به گزارش قم نیوز، چند روز پیش فردی در یک گروه تلگرامی شبهات عجیبی منتشر میکرد که از دید دوستان آنقدر پیش پا افتاده و سادهلوحانه بود که هیچ یک از اعضا را حوصله مصاحبت با او نبود! تنها کاری که برای کمک به او و سایر اعضا انجام دادیم این بود که وی را به تفکر و اندکی تحقیق دعوت کردیم! «کارهای مهمتری دارم و فرصت فکر کردن ندارم» این جمله پاسخ او به این دعوت بود که تأسفبرانگیز بود؛ امثال این فرد در میان ما کم نیستند، افرادی که به جای اختصاص چند دقیقه از وقت خود به تفکر، با بیتفکری هم وقت خود و دیگران را هدر میدهند و هم اینکه عدهای را در اشتباه با خود همراه میکنند.
بله، کم نیستند افرادی که در گیر و دار کار و مشغلههایی که برای خود تراشیدهاند کمتر فرصتی پیدا میکنند برای فکر کردن! یا اگر هم پیش آید برای هدفمندسازی آن طرحی ندارند!
در مجموع آنچه عیان است این است که اغلب ما دارای درجات مختلفی از بیتفکری هستیم، وقتی کاری را بدون سنجیدن شرایط انجام میدهیم، سخنی را بدون تفکر بر زبان میرانیم و حتی در خرید کردن گاهی به نیازهای اصلی و فرعی نمیاندیشیم و با ولنگاری در خرید، خود و خانواده را به زحمت میاندازیم و صدها کار متعدد دیگری که در طول روز به مرحله عمل میرسد در حالیکه قبل از آن حتی ثانیهای به تفکر دربارهاش نپرداختهایم. اغلب زخم مشکلات همان جایی سر باز میکند که در آن تفکر نکرده یا به تفکر کافی دربارهاش نپرداختهایم!
از همین رو است که بزرگترین و کاملترین دین الهی یعنی اسلام، اندیشیدن در خیر و صلاح امور را از انجام عبادات برتر میشمرد چرا که بر اساس تفکرات ما است که سعادتمندی یا شقاوتمندی ما رقم میخورد.
چه بسا فتنهها که با انجام یک عمل بدون تفکر گریبانگیر انسان میشود و چه بسا سعادتمندیها و راحتیها که با تفکر هر چند مختصر و البته صحیح در امور و به دنبال آن تصمیمگیری و عمل سنجیده انسان را به آسایش و آرامش وارد میسازد.
فارغ از عدم توجه برخی به ضرورت فکر کردن در انجام امور، مشکل برخی دیگر در این زمینه آشنا نبودن به شرایط رسیدن به تفکری صحیح و سودمند است، تفکرات ما در صورتی سودمند است که به دور از تعصب و دخالت هیجانات درونی، همراه با واقعنگری و با ارزیابی و توجه به ملازمات شرایط موجود باشد.
متمرکز بودن ذهن نیز از ضرورتهای داشتن تفکری سودمند است چرا که با وجود پراکندگی ذهن، روند تفکر و گردآوری اطلاعات در ذهن دچار اختلال میشود.
تلاش برای تفکر قبل از انجام هر کار شاید در ابتدا نیاز به توجه دائمی و مراقبت برای الزام به آن داشته باشد ولی با مرور زمان ذهن ما به صورت ناخودآگاه و سیستماتیک قبل از تصمیمگیری و صدور فرمان برای انجام اقدام به تفکر روی میآورد.
البته گاهی هم باید به خود گفت:« فکر نکن!»؛ وقتی برای انجام کاری، مقابله با مشکلی یا گرفتن تصمیمی به اندازه کافی فکر کرده و به نتیجه فکری متقنی رسیدهایم، در مرحله عمل دیگر نباید خود را در سلسله افکار محاصره کرد، چرا که بر اساس اصل رعایت تعادل در امور، فکر کردن بیش از حد نیز مانند بیتفکری آسیبهایی را در پی دارد که کمترین آسیب آن این است که به مرور زمان شخصیت انسان را به شخصیتی مذبذب تبدیل میکند.
به بیهودگیها نیندیشیم
کاش چراغها همه قرمز بودند
تا یک لحظه توقف میشد
ثانیهها به تفکر مینشستند
راهمان پر برگ است
ما نداریم حتی یک سیب سرخ
اما در دل
اما آرزوی داشتن درختی داریم؟!
که اگر ثانیهها به تفکر مینشستند
ذهن هر کس درختی میبود
ما به باغ سیب خواهیم رسید
گر ریشهها را از نو بسازیم
آن زمان که به پرورش دانهها دست زدیم
ریشهها را باید ساخت...
انتهای پیام/137