به گزارش قم نیوز عقربهها، ساعتِ چهار عصر را نشان میدهد. ساعتِ چهارِ عصرِ یک روز پاییزی، به وقتِ حرم امامزاده علیبن جعفر(ع).
از آن روزهای شلوغ است. از آن روزها که حضور بانوان قمی پر رنگ است. تا چشم کار میکند مزار شهدا را میبینی و خانمهایی که کیپ تا کیپ نشستهاند توی صحن حرم. روی بنری که جلوی جمعیت است با تیتر بزرگ نوشتهاند: «همایش رهروان زینبی»
نامِ بانو، عطر و بوی گلزار، مادرهایی که با قاب عکسِ فرزندشان آمدهاند، بچههایی که سربند «لبیک یا زینب» به سرشان هست، تو را میبرد تا عاشورا، تا هزار و سیصد سال پیش، تا روزهایی که همهاش حرف از تنهایی و غربت زینب (علیها سلام) بود. روزهایی که قند توی دل حرامیها آب شده بود از پیروزیشان در جنگ، از غنیمتهایی که به چنگ آورده بودند، از دستخوشهایی که نصیبشان شده بود.
خیالشان این بود که با کشتنِ امام عاشورا و اسیر کردن اهل و عیالش، کار دین را یکسره کردهاند و با سوزاندن خیمههای اهل بیت، ریشه عدل و ایمان را سوزاندهاند. غافل از آنکه عاشورا پیامبری دارد به صلابت و اقتدار دخترِ علی(علیهالسلام).
درست است که دیگر برادر و پسری ندارد برای حمایت، درست است که تک و تنها مانده است میانِ یک عالَم حرامی، درست است که مصیبت ِعاشورا خسته کردهاست قلبش را، اما یک تنه میایستد جلوی همهشان و از زیباییهای عاشورا میگوید، از وعدههای شیرین خدا برای خاموش نشدن چراغ هدایت میگوید و از عذابی که در انتظار ظالمان است.
همه اینها را میگوید و همانجا توی کاخ یزید، پایههای مکتبی را بنا میکند به نام مکتب زینبی.
مکتبی که حالا بعد ازهزار و سیصد سال همچنان زنده نگاه داشته است عزت و آبروی اسلام را. مکتبی که حالا بعد از هزار و سیصد سال، جوانها جان میدهند به پایش، مکتبی که حالا بعد از هزار و سیصد سال، مادرها با دست خودشان سربند «کلنا عباسک یا زینب» را به بازوی پسران و همسرانشان میبندند.
شیر زنان قمی سالهاست که ثابت کردهاند از رهروان این مکتب هستند. تمام آن سالهایی که مردم گرد سید روح الله جمع شدند و انقلاب کردند، تمام آن هشت سالی که جبهههای جنوب و غرب ایران به خونِ لالههای این سرزمین آبیاری شد، تمامِ این 6 سالی که کابوسِ داعش به جانِ مردم سوریه افتاد و غیرتِ عباسهای این دیار نگذاشت حرامیها پایشان به حرم برسد، گواهِ منش زینبی بانوانِ قمی است. منشی که شعورش وامدارِ حضرت زینب(علیهالسلام) است و شورش از عاشوراست...
انتهای پیام / 136