بی.بی.سی را همه ما به خوبی میشناسیم؛ یکی از کهنترین رسانههای جهان که سالهاست برای مخاطبان فارسی زبان هم برنامه تولید میکند؛ رسانهای که آشکارا اعلام کرده هیات امنای آن توسط ملکه و به سفارش دولت انتخاب میشوند و چیزی حدود چهار میلیارد پوند هزینه دارد (یعنی تقریبا معادل یک چهارم از درآمد حاصل از فروش نفت ایران، خرج روی دست مالیاتدهندگان انگلیسی میگذارد تا برای مردم دنیا برنامه بسازد.)
به گزارش قم نیوز کار کردن در یکی از رسانههای مطرح جهان شاید آرزوی بسیاری از خبرنگاران و اهالی رسانه باشد؛ درآمد خوب، اعتبار، امکانات رفاهی و خیلی مزایای دیگر خیلیها را ترغیب کرده که به خدمت ملکه انگلیس درآیند و در بی.بی.سی مشغول شوند. 50 سال است که منتقدان بریتانیایی نسبت به پنهان کاری این سازمان در خصوص فرآیند استخدام کارکنان خود اعتراض دارند، حدود 33 سال پیش رسانههای انگلیسی افشا کردند که کسی بدون تائید سازمان اطلاعاتی بریتانیا حق کار کردن در بی.بی.سی را ندارد، ادعای که همیشه از سوی مدیران ارشد رد شده و حالا، پس از گذشت سی سال، بی.بی.سی لب به سخن گشوده و اعتراف کرده است.
هاگ گرین، مدیرکل شبکه بی.بی.سی سال 1968 در گفتوگو با ساندی تایمز گفته بود که 23 هزار نفر در این مجموعه رسانهای کار میکنند و از همه طیفی کارمند در آن حضور دارد و بی.بی.سی از افرادی که به این شبکه ملحق میشوند، «تفتیش عقاید» نمیکند.
از آنجا که ماه قرار نیست تا ابد پشت ابر بماند، بعد از چند دهه انکار و تکذیب، اسنادی رو شد و دست روسای بی.بی.سی را برملا کرد که تقریبا از همان روزهای اول، هر کسی که میخواسته به دنیای بی.بی.سی بپیوندد، باید توسط سرویس اطلاعاتی انگلیس موسوم به «امآی5 گزینش میشده است.
سازمانی که کسی از آن خبر نداشت
امآی5 (MI5) در ساختمانی در کرانه رود تایمز در لندن قرار دارد؛ و به ادعای قانون اساسی انگلیس وظیفه آن «حفاظت از امنیت ملی است؛ علیالخصوص در برابر جاسوسی، تروریسم و خرابکاری توسط عوامل قدرتهای خارجی و اعمالی که هدفشان براندازی یا تضعیف دموکراسی پارلمانی از راههای سیاسی، اقتصادی یا مسلحانه است و همچنین تامین امنیت و سلامت اقتصادی بریتانیا.»
اما به زبان خودمانی، این سازمان به بهانه مراقبت از کشور به جاسوسی از شهروندان و شنود و ردیابی اطلاعاتشان مشغول است؛ حداقل این چیزیست که خود رسانههای انگلیسی میگویند.
چند سال پیش، همین شبکه بی.بی.سی اعلام کردند که امآی5 ده سال است اطلاعات مربوط به تماسهای تلفنی انگلیسیها را شنود و ذخیره کرده، به گفته منابع خبری این برنامه به حدی پنهانی بوده که از 3800 کارمند این دستگاه اطلاعاتی، تنها شماری از مقامات ارشد از آن خبر داشتهاند. یا مثلا همین چند سال پیش بود که گاردین افشا کرد سازمان اطلاعات داخلی انگلیس از افرادی استفاده میکند که در ماموریتهای جاسوسی کوتاهمدت مشارکت، به داخل جمعیت مسلمانان وارد میشوند و برای این سازمان اطلاعاتی خبرچینی میکنند، افرادی خبرچین داخل گروههای مسلمانان به بهانه مبارزه با افراطی گری وارد شدند و با دریافت مبالغ بالا ماموریت دارند فعالیتهای مساجد را گزارش کنند. نقش کنونی MI5 تا حدودی شبیه نقش اداره آگاهی فدرال آمریکا (FBI) است، اگرچه گستردگی در آن حدود ندارد، اما شامل فعالیتهایی برای جلوگیری از وقوع جنایت، اعمال تروریستی، مراقبت سیاسی و ضدجاسوسی است. در گذشته گسترش نقش MI5 تقریبا بدون هیچ نظارتی صورت گرفت .MI5 هیچ مسئولیتی در قبال پارلمان نداشت و اغلب قادر به انجام عملیات بدون وابستگی و هماهنگی به هیات وزیران و حتی شخص نخست وزیر بود. جالب است بدانید اساسا وