به گزارش قم نیوز پاییز 69، موعد برگزاری اولین انتخابات در دوران پس از امام بود: خبرگان رهبری. تیرماه، خبرگان آییننامه انتخاباتیاش را اصلاح میکند و «شوراینگهبان» بهعنوان «مرجع تعیین صلاحیت کاندیداهای مجلس خبرگان» تعیین میشود. «آزمون اجتهاد» نسخهی فقهای شورای نگهبان برای تشخیص اجتهاد نامزدهای خبرگان است.
جناح چپ خط امامی با این تصمیم به مقابله برمیخیزد. تریبون مجلس به تنها رسانهی «چپهای بیرسانه» تبدیل میشود و هجمه به مصوبه خبرگان و شوراینگهبان موضوع ثابت نطقهای پیش از دستور این جناح میشود. شخصیتهای جناح چپ و مجمع روحانیون مثل موسویخوئینیها و بیاتزنجانی در مصاحبههایی علیه شوراینگهبان و مصوبه خبرگان اظهارنظر میکنند. فقهای شورای نگهبان از جمله آیتالله مومن و آیتالله امامی کاشانی هم به شبهات پاسخ میدهند.
دهم مهرماه و چند روز پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها، اسدالله بیات زنجانی یکی از تندترین نطقهای تاریخ مجلس را ایراد میکند. او با اشاره به توضیحات آیتالله امامیکاشانی در خطبههای نمازجمعه درباره بررسی صلاحیتها و امتحان خبرگان، سخنان ایشان را «بدعت» و سکوت در مقابل آن را «مستحق لعنت» دانست، انتخابات را انتصابات خوانده و گفت «من در اینجا بهعنوان یک نماینده که گاهی پشت سر این آقایان در نماز جمعه تهران نماز میخواندم، الآن به شک افتادهام و از این به بعد نمیتوانم پشت سر اینها نماز بخوانم»
پس از برگزاری انتخابات و کمتر از یکماه پس از سخنان تند بیات زنجانی، دوم آبان آیتالله خامنهای در دیدار با جمعی از خانواده شهدا وایثارگران به جوسازیهای چندماه علیه شورای نگهبان پاسخ داد. ایشان با اشاره به این نکته که مجلس سنگر است، اما سنگر دفاع از انقلاب در برابر آمریکا و ضدانقلاب؛ گفتند «در این چند وقتِ گذشته، بعضی حرفها از بعضی از نمایندگان مجلس شنیده شد که حرف خودیها نبود؛ حرف غریبهها بود! ما شبیه آن حرفها را در این چند ساله، جز از رادیوی اسرائیل و رادیوی امریکا و رادیوی منافق نشنیده بودیم و در مجلس، کسی از این حرفها نزده بود!
نروند بگویند ما در مجلس آزاد نیستیم. خیر، نماینده در مجلس آزاد است. کسی نباید بیاید آزادی را به ماها، یا به این مسؤولان امروز کشور یاد بدهد که عمرشان را برای آزادی به مجاهدت گذراندند. آزادی، حق نماینده و حق ملت است؛ اما آزادی در چه؟ آزادی در اینکه علیه ملت و برعکس خواستهی ملت در آنجا بایستند و مثل سخنگوی رادیو اسرائیل حرف بزنند؟! نه، این آزادی نیست. در جامعهی اسلامی، این آزادی برای هیچکس نیست.»
*عصاره ملت یا عصاره شوراینگهبان
در همین حال، محسن مهدیان طی یادداشتی نوشته است:آقای صادقی گفتند مجلس ما عصاره ملت نیست و عصاره شورای نگهبان است. پاسخ دادن در همین سطح، بازی در زمین اغواگرایانه ایست که آقایان صادقی و مطهری ساختند.
هرچند این سخن شان بیشتر به خودزنی می ماند؛ دقیقتر شوید، روی دیگر سخن آقای صادقی چنین است: ما اشتباهی هستیم و نماینده ملت نیستیم و اگر شورای نگهبان نبود امثال ما فرصت انتخاب شدن نداشتیم. البته طبیعی است که مخالفان نیز حرف آقای صادقی را درست بدانند و بگویند اگر شورای نگهبان به وظیفه اش عمل می کرد امثال شما نباید در معرض انتخاب مردم قرار می گرفتید؛ نشانه اش نیز ادبیات چارواداری در توئیتر و اتهامات کذب و افتراهای لئیمانه به رئیس عدلیه و مراجع تقلید و سپاه و غیره است.
اما حرف مهمتری وجود دارد و آنهم اینکه چه چیز آقای صادقی و دوستانشان را تحریک کرده است؟ چه خطری احساس کردند که یادشان افتاده است عصاره ملت نیستند؟
پاسخ خیلی روشن است. این روزها عملکرد دولت و مجلس و شهرداری پیش روی مردم است و قضاوت می کنند. سوال جدی مردم اینست که کارنامه تان را ارائه کنید. کار به جائی رسیده است که صدای حامیان نیز درآمده و نهضت " ما پشیمانیم" راه افتاده است. شعار ما پشیمانیم توسط #سلبریتی ها را دست کم نگیرید. سلبریتی ممکن است به تعبیر عباس عبدی تحلیل سیاسی نداشته باشد، اما شاخص صدای مردم است. چون سلبریتی حیاتش به دیده شدن است. پس مقابل دیده طرفدارانش قرار نمی گیرد.
اما این سروصداها، ناجی این روزهای اصلاح طلبان نخواهد بود. واقعیت این است که اصلاح طلبان تا وقتی که حقیقت شان را برای مردم روی دست نگرفتند و مرزشان را با مردم و انقلاب روشن نکردند، باید به این شرایط عادت کنند.
به چه شرایطی؟
اصلاح طلبان باید به 3 واقعه عادت کنند.
▫️یکم اینکه اصلاح طلب ها در هر انتخاباتی فراتر از سکو و نردبان تکنوکرات ها نخواهند بود. باید به این حداقلیبودن و مصرفیشدن در سیاست عادت کنند.
▫️دوم اینکه ناچارند با آدم های دستچندم سیاسی بازی کنند. بنابراین باید به لیست افراد کم تجربه و کم توان و اما سفید عادت کنند.
▫️سوم اینکه بعد از هر انتخاباتی شاهد موج "ماپریشانیم" خواهند بود.
اما این ما پریشانیم از کجاست؟
کافیست یک مرور ساده از مدیریت چند سال اخیر اصلاح طلبان داشته باشید. کاری نمی کنند که قابل نقد باشد. اساسا کارنامه ای ندارند که بگوییم اشتباه است یا درست. چرا؟
دو دلیل روشن دارد؛
▫️اول اینکه اصلاح طلبان سالها از قدرت دور بودند. افراد با تجربه شان الان پیر و خسته هستند. جوان های آنها نیز از قدرت دور بودند و بیتجربه. پس طبیعی است که ناکارآمد باشند.
▫️دوم اینکه چون حداقلی اند و از سر ناچاری انتخاب شدند، جانفدا و طرفدار متعصبی ندارند که انگیزه حمایت از آنها داشته باشد. حامیان آنها تا پای صندوق تهییج می شوند نه بیشتر؛ در نتیجه روز به روز نحیف تر می شوند.
انتهای پیام / 136