گرچه سطح عدالت اجتماعی موجود در کشور مطلوب و نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر مناسبتر است ولی همچنان فاصله معناداری با آرمانهای بلند انقلاب دراین زمینه دارد. علت این مسئله در سازوکارهایی است که جامعه را به سمت تحقق عدالت اجتماعی رهنمون میشوند.
تفاوت طبقاتی در ایران 15 برابر شده است
پیشرفت عدالت اجتماعی در کشور نیازمند ایجاد ساختاری پایدار
خبرگزاری فارس , 18 فروردين 1397 ساعت 15:15
گرچه سطح عدالت اجتماعی موجود در کشور مطلوب و نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر مناسبتر است ولی همچنان فاصله معناداری با آرمانهای بلند انقلاب دراین زمینه دارد. علت این مسئله در سازوکارهایی است که جامعه را به سمت تحقق عدالت اجتماعی رهنمون میشوند.
به گزارش قم نيوز در تحلیل جامعه شناختی شعارهای مردم در زمان انقلاب اسلامی ایران که سالها پیش توسط چند جامعهشناس و رسانهپژوه منتشر شد مشخص شد که 35 درصد شعارها مربوط به آرمانها و اهداف سیاسی، 48 درصد مربوط به آرمانها و اهداف فرهنگی، 5.5 درصد مربوط به آرمانها و اهداف اقتصادی و 10 درصد مربوط به ضرورت وحدت و ایستادگی برای تحقق این آرمانها بود. کمشمار بودن شعارهای مربوط به مخالفت و محکومیت وضعیت اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی رژیم شاه نشاندهنده رضایت مردم در این زمینهها نبوده است بلکه همه مردم از وضعیت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ناراضی بودند ولی همگی، نابسامانیها را از چشم شاه و رژیم او میدیدند و این نارضایتیها سیاسی شده بود.
امام خمینی(ره) در یکی از آثار خود مینویسند:« هدف اصلی پیامبران این بوده است که انسان طبیعی تبدیل به انسان الهی شود.» به دید بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران این هدف نیازمند تغییرات اجتماعی مطلوب است که جایگزینی رژیم عادل بجای رژیم فاسد و ظهور روشن عدالت اسلامی_اجتماعی در تمام ابعاد جامعه از لازمههای تحقق این مسئله است.
مقام معظم رهبری نیز درباره ضرورت دگرگونی و بهبود اوضاع اجتماعی در یک کشور میفرماید:« یک انقلاب وقتی در یک کشور به وجود میآید برای این است که اوضاع عمومی و نظام اجتماعی کشور را عوض کند؛ حکومت و روابط اجتماعی و اقتصادی را دگرگون کند، این هدف یک انقلاب است. چرا میخواهیم اوضاع اجتماعی عوض شود؟ چون در نظام فاسد، جائر و طاغوتی انسانها بد تربیت میشوند، انسانها مادی، بیصداقت، بی معنویت، بی حقیقت، بی صفا و بی وفا بار میآیند.»
یکی از مشهورترین شعارها در انقلاب اسلامی ایران «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود، شعاری اساسی که مفهوم تقویت واقعی قدرت درونی نظام سیاسی کشور، برخورداری همه مردم از قدرت و فرآوردههای خواستنی آن و تحقق عدالت اجتماعی را بیان میکند. اکنون حاشیهنشینی، بیکاری، اختلاف سطوح زندگی در جامعه، تجمع در برابر مؤسسات مالی ورشکسته، اختلاس و اخلالهای اقتصادی، حقوقهای نامتعارف ناامید کننده، کم شدن ارزش پول ملی در کنار هزاران داشته و دستاورد مثبت مادی و معنوی دل را میآزارد و ذهن را به تکاپو وامیدارد. انقلاب اسلامی ایران اندکی دیگر به 40 سالگی خود پا میگذارد و گرچه سطح عدالت اجتماعی موجود در کشور مطلوب و نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر مناسبتر است ولی همچنان فاصله معناداری با آرمانهای بلند انقلاب دراین زمینه دارد. بر این اساس جای این پرسش است که آیا مشکل در سازوکارهایی است که جامعه را به سمت تحقق عدالت اجتماعی رهنمون میشوند؟ یا نگاه فرهنگی اجتماعی غالب بر کشور دچار اختلال شده است که عدالت اجتماعی مطابق با آرمانهای بلند انقلاب در کشور جاری نشده است؟!
