روی زمین کشیده شد.
بیشباهت به صحنه شهادت آقا اباالفضل العباس (ع) نبود که میگفتند به پا ضربه زدند و پا از روی اسب کشیده میشد.
دیدم دارم اذیت میشوم و پا را که کشیده میشد، برداشتم و روی سینهاش گذاشتم و گفت: «چه کار میکنی؟ ولش کن» و در این حال و هوا شروع کرد مادرش را صدا زدن: «یا فاطمه زهرا (س)! یا فاطمه زهرا (س)! یا فاطمه زهرا (س)!» بعد سه مرتبه این دعا را خواند: «اللهم اجعل مماتی شهادتاً فی سبیلک»، «اللهم اجعل مماتی شهادتاً فی سبیلک»، «اللهم» من دیدم خونریزی که شدید شده است، او دارد بیقرار میشود.
برانکارد هم کوچک بود و هی سرش بیرون میافتاد و نمیتوانست نفس بکشد و هی سرش را بلند میکرد که یک جوری از این وضعیت خلاص شود ما هم حواسمان نبود و فقط سعی میکردیم با این برانکاردی که درست کرده بودیم زودتر شهید را به جایی برسانیم.
یک جا دیگر نتوانست تحمل کند، سرش را آورد بالا و گفت: «خدایا! همه گناهانم را ببخش و مرا شهید کن». این آخرین ذکر سید است و بعد از آن به اغما رفت.
«قاسم دهقان» رفیق فابریک سید بود وهم او خیلی سید را دوست داشت و هم سید خیلی به او علاقه داشت.
هی گوشش را میگذاشت روی سینه سید که ببیند قلباش میزند یا نه که وقتی دید جواب نمیگیرد، گفت: «بچهها! هفت بار «قل هو الله» بخوانید چون روایت داریم که اگر هفت بار «قل هو الله» خواندی و مرده زنده شد، زیاد تعجب نکنید» و همه شروع کردیم به «قل هو الله» خواندن...
سید را به اتاقی بردند و شروع کردند به تنفس مصنوعی دادن ولی جواب نداد انگار مقدر بود در جمعه ۲۰ فروردین نه صبح سید و موجی از خاطراتی که از او به جا ماند، بروند»
این جملات بارها و بارها چاپ شدند و همه شهادتات را به چشم دل دیدهاند ولی با اینکه نمیدانم به قرارات رسیدی و یار را دیدی یا نه اما خوب میدانم عاشق بودی.
انتهای پیام/126
کد مطلب: 21566