تلاش حاتمی کیا در سه فیلم آخر و بهویژه در «به وقت شام»، کوششی تحسین برانگیز برای ارائه یک کالای دغدغهمند وطنی به عموم مخاطبان و از جمله مخاطبان هنر هفتم در آن سوی آبهاست.
حسن شیخ حائری
«به وقت شام» تلاشی نفسگیر و تحسین برانگیز
خبرگزاری فارس , 19 فروردين 1397 ساعت 3:00
تلاش حاتمی کیا در سه فیلم آخر و بهویژه در «به وقت شام»، کوششی تحسین برانگیز برای ارائه یک کالای دغدغهمند وطنی به عموم مخاطبان و از جمله مخاطبان هنر هفتم در آن سوی آبهاست.
به گزارش قم نيوز اکنون تردیدی نیست که «به وقت شام»، تنها یک محصول فرهنگی با همه دستاوردهای قابل قبول یا قابل نقد و یا اثری هنری با شاخصهای تحقق یافته و یا حتی مختصات قابل مناقشه نیست؛ بلکه اینک این آخرین تلاش ابراهیم حاتمی کیا در عرصه سینما، یکی از پدیدههای فرهنگی هنری وطنی در چند سال اخیر تلقی میشود که میتوان آن را از منظرهای مختلف به گفتگو نشست.
در این بین، تعبیرِ کارن همایونفر، آهنگساز موفق فیلمهایی مانند «بادیگارد» و «به وقت شام»، درباره این دو فیلم اخیر حاتمی کیا، تعبیر جالبی است؛ چراکه وی «بادیگارد» را «ساخت یافته ترین» و «به وقت شام» را «نفسگیرترین» فیلم حاتمی کیا میداند که به نظر میرسد هر دو تعبیر قابل مناقشه نیست و از این رو، توجه ویژه به تداوم «تولیدات ساخت یافته» میتواند هدفی مهمتر برای آثار سینمایی باشد.
این نوشتار در پی آن نیست تا نقدهای مرسوم به فیلمهای سینمایی روی پرده را برای «به وقت شام» دنبال کند، چراکه اگر در پی آن بود، قاعدتا باید در مقام یک نقد منصفانه، سره را از ناسره جدا میکرد و ضمن برشمردن همه نکات مثبت در ساختار و محتوای اثر، نکات دیگر را هم بر میشمرد تا دیدن همزمان نیمه پُر و نیمه خالی لیوان تحقق مییافت.
بر این اساس باید یادآور شد که روی سخن ادامه این کلام، با ابراهیم حاتمی کیا و سپس با مسئولان سازمان هنری رسانه ای اوج است.
مروری بر آثار گذشته و امروز ابراهیم حاتمی کیا نشان میدهد که سه فیلم اخیر او یعنی «چ»، «بادیگارد» و «به وقت شام»، بهویژه در مسائل ساختاری و فُرمی، مشخصاتی دارند که میتوان این سه را جدای از سایر آثار او به تماشا نشست، به بیان دیگر حاتمی کیا در این سه فیلم، به «سینمای جلوه دار» و در حقیقت به «سی نما»، توجه ویژه ای معطوف داشته که البته در نوع خود توجه دقیق و لازمی است، اما به شرط آنکه وی را از فضای محتوایی آثارش دور نکند.
تلاش او در این سه فیلم و به ویژه در فیلم آخرش، «به وقت شام»، کوششی تحسین برانگیز برای ارائه یک کالای دغدغهمند وطنی به عموم مخاطبان و از جمله مخاطبان هنر هفتم در آن سوی آبهاست، اما نباید از یاد بُرد که اینگونه آثار وقتی موفقیت کامل را تجربه میکنند که علاوه بر این هدفگذاری جدید و بجا، مخاطب حساس، زودرنج و البته پُر توقع داخلی را هم بیش از پیش در نظر داشته باشد و همچنان او را حفظ کند.
و اما سخن بعدی با مسئولان سازمان هنری رسانه ای اوج است، سازمانی که خوش فکر و فعال نشان میدهد و همچنین آینده ای روشن تر را در انتظار دارد. سازمانی که نباید فراموش کند که علاوه بر مؤلّفه «هنری»، باید به مؤلفه «رسانه» هم – که آن را در عنوان خود میبیند - توجه لازم و کافی را معطوف دارد؛ سازمانی که اکنون موظف است در کنار تولید آثار ویژه، به انتقال تجربه از بزرگانی مانند ابراهیم حاتمی کیا به هنرمندان جوانِ نوآور و دارای دغدغههای انقلابی هم بیندیشد و ساز و کار اجرایی آن را عملیاتی کند.
«اوج» اکنون باید فعال تر از گذشته به اوج گیری این راه آغاز یافته بی نهایت بیندیشد که البته در این راه، صبوری و استقامت، درس گرفتن از تجربههای انجام شده همراه با نظارت و ارزیابی و البته توجه جدی به ایدههای خلاقانه و همچنین سپردن کار به کاردانهایی مانند ابراهیم حاتمی کیا، بیش از هر چیز لازم و ضروری است.
انتهای پیام / 137
کد مطلب: 62328