*رشد عدالت اجتماعی نیازمند طرح نظریه توسعه مناسب توسط دانشگاهیان کشور است
دکتر سید صادق حقیقت استاد دانشگاه مفید با اشاره به آیه هفتم سوره حشر اظهار کرد: در قرآن کریم گردش ثروت در جامعه و عدم انحصار آن بین اغنیا به عنوان هدف کسب دستاوردهای مادی توسط لشکریان اسلام و تعریف اموال عمومی شمرده میشود. این مضمون به هدف وقوع انقلاب اسلامی ایران یعنی عدم انحصار قدرت و ثروت در دست عدهای خاص نیز اشاره دارد.
وی ادامه داد: تا زمان انقلاب مشروطه، عدالتمحوری با قانونمحوری یکی بود ولی پس از انقلاب مشروطه اندیشه چپ در اندیشه متفکران اسلامی وارد شد و نوعی چپزدگی در متفکران ما به وجود آمد و همین سبب چپزدگی عدالت در دوران قبل از انقلاب در دهه چهل و پنجاه شد.
استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه متفکران اسلامی در دهه چهل و پنجاه شعاری از عدالت را مطرح کردند که متأثر از اندیشه سوسیالیستی بر پایه اصالت جمعی بود افزود: تفکر سوسیالیستی عدالت که بر مبنای اصالت جمعی بود وارد جمهوری اسلامی ایران شد و ما با این تفکر زیست کردیم. مسئلهای که جای تعجب دارد این است که چگونه در حالیکه بر اساس تفکر سوسیالیستی تفاوت طبقاتی نباید در جامعه وجود داشته باشد تفاوت طبقاتی در ایران به گونهای رشد کرده است که معدل دهک اول نسبت به دهک دهم در ایران در سال 1396 برای نخستین بار 15 برابر شدهاست.
حقیقت با اشاره به سخن شهید مطهری مبنی بر اینکه «بقای یک نظام بدون وجود عدالت اجتماعی در بدنه آن غیرممکن است» اضافه کرد: پذیرش وعدهها و شعارهایی که رهبران فکری انقلاب بیان میکردند توسط مردم سبب به وجود آمدن حمایت مردمی از جریان انقلاب و پیروزی آن شد؛ اکنون باید به مسائل مورد انتظار مردم از جمله عدالت اجتماعی توجه ویژه داشت و برای تحقق آنها تلاش جدی کرد.
وی در ادامه گردش قدرت و ثروت بین افراد مختلف جامعه را لازمه تحقق عدالت اجتماعی دانست و مطرح کرد: ایران طی چهار دهه اخیر نظریهای از سوی جمیعت دانشگاهی برای توسعه نداشته است که بر اساس آن بتواند در راستای پیشرفت عدالت اجتماعی برنامهریزی کند؛ طرح چنین نظریاتی و اجرای آنها توسط مجریان دولتی برای تحقق عدالت اجتماعی نیز ضروری است.
*ایجاد ساختار پایدار در راستای پیشرفت عدالت اجتماعی ضروری است
دکتر علیرضا شجاعیزند عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز با بیان اینکه در ضرورت وقوع انقلاب اسلامی و صحت آرمانها و جهتگیریهای آن از جمله آرمان عدالت گستری تردیدی وجود ندارد عنوان کرد: ساحت انقلاب و نظام اسلامی ایران از عتاب و خطابها پیرامون عدم تحقق برخی از تغییرات در حد انتظار پاک است و تمام فراز و فرودها و کاستیها متوجه دولتهایی است که طی گذشت چهار دهه از انقلاب روی کار آمدهاند.
