فراخوان تفصیلی پانزدهمین همایش بین المللی دکترین مهدویت انتشار یافت.
به گزارش قم نیوز روابط عمومی موسسه آینده روشن امروز فراخوان تفصیلی پانزدهمین همایش بین المللی دکترین مهدویت با موضوع مهدویت و چالشها انتشار داد.
شرح کامل این فراخوان تفصیلی بدین شرح است:
مهدویت و چالشها
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَيْنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا اللَّهُمَّ فَافْرُجْ ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ نَصْرٍ مِنْكَ تُعِزُّهُ وَ إِمَامِ عَدْلٍ تُظْهِرُه» (کمالالدین، ج2، ص514)
«کذّب الوقّاتون و هلک المستعجلون و نجا المسلّمون» (کافی، ج1، ص368)
مهدویت، آرمان بلند شیعه و امت اسلامی است. رویکرد جدی این اندیشه، مدیریت آینده انسان و جهان و زمینهسازی و حرکت در جهت تحقق جامعه عبودیتمحور به رهبری انسانی آگاه و محیط به انسان و هستی و به دور از هواهای نفسانی است. این آموزه به دلیل اهمیت بیبدیل و جایگاه رفیع آن، همچنانکه مورد اهتمام و توجه ویژه همه شیعیان است، محل چالشها و آراء و تفسیرها و تحلیلهای گوناگون و بعضاً متعارض هم هست. طولانی شدن دوران غیبت بسان خود غیبت زمینه چالشهای مختلفی شده است که اندیشهها و نیروها و امکانات را درگیر میکند و راه رسیدن به آرمانها را دشوار میسازد. چالش در زمینه هدفداری و حرکت به سوی آن هدف شکل میگیرد. چالشها ممکن است از بیرون و به دست دشمن شکل بگیرند و ممکن است از درون سر برآورده و افراد و جامعه را درگیر کنند.
شایسته است چالشها مورد نقد و بررسی عالمانه قرار گیرد تا راه برای اندیشمندان و پژوهشگران و تشخیص درست از نادرست هموار گردد؛ برای بررسی و تبیین و حل چالشها؛ گام اول تبیین مشکل و چالش و چیستی آن است. گام دوم تبیین ریشهها و خاستگاه و زمینههای چالش و پیامدهای آن است و گام سوم ارائه راهکارهای پیشگیری و درمان چالشهاست.
محور اول: چالشهای اعتقادی و فرهنگی
1. غفلت از مبانی و آرمانها
غفلت از مبانی و بینشها، آرمانها، شرایط، فرصتها و تواناییها.
تشکیل حکومت جهانی عبودیت محور به رهبری مهدی موعود چشمانداز امت اسلام است و مومنان باید پیوسته این آرمان بلند را نصب العین خود قرار داده و در مسیر تحقق آن گام بردارند. به درازا کشیدن دوران غیبت و تاخیر در تحقق چنین آرمانی گاه موجب فراموشی این آرمان میگردد و در نتیجه انسانها از مسئولیتهایی که در قبال این آرمان بر عهده دارند نیز غافل میشوند و فرصتها و امکانات را هدر میدهند.
«اللَّهُمَّ وَ لَا تَسْلُبْنَا الْيَقِينَ لِطُولِ الْأَمَدِ فِي غَيْبَتِهِ وَ انْقِطَاعِ خَبَرِهِ عَنَّا وَ لَا تُنْسِنَا ذِكْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الْإِيمَانَ وَ قُوَّةَ الْيَقِينِ فِي ظُهُورِهِ وَ الدُّعَاءَ لَهُ وَ الصَّلَاةَ عَلَيْهِ حَتَّى لَا يُقَنِّطَنَا طُولُ غَيْبَتِهِ مِنْ ظُهُورِهِ وَ قِيَامِهِ وَ يَكُونَ يَقِينُنَا فِي ذَلِكَ كَيَقِينِنَا فِي قِيَامِ رَسُولِكَ وَ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ وَحْيِكَ وَ تَنْزِيلِكَ...» (كمالالدين و تمامالنعمة، ج2، 513، 5 باب45).
