قم نیوز:سازندگان بازیهای رایانهای در طراحی داستانها و عناصر مختلف این بازیها، از بنمایههای خیالی و واقعی بهره میبرند، آنها با قرار دادن این بنمایهها به عنوان پس زمینه، سعی میکنند تا روایتی مجذوبکننده را در اختیار کاربران قرار دهند.
پنهانسازی قیام مصلح الهی در بازیهای رایانهای
خبرگزاری تسنیم , 20 آذر 1393 ساعت 22:15
قم نیوز:سازندگان بازیهای رایانهای در طراحی داستانها و عناصر مختلف این بازیها، از بنمایههای خیالی و واقعی بهره میبرند، آنها با قرار دادن این بنمایهها به عنوان پس زمینه، سعی میکنند تا روایتی مجذوبکننده را در اختیار کاربران قرار دهند.
به گزارش قم نیوز ، یکی از موضوعاتی که در بازیهای رایانهای به طور مکرر به آن پرداخته شده، مبحث آخرالزمان(Apocalypse) و اتفاقاتی است که پس از این واقعه رقم میخورند. مبحث آخرالزمان به خاطر رازگونه بودن و اینکه واقعهای ناشناخته برای انسانها به شمار میرود، موضوعی سرگرمکننده به شمار می رود. بازیکنان میتوانند در بازیهایی که آخرالزمان و وقایع آن را به تصویر میکشند، با دنیایی روبرو شوند که کاملا ناشناخته و با تجربههای روزمره زندگی آنها متفاوت است، به همین خاطر این نوع بازیها از جذابیت بالایی برخوردار است.
آخرالزمان در بازیها معمولا در قالب جنگهای هستهای و یا شیوع ویروسهای کشنده در سطح جهانی به تصویر کشیده میشود که در آنها تعداد زیادی از انسانها از بین رفتهاند و فقط بخش کمی از جمعیت انسانها، باقی ماندهاند و همین بخش اندک، سوژه داستانی این چنین بازیهایی میشوند و تلاش ایشان برای زنده ماندن، موضوع روایت داستان قرار میگیرد و برای مشکلاتشان راه حلی بیابند که در واقع میتوان گفت در بازیها بیش از مبحث «آخرالزمان»، به «پسا آخرالزمان(Post Apocalypse)» پرداخته میشود.
در این بازیها معمولا دنیای پس از اتفاق بزرگ در آخر الزمان به نمایش در میآید و بازیکنان در نقش قهرمانی سعی دارند خودشان و اطرافیانشان را از مرگ حتمی نجات دهند. در این بازیها، آخرالزمان معمولا اتفاقی است که توسط خود بشر به وقوع پیوسته است و نیروهای فرابشری در اتفاق افتادنشان نقشی نداشتهاند. همینطور مفهوم خداوند در این بازیها به طور کامل غایب است و دیدگاه دینی به آخرالزمان در این بازیها مطرح نمیشود و در واقع انسانها هستند و انسانها؛ که همین عدم استفاده از دیدگاه مذهب به آخرالزمان موجب شکلگیری فضایی شبیه به «راز بقا» در این بازیها شده است.
نسانها خودشان آخرالزمان را به وجود آوردهاند و حالا در زندگی پس از آخرالزمان باز هم خودشان باید به دنبال راه حلی برای زنده ماندن و ساختن زندگی جدید باشند. در واقع در این بازیها اعتقادی به دنیای ماورا وجود ندارد و همه چیز در دستان خود انسانها است که زندگی و یا مرگشان را رقم بزنند. اگرچه در تعداد اندکی از بازیها، به وجود نیروهای فرابشری در شکلگیری آخرالزمان پرداخته میشود اما در این بازیها نیز نقش مردان خدا در این اتفاقات و دنیای پس از آن نادیده گرفته میشود و در واقع، در این نوع بازیها، آخرالزمان متاثر از جنگ قدرت در عرش کبریایی به وجود آمده است، فرشتگان، به دنبال دستیابی به قدرت بیشتر آخرالزمان را به وجود آوردهاند.
به عنوان نمونه در این زمینه میتوان به بازی «دارکسایدرز(Darksiders)» اشاره کرد که به داستان چهار سوار آخرالزمان (برگرفته شده از مکاشفه یوحنا(The Book of Revelation) میپردازد. در این بازی که بازیکنان در نقش یکی از چهار سوار به بازی میپردازند، دنیا به خاطر خیانت یکی از فرشتگان اعظم به نابودی کشیده شده است و نسل انسانها به خاطر مبارزه میان فرشتگان و شیاطین از بین رفته اند. بازیکنان در نقش این سوار در دنیای پسا آخرالزمان به بازی می پردازند و سعی دارند تا عاملان اصلی این واقعه را پیدا کنند.
آخرالزمان در این بازی به معنای زنده ماندن موجودات قویتر و از بین رفتن ضعیفترها معرفی میشود، به این صورت که انسانها به خاطر ضعفشان به طور کامل از بین میروند و دنیا به دست شیاطین و فرشتگان میافتد. در این بازی خداوند غایب است و مرگ به معنای نابودی مطلق تعریف میشود.