وی ادامه داد: عدالت هم برای انقلاب، هم نظام و هم مردم موضوعیت دارد چرا که عدالت چنان آرمان عمیق و مهمی است که کمتر جریانی فکری یافت میشود که بی توجه نسبت به این مسئله عبور کرده باشد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس وظیفه یک انقلاب را برکناری رژیم ناکارآمد و جایگزینی یک نظام سالم و کارآمد دانست و گفت: انقلاب با برکناری رژیم ظالم، ناکارآمد، ناتوان و فاسد حق خود را در قبال عدالت انجام داده است و اکنون مواجه با نظامی برآمده از انقلاب هستیم، البته این به معنای آن نیست که شعارها و آرمانهای انقلاب محو میشوند چرا که این نظام در امتداد انقلاب اسلامی است.
شجاعیزند ادامه داد: وضعیت عدالت در کشور نباید مورد پرسش از انقلاب واقع شود بلکه باید از نظامهای سیاسی روی کار آمده در این نظام و دولتها پرسید که با عدالت چه کردند.
وی اضافه کرد: نظام که به واسطه تعیین چارچوبها و قوانین و همچنین نظارت بر اجرای حقوقی آنها وظیفه ساختارسازی در جامعه را دارد در قانون اساسی پرداخت خوبی بر مسئله عدالت داشته است و رهبران این نظام نیز با تأکیدات مکرر خود همواره اهتمام ویژهای برای تحقق این مسئله داشتهاند، از این رو عملکرد نظام اسلامی ایران را در زمینه تحقق عدالت موفق میدانم گرچه خدشهای نیز به آن وارد است چرا که در راستای ایجاد ساختارهای جدید پایدار که بستر مناسبی برای تحقق هر چه بیشتر عدالت در جامعه باشد و دولتهای مختلف نتوانند بر اساس سلیقه خود مسیر این ساختارها را تغییر دهند، ضعیف عمل کرده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: اگر ساختارهای عدالت گستر در جامعه بنیادی و نهادینه شده بودند و قوام لازم را پیدا کرده بودند دولتها نمیتوانستند با تصمیمات اداری خود و برنامههایی که برای دوران چهار ساله اجرایی خود ارائه میکنند تأثیر مهمی بر روند پیشرفت عدالت و حتی آزادی در جامعه داشته باشند.
شجاعیزند بیان کرد: چون دولتهای مختلف در دورانهای مختلف با مبنای خاصی عدالت را تعریف میکنند و همان راستا پیش میروند تا کنون عدالت اجتماعی با ساز و کاری واحد طی گذشت چند دهه از انقلاب در کشور هنوز به حد قابل انتظار نرسیده است.
وی ادامه داد: بر اساس احوالات مختلفی که نسبت به مقوله عدالت در کشور به وجود آمد حتی میتوان دولتهای مختلف سازندگی، اصلاحات و اعتدال را از هم تفکیک کرد، بیشترین مصیبت بر سر عدالت در کشور نیز در همین دورانها سر ریز شد چرا که مسئله عدالت در این دورانها به مسئله فرعی تبدیل و تا حدی به فراموشی سپرده شد. برای مثال در دوران اصلاحات مسئله رشد سریع با هر شرایطی و به هر شکلی اولویت نخست قرار گرفت.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس خاطرنشان کرد: نظام اسلامی ایران برای پیشرفت در مسیر تحقق عدالت اجتماعی مطلوب نیازمند ساختارهایی بنیادی و پایدار است که در طولانی مدت قابل اجرا و فاقد تغییر و دستکاری باشد.
بر اساس نظریات کارشناسان، انقلاب اسلامی وظیفه خود در راستای تحقق عدالت اجتماعی را با برکنار رژیم فاسد و جایگزینی نظام کارآمد و همچنین طرح آرمانها و اهداف مطلوب انجام داده است و اکنون در ادامه راه وظیفه طرح نظریات توسعهای بهروز بر دوش متفکران جامعه از جمله دانشگاهیان و وظیفه نهادینه ساختن بستری پایدار برای پیشرفت در این زمینه بر دوش سکانداران بخشهای مختلف مدیریتی و اجرایی این نظام است که باید تا فرصت باقی است پا در رکاب گذاشت و برای جبران عقب افتادگیها در این مسیر تاخت.
انتهای پیام / 137
کد مطلب: 62331