2. شک و تردید
فقدان بینش عمیق نسبت به امام و غیبت او، نداشتن فهم درست از آرمانها و سختیها و ناکامیهایی که در مسیر رسیدن به آرمانها رخ میدهد، زمینه شک را فراهم میکند و چالشی را شکل میدهد. شک میتواند تا اعماق دل و احساس پیش برود و موجب «ارتیاب» و اضطراب او شود. طولانی شدن دوره غیبت گاه موجب تشدید شک و ارتیاب و محکم شدن ریشههای آن در درون آدمی گردیده و در نهایت او را به انکار وعده خداوند نسبت به ظهور موعود میرساند.
«فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّيَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ يَنْجُو فِيهَا الْمُسْلِمُونَ» (كمالالدين و تمام النعمة، ج2، 378، باب36)
3. افول دین و ارزشها
تبدیل دین به آداب و احکام بیروح و تنزل آن به سطح عرفیات و عدم حرکتآفرینی دین در جامعه از جلوههای خمول دین است.
در جریان آمد و رفت نسلها گاهی نسلی با چشمپوشی از مبانی و ارزشها سبب زیر و رو شدن آنها شده و ارزشهای وارونهای را برای نسل بعد به ارث میگذارد و همین ارزشهای وارونه چالشی میشود برای نسلهای بعد.
دنیازدگی، هوسمداری، استکبار، خودمحوری و... برخی از این ارزشهای وارونه هستند.
نمونه روایی: «اللهم و أعز به الدين بعد الخمول، و أطلع به الحق بعد الأفول...» (المزارالكبير (لابن المشهدي)، ص589)
«و رأيت مسلك الخير و طريقه خاليا لا يسلكه أحد...» (الكافي، ج8، ص40)
«... فَإِذَا رَأَيْتَ الْحَقَّ قَدْ مَاتَ وَ ذَهَبَ أَهْلُهُ وَ رَأَيْتَ الْجَوْرَ قَدْ شَمِلَ الْبِلَادَ وَ رَأَيْتَ الْقُرْآنَ قَدْ خَلُقَ وَ أُحْدِثَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ وَ وُجِّهَ عَلَى الْأَهْوَاءِ وَ رَأَيْتَ الدِّينَ قَدِ انْكَفَأَ كَمَا يَنْكَفِئُ الْمَاءُ وَ رَأَيْتَ أَهْلَ الْبَاطِلِ قَدِ اسْتَعْلَوْا عَلَى أَهْلِ الْحَقِّ وَ رَأَيْتَ الشَّرَّ ظَاهِراً لَا يُنْهَى عَنْهُ وَ يُعْذَرُ أَصْحَابُهُ وَ رَأَيْتَ الْفِسْقَ قَدْ ظَهَرَ وَ اكْتَفَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ وَ رَأَيْتَ الْمُؤْمِنَ صَامِتاً لَا يُقْبَلُ قَوْلُهُ وَ رَأَيْتَ الْفَاسِقَ يَكْذِبُ وَ لَا يُرَدُّ عَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ فِرْيَتُهُ وَ رَأَيْتَ الصَّغِيرَ يَسْتَحْقِرُ بِالْكَبِيرِ وَ رَأَيْتَ الْأَرْحَامَ قَدْ تَقَطَّعَت...» (الكافي، ج8، ص38)
4. یأس وناامیدی
گاهی آدمی دل به آرمانی بلند میبندد که ازسویی رسیدن به ان در گرو پیمودن مسیری طولانی است و از سوی دیگر وعدههایی که نسبت به تحقق آرمانش داده شده را جدای از حرکت خود و میزان تلاشی که در پیمودن مسیر به کار میبندد میببیند و این امر سبب یأس و ناامیدی او میشود.
