قم نیوز: عضو هیئت علمی گروه اقتصاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با تاکید بر لزوم اتخاذ ساز و کارهای عادلانه در مقوله اخذ مالیات در کشور گفت: کاهش سود بانکی یکی از پیش نیازها و الزامات تمرکز سرمایه های مردم در بخش تولید و تقویت تولید ملی است.
اقتصاددان حوزوی:
کاهش سود بانکی؛ پیش نیاز تمرکز سرمایه در بخش تولید
ساز و کارهای دریافت مالیات باید عادلانه باشد
خبرگزاری فارس , 27 تير 1396 ساعت 11:30
قم نیوز: عضو هیئت علمی گروه اقتصاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با تاکید بر لزوم اتخاذ ساز و کارهای عادلانه در مقوله اخذ مالیات در کشور گفت: کاهش سود بانکی یکی از پیش نیازها و الزامات تمرکز سرمایه های مردم در بخش تولید و تقویت تولید ملی است.
به گزارش قم نیوز، آن گونه که رئیس شورای هماهنگی بانک های دولتی خبر داده ، کاهش نرخ سود بانکی به زیر 15 درصد بسیار جدی است؛ این خبر به خصوص برای واحدهای تولیدی اقتصاد یک خبر مسرت بخش به شمار می رود چه آن که مورد تایید و حمایت بسیاری از اقتصاددانان نیز روبرو شده است.
درباره تاثیر کاهش نرخ سود بانکی بر اقتصاد به ویژه از منظر حمایت از تولید داخلی با حجت الاسلام و المسلمین مصطفی کاظمی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و از اعضای انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم که همچنین مدیریت گروه اقتصاد جامعه المصطفی را بر عهده دارد، گفتگویی انجام داده ایم که مشروح آن در ادامه می آید؛
به نظر شما، مهم ترین اثر و پیامد کاهش نرخ سود بانکی در فضای کلی اقتصاد کشور چه خواهد بود؟!
طبعاً وقتی نرخ سود بانکی کاهش یابد افراد کمتری پول خود را به بانک می آورند و به همین خاطر انگیزه بیشتری ایجاد می شود تا آن ها در بازار سرمایه وارد کنند.
بر عکس قضیه ، هر چقدر نرخ سود بانکی بیشتر باشد انگیزه کمتری می شود برای سرمایه گذاری در بخش های دیگر اقتصاد چرا که افراد تمایل دارند پول خود را در بانک هزینه کنند.
به ویژه این که در حال حاضر یکی از مشکلات اصلی کشور ، بیکاری و کمبود شغل است که برای اشتغالزایی می بایست بخشی از سرمایه های کشور به سمت کارخانه ها و به منظور تامین نقدینگی آن ها سوق داده شود تا به این وسیله بتوان افراد بیشتری را در مدار تولید و فعالیت کارخانه ها به کار گرفت و تا حدی جلوی افزایش آمار بیکاری در جامعه را گرفت.
از این حیث، هر چقدر نرخ سود بانکی کمتر باشد نقدینگی از سمت بانک ها به سمت بخش واقعی اقتصاد یعنی تولید و صنعت سوق داده می شود، به این خاطر که مردم میان بازدهی اقتصادی بانک و بخش واقعی اقتصاد قیاس می کنند و وقتی سود بانکی کمتر باشد ، خواه ناخواه پول خود را وارد بازار سرمایه و تولید می کنند تا در نهایت عایدی بیشتری نصیبشان شود.
پس از نگاه شما نرخ سود بانکی بالا یکی از موانع مهم فراروی تقویت تولید ملی به شمار می رود؟!
بله همین طور است به همین خاطر اقتصاددانان می گویند که نرخ سود بانکی اساساً نباید بیش از نرخ تورم رسمی باشد. در حال حاضر نرخ سود بانکی دو رقمی و 18 درصد است و حال آن که تورمی که دولت ادعا می کند تک رقمی و یا در نهایت 10 درصد است و از این رو باید نرخ سود بانکی هم کاهش پیدا کند، چرا که منطقی نیست که نرخ سود بالاتر از نرخ تورم باشد و وضع فعلی نشان دهنده وجود بیماری اقتصادی است.
آیا به صرف کاهش نرخ سود بانکی که اخبارش این روزها در رسانه ها منتشر می شود، می توان به تحول اقتصادی اُمیدوار بود یا نیاز به تحقق عوامل دیگر هم داریم؟
طبیعی است که به تنهایی کاهش نرخ سود بانکی جواب نمی دهد و لذا باید بسترهای دیگر هم مهیا شود.
به هر حال کسی که می خواهد کسب و کاری را ایجاد کند نیاز به وام و تسهیلات دارد، حالا ما باید شرایط را به گونه ای تسهیل کنیم که فردی که می تواند در عرصه تولید و صنعت وارد شود، با کمبود نقدینگی مواجه نگردد و یکی از راهکارها همین کاهش نرخ سود بانکی است اما به صرف همین نمی توان تحولی در این رابطه ایجاد کرد.