بازی دیگری که به دنیای پسا آخرالزمان میپردازد، سری بازی «فال اوت(Fallout)» است. در این بازی دنیا به خاطر جنگهای هستهای از بین رفته و انسانها برای ادامه حیات مجبور شده اند، تا به پناهگاههای زیر زمینی پناه ببرند. بر اثر تشعشات هستهای بسیاری از موجودات روی زمین به موجوداتی عجیب الخلقه تبدیل شدهاند. برخی انسانها هم بر اثر این تشعشعات به زامبیهای متحرک تبدیل شدهاند که دیگر چهره انسانی ندارند و پوست صورتشان به طور کامل از بین رفته است. جنگهای هستهای باعث شده که بیشتر انسانها از بین بروند و فقط تعداد کمی باقی بمانند که حالا برای زنده ماندن به مبارزه با هم میپردازند.
دیدگاه مذهبی در این بازی نیز غایب است؛ انسانها باز هم باید خودشان سرنوشتشان را رقم بزنند و آخرالزمان فقط به معنای تغییر روند زندگی انسانها مطرح میشود، به این شکل که دیگر جوامع به شکل قدیم وجود ندارد و انسانها در کنار دیگر موجودات تغییر شکل یافته به زندگی میپردازند.
بازی دیگری که آن هم به دنیای پس از اتفاق بزرگ آخرالزمان میپردازد، بازی «مترو(Metro)» است. در این بازی نیز، دوباره جنگهای هستهای عامل از بین رفتن دنیا، معرفی میشود و انسانها برای گذران زندگی مجبور شدهاند به داخل متروها پناه ببرند. موجودات تغییر شکل یافته در سطح زمین به شکار میپردازند و انسانها در محاق نابودی قرار گرفتهاند و تنها راه رسیدن به رستگاری و زنده ماندن برای آنها ارتباط برقرار کردن با موجوداتی عجیب الخلقه با نام «دارک وان(Dark One)» است.
این موجودات، زمانی انسان بودهاند اما بر اثر تشعشعات هستهای به موجوداتی عجیب تبدیل شدهاند که دارای قدرتهای ذهنی هستند و میتوانند اشیا و موجودات دیگر را به کمک این نیروی ذهنی کنترل کنند. در ابتدا انسانها به خاطر نداشتن اطلاعات کافی آنها را دشمنان خود میپنداشتند اما پس از برقراری رابطه با آنها متوجه نیت اصلی آنها میشوند و به کمک آنها سعی میکنند تا دنیایی تازه به وجود آورند، در این بازی نیز مفهوم خداوند غایب است و تمام اتفاقات، توسط خود انسانها رقم میخورد.
بازی بعدی که قرار است در اواخر سال 2014 به بازارها عرضه شود و به روایت دنیای پسا آخرالزمان می پردازد، بازی «دیویژن(Division)» است. در این بازی، دنیا به خاطر آلوده شدن به ویروسی مرگبار در عرصه نابودی است و بسیاری از انسانها یا مردهاند یا اینکه به موجوداتی خونخوار تبدیل شدهاند و در این میان تعداد کمی از انسانها باقی ماندهاند که سعی دارند در این دنیای پسا آخرالزمانی زندگی کنند.
انسانها در این بازی به دو گروه خوب و بد تقسیم میشوند که گروهی سعی دارند با جمع آوری کمکهای اولیه و غذا به کمک دیگر بازماندگان بروند و ادامه زندگی را برای آنها ممکن سازند و گروه دیگر که از قاتلان و دزدها تشکیل شدهاند سعی دارند تا تمام امکانات را برای خود بردارند و دیگران مورد آزار و اذیت قرار میدهند. در این بازی نیز خبری از مردان خدا نیست و انسانها یا مردهاند و یا در منجلاب به وجود آمده پس از اتفاق آخرالزمان گرفتار شدهاند.
همانطور که گفته شد در تمامی بازیهایی که دنیای پسا آخرالزمان را به تصویر میکشند، دیدگاهی مذهبی در این رخداد طرح نمیشود و درگیریهای شکل گرفته جنگ بین حق و باطل نیست و این انسانها هستند که سعی دارند در قالب گروههای بازمانده به زندگی خود در دنیای پس از اتفاق بزرگ آخرالزمان ادامه دهند. انسانها با رفتارهای خودشان باعث به وجود آمدن آخرالزمان شدهاند و حالا نسلهای بعد باید در دنیایی ویران به زندگی ادامه دهند.
در واقع در این بازیها آخرالزمان و وقایع پس از آن به معنای افول تمدن و افت کیفیت زندگی انسانها است و قیام آخرالزمان و پس از آن تشکیل حکومت عدل جهانی در بازیها حتی در یک مورد نیز وجود ندارد. در واقع این بازیها سعی دارند بیان کنند که قیام مقدس، نبرد حزب الله و حزب الشیطان و تشکیل حکومت عدل الهی در سطح جهان، فقط داستانهایی هستند که برای سرگرمی بیان شدهاند.
سرنوشت انسانها در دستان خودشان است، این آنها هستند که تصمیم میگیرند که در آینده چگونه رفتار کنند. انسانها با رفتارهای خصمانهشان باعث نابودی دنیا میشوند و خودشان را دنیایی نابود شده قرار میدهند که زندگی کردن در آن امری تقریبا ناممکن است و در عین حال، در این بازیها معمولا به توصیف قهرمانی از خودگذشته و دلسوخته پرداخته میشود که با کمک کردن به دیگر بازماندهها زندگی مادی را برای آنها راحتتر میکند و یا اینکه حتی باعث میشود تا تمدن دوباره بازسازی شود و انسانها در قالب دنیای جدید به زندگی ادامه دهند. نکته مهم این است که این قهرمان معمولا کشوری را نمایندگی میکند که ما ایرانیها آن را با نام «شیطان بزرگ» میشناسیم.
انتهای پیام/136
کد مطلب: 27515