چنانکه ممکن است یأس ریشه در این تلقی داشته باشد که مقصود باید بدون هیچ مشکل و شکستی حاصل شود در حالی که در مسیرهای طولانی و سخت، آسیب و شکست امری طبیعی است همانگونه که در زندگی اولیاء الهی هم بوده است و توقع رسیدن زودهنگام و بدون مشکلات و شکست با واقعیت هماهنگ نیست: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريبٌ»؛ آيا گمان كرديد داخل بهشت مىشويد، بىآنكه حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان كه گرفتاريها و ناراحتيها به آنها رسيد، و آنچنان ناراحت شدند كه پيامبر و افرادى كه ايمان آورده بودند گفتند: «پس يارى خدا كى خواهد آمد؟!» (در اين هنگام، تقاضاى يارى از او كردند، و به آنها گفته شد) آگاه باشيد، يارىِ خدا نزديك است! (سوره بقره آیه 214)
«اللَّهُمَّ وَ لَا تَسْلُبْنَا الْيَقِينَ... حَتَّى لَا يُقَنِّطَنَا طُولُ غَيْبَتِهِ مِنْ ظُهُورِهِ وَ قِيَامِهِ...» (كمالالدين و تمام النعمة، ج2، ص513، باب45)
5. سطحینگری
مهدویت چشمانداز امت اسلام و مدیریت انسان و آینده جهان است و خلاصه کردن آن در جشن میلاد و دعای سلامتی و ظهور و غفلت از تأثیرات آن در حوزه سیاست و اجتماع و تربیت و فرهنگ و... چالش دیگری است که سلامت این اندیشه را تهدید میکند.
6. برداشتهای انحرافی
امر ظهور را صرفاً به خدا واگذار کردن و یا نسبت به ظلم بیتفاوت بودن و آن را شرط و علت ظهور دانستن و... برخی از برداشتهای انحرافی است.
7. تطبیقهای ناروا
در منابع روائی، روایاتی در علائم و نشانهها یا شرایط ظهور آمده است. یافتن مصداق برای علامت و تطبیق آن کاری عالمانه است و اطلاع آگاهی بر مجموع روایات، استناد صحیح و قدرت تشخیص مراد و دلالت روایت را میطلبد و ورود ناروا و غیرعالمانه افراد غیرمتخصص و بدون صلاحیت علمی لازم و تطبیق علائم بر افراد و امکنه و حوادث بدون احراز معیارها و موازین آن یکی از چالشهاست. منشأ این تطبیق گاه اشتیاق به ظهور به و جهل و بیتوجهی نسبت به آثار زیانبار تطبیقهای نارواست و گاه شیادان و فرصتطلبان برای بهرهگیری از احساسات سادهدلان و بهرهمندی از امکاناتشان به آن دامن میزنند و گاه منشأ آن ستیزهجویی دشمنان به منظور تخریب اعتقاد مؤمنان است.
8. تعیین وقت برای ظهور(توقیت)
آرمان تحقق جامعه عبودیت محور و ظهور مهدی موعود، وعده حتمی الهی است ولی برای آن زمانی معین نکردهاند و تنها علائم آن بیان شده است؛ برخی از روی جهل و عدهای برای جلب منافع تلاش میکنند تا برای ظهور وقتی را معین کنند و این اقدام چالشی در حیات معنوی مؤمنان ایجاد میکند که پیامدهای منفی بزرگی به دنبال دارد.
«عن أبي بصير، عن أبي عبدالله، قال: سألته عن القائم، فقال: كذب الوقاتون، إنا أهلبيت لا نوقت، ثم قال: أبى الله إلا أن يخلف وقت الموقتين» (كتاب الغيبة، محمدبن إبراهيم النعماني، ص304 ـ 305)
9. شتابخواهی (استعجال)
شتابخواهی در ظهور ولی خدا بدون فراهم ساختن شرایط و مقدمات
سبقت و سرعت در خیرات با تحقق زمینهها و مقدمات اشکالی نداشته بلکه مطلوب است. دعای برای تعجیل ظهور از این سنخ است ولی شتابخواهی در ظهور بدون فراهم ساختن شرایط و مقدمات آن، استعجال است.
استعجال با عجله تفاوت دارد آنها که خود حرکتی ندارند یا متناسب با توان و شرایط حرکت نمیکنند طالب شتاب و عجله از سوی خدا هستند. پس استعجال یعنی بدون آنکه مقدمات تحقق یابد و بدون آنکه شرایط فراهم آید از خدا یا ولی او شتاب را خواستن. به عنوان مثال در دوران معاصر که شرایط بسیار سخت شده است و مسلمانان بسیاری در گوشه و کنار دنیا آماج هجوم دشمنان قرار گرفتهاند و هر روزه تعداد زیادی از آنان کشته و یا آواره میشوند برخی خواستار دخالت خداوند و تسریع در ظهور میشوند و زبان به اعتراض میگشایند که چرا خداوند کاری نمیکند و چرا امام عصر ظهور نمیکند و... و در عین حال وظیفهای که بر عهده دارند را فراموش میکنند.