به عبارت دیگر ما در حال حاضر در اقتصادمان دچار مشکلی به نام رکود تورمی هستیم و حال آن که از منظر اقتصادی، میان رکود و تورم یک رابطه عکس است و این که ما هم در کشورمان دچار تورم هستیم و هم رکود، یعنی هم تورم داریم و هم آمار بیکاری افزایش می یابد، این وضعیت نشان گر یک مشکل جدی است که به آن بیماری لاعلاج می گویند و به سختی هم می توان به درمان آن پرداخت.
به عقیده بنده چنانچه دولتمردان بخواهند این اقتصاد بیمار را شفا داده و نسخه مناسب برای بهبودی و درمان آن بپیچند باید مجموعه سیاست های مالی و اقتصادی را با هم اتخاذ کرده و دنبال کنند.
به هر صورت کاهش نرخ سود بانکی، یک سیاست پولی است که باید در کنار آن سیاست های دیگر هم مثل بحث مالیات دنبال شود تا بتوان به نتیجه مورد نظر دست یافت، یعنی اگر نرخ سود بانکی کاهش یابد ولی مالیات همچنان زیاد شود هزینه تولید افزایش یافته و تولید کننده متضرر می شود و لذا باید در کنار سیاست پولی یک سیاست مالی مناسب و هوشمند را هم دنبال کنیم.
نکته حایز اهمیت دیگر این است که باید کاری کنیم که هزینه های دولت کاهش پیدا کند به این معنا که نباید هزینه های دولت اضافه شده و شرکت های دولتی با هزینه زیاد و سودآوری کم مشغول به کار باشند.
در واقع ما باید کاری کنیم که مجموعه اقتصاد کشور و مشکلات آن با هم درمان شده و مجموعه ای از سیاست های پولی و مالی با هم اجرا شوند. واقعیتی که وجود دارد این است که معمولاً یک روش و سیاستی در کشور ما دنبال می شود اما گاه متاسفانه به ابعاد دیگر بی توجهی صورت می گیرد و به همین خاطر است که نتیجه مورد نظر آن طور که باید و شاید محقق نمی شود.
در لابلای صحبتتان اشاره ای داشتید به بحث مالیات ؛ به نظر شما ساز و کار مالیاتی چگونه باید باشد که در نهایت منجر به تقویت تولید شود اما از آن سو کشور از اتکای بیش از حد به درآمدهای نفتی رهایی پیدا کند؟
البته این سیاست درستی است که ما بودجه های کشور را از طریق مالیات تامین کنیم اما باید دانست که در حال حاضر در کشور ما خیلی از اقشار فرار مالیاتی دارند و این مساله نشان می دهد که ما فرهنگ سازی خوبی در این باره نداشته ایم به طوری که برخی از مردم فکر می کنند که اگر مالیات ندهند زرنگی کرده اند و فرد موفقی هستند و حال آن که در کشورهای دیگر که حتی اعتقادی به دین اسلام هم ندارند، این یک جرم بزرگ است که به مامور مالیاتی دروغ گفته شود چون دادن مالیات و شفاف بودن در این رابطه را وظیفه شهروندی خود می دانند.
از این حیث ما باید در بحث مالیات قبل از هر چیز روی به کار فرهنگی بیاوریم تا مردم ما به این باور برسند که باید برای رشد و توسعه هر چه بیشتر کشور مالیات بدهند و در این بین، قطعاً رسانه های جمعی از جمله صدا و سیما وظیفه و رسالت سنگینی بر عهده دارند.
ما باید از طریق ساخت فیلم و سریال و دیگر ابزارهای رسانه ای نسل جدید و حتی کودکان را با ضرورت مالیات آشنا کنیم.
البته در خصوص میزان دریافت مالیات و چگونگی آن می بایست ساز و کاری عادلانه اتخاذ شود به این معنا که تولید کننده واقعی تحت بیشترین حمایت ها و تسهیلات قرار گیرد و این طور نباشد که کارمندان و کارگرانی که حقوق بگیر هستند و فیش حقوقی دارند به راحتی از آن ها مالیات اخذ شود اما دلال ها و افرادی که به روش های مختلف حقوق های چندبرابری می گیرند یک ریال هم مالیات پرداخت نکنند.
متاسفانه آن کس که مستحق پرداخت مالیات است از آن فرار می کند و از آن سو از آن که باید مالیات او را ببخشیم ، اخذ می شود.خلاصه این که اگر ساز و کار عادلانه برقرار باشد، اخذ مالیات یک ضرورت است چرا که در اقتصاد مقاومتی ما باید از اتکای به نفت جدا شده و هزینه های کشور را روی مالیات متمرکز کنیم.
انتهای پیام / 136
کد مطلب: 51017