«عن عبدالرحمن بن کثیر قال کنت عند ابی عبداللّه ادخل علیه مهزم فقال له: جلعت فداک اخبرنی عن هذا الامر الذی ننتظر متی هو فقال یا مهزم کذّب الوقّاتون و هلک المستعجلون و نجا المسلّمون» (کافی، ج1، ص368)
محور دوم: چالشهای اجتماعی، سیاسی
1. مسؤلیتگریزی
انگیزههای ناخالص که در گذر زمان رنگ میبازند، نداشتن آگاهی به راه و مشکلات آن، کوتاه دیدن مسیر، تعلقها و دلبستگیهای حقیر که در میانه راه آدمی را از آرمانهای بلند غافل میکند، و نداشتن آمادگی لازم برای پیمودن مسیر باعث سستی و مسؤلیتگریزی است.
«و لا تبتلنا في أمره بالسأمة و الكسل و الفترة و الفشل و اجعلنا ممن تنتصر به لدينك و تعز به نصر وليك و لا تستبدل بنا غيرنا فإن استبدالك بنا غيرنا عليك يسير و هو علينا كبير...» (جمال الأسبوع، ص517)
2. فتنهها
فتنه به معنای آزمایش، منتسب به خداوند و به مقتضای ربوبیت اوست. اما فتنههایی که در عصر غیبت گریبانگیر مؤمنان است بر دو قسماند: 1. فتنههایی که دشمن طراحی و ایجاد میکند؛ 2. فتنههایی که در اثر نبود آگاهی و ظرفیت و در دست نداشتن معیارها شکل میگیرد.
«الحسن بن محبوب، عن أبي الحسن علي بن موسى الرضا. قال: قال لي: لابد من فتنة صماء صيلم يسقط فيها كل بطانة و وليجة و ذلك عند فقدان الشيعة الثالث من ولدي...» (الإمامة و التبصرة من الحيرة، النص، ص114)
3. سختیها و ناکامیها
هر حرکتی (به سمت آرمانهای بلند) با دشمنیها، گرفتاریها و مشکلات، مصائب و ناکامیها همراه است که اگر بینش و ظرفیت لازم نسبت به آنها نباشد به چالش کشیده میشود. در مقابل هر دشمنی، مشکل و ناکامی اگر با مواجهه درست همراه شود میتواند به قدرت و راهیابی و کامیابی منتهی شود.
«... فقال رسول الله یابن مسعود يأتي على الناس زمان الصابر فيه على دينه مثل القابض على الجمر بكفه فإن كان في ذلك الزمان ذئبا و إلا أكلته الذئاب...» (مكارم الأخلاق، ص446)
4. لغزش اندیشمندان و خواص
غفلت علماء، اندیشمندان و خواص از رسالتها و وظایف خویش، عدم شناخت درست شرایط و تشخیص ناصواب بایدها و نبایدها، اختلاف علماء، سطحینگری، دنیازدگی و... بالاخره لغزش آنان یکی از چالشهای مهم عصر غیبت است.
«... و أبدى ما كان نبذه العلماء وراء ظهورهم فيما أخذ ميثاقهم على أن يبينوه للناس و لا يكتموه...» (مهج الدعوات و منهج العبادات، ص63)
5. فاصله بین عالمان و مردم
مردم در عصر غیبت به راهنمایی و صبوری احتیاج دارند وقتی ارتباط علما و مردم محکم باشد همین امر بار آنها را سبک و حرکتشان را استمرار میبخشد و اگر مردم دچار خطا شدند پناهگاهی دارند که به آن مراجعه کنند ولی وقتی بین علما و مردم شکاف رخ دهد جامعه باچالش مواجه میگردد.
این شکاف میتواند به این دلیل باشد که عالمان راستین زندگی همراه با پارسایی و پرهیزگاری در پیش میگیرند و مردم به دلیل این که نمیتوانند آنگونه باشند و یا همراهی با انان را موجب سنگین شدن بار تکالیف خود میپندارند از آنان دوری میکنند و گاه این شکاف به دلیل اشرافیت، دنیازدگی، تکبر و نخوت عالمان است که خود را از مردم برتر میپندارند و از توده مردم جدا میشوند و گاه دلیل این شکاف زمان ناشناسی عالمان است که از عصری که در آن زندگی میکنند و مقتضیات آن و پرسشهای مردم آگاهی کافی ندارند و پاسخهایی درخور نیاز آنها فراهم نمیکنند و البته در بسیاری موارد هم در اثر تبلیغات و تخریب چهره عالمان توسط دشمنان، مردم از عالمان فاصله میگیرند.
«... و رأيت الفقيه يتفقه لغير الدين يطلب الدنيا و الرئاسة... و رأيت المنابر يؤمر عليها بالتقوى و لا يعمل القائل بما يأمر...» (الكافي، ج8، ص40ـ 41)
«قال النبي صسيأتي زمان على أمتي لا يعرفون العلماء إلا بثوب حسن...» (جامع الأخبار، ص130)
6. افزایش اختلافات
اختلاف در سلایق و رفتار (اگر با حفظ جهتگیری و وحدت آرمانی باشد) مشکلساز نیست اما وقتی اختلاف در ابهامها و جهلها ریشه داشته باشد، و به چشمپوشی از اهداف و یا تخفیف از اهداف و یا عدول از معیارها بازگردد چالشی است که باید به فکر درمان آن بود.
«عن أبان بن تغلب قال قال أبوعبدالله كيف أنت إذا وقعت البطشة بين المسجدين فيأرز العلم كما تأرز الحية في جحرها و اختلفت الشيعة و سمى بعضهم بعضا كذابين و تفل بعضهم في وجوه بعض قلت جعلت فداك ما عند ذلك من خير فقال لي الخير كله عند ذلك ثلاثا» (الكافي ،ج1، ص340)
7. مدعیان دروغین
آرمان بلند مهدویت دارای جاذبه است و امام موعود خود نفوذی در اندیشهها و دلها دارد ؛ لذا کسانی برای رسیدن به جاه و مقام، به ادعای مهدویت و یا آنچه به مهدویت مرتبط است (نیابت و ارتباط و...) روی میآورند و این ادعاها چالشی بر سر راه مؤمنان است.
8. مخالفت با فعالیتهای سیاسی و تشکیل حکومت
باطل دانستن هر حرکت و قیام و حکومتی پیش از قیام و حکومت امام زمان؛ به جای ظلمستیزی و قیام و تلاش برای تحقق حکومت (به عنوان یک ضرورت عقلی و دینی) از چالشهای مهم دوره غیبت است که عوامل آن مختلف است و از جمله آنها مشکلاتی است که توسط بیگانگان و دشمنان یا در اثر غفلتها و دنیازدگی خودیها پدید میآید و سبب ایجاد تردیدها و شبهات یا توهم ناکارآمدی حاکمیت دین در اداره جامعه میگردد.
در روایتی امام صادق در اینباره میفرماید: «رحم الله عمّی زیداً، لو ظفر لوفی انّما دعا الی الرضا مِن آل محمدٍ و اَنا الرضا یعنی خدا رحمت كند عمویم زید را. اگر او در قیامش پیروز میشد به وعده خویش وفا میكرد. همانا وی مردم را به رضای آل محمد(ص) دعوت میكرد و منظور از رضای آل محمد(ص) من بودم». (عیون اخبارالرضا، ج1، ص249)
9. افزایش دشمنیها
راه حق هرچه آشکارتر شده و قدرت بیشتری بگیرد، دشمنیها با آن افزایش مییابد و افزایش دشمنی و تلاشهای دشمن، چالشهایی در برابر مؤمنین و مسیر حرکت آنها پیش میآورد.
این مشکل زمانی تبدیل به چالش میشود که جامعه و نخبگان آماده این دشمنیها نباشند. مثلاً در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، تلقی برخی این بود که شاه میرود و همه مشکلات حل میشود در حالی که با پیروزی انقلاب تازه دشمنی آمریکا و... شروع شد حال اگر به این مسئله علم نداشته و آمادگی آن نباشد نتیجه آن چالش خواهد بود.
«اللهم ! إني أفتتح الثناء... اللهم انا نشكو إليك فقد نبينا صلواتك عليه وآله و غيبة امامنا و كثرة عدونا، و شدة الفتن بنا و تظاهر الزمان علينا...» (مصباح المتهجد، الشيخ الطوسي، دعای افتتاح، ص577)
انتهای پیام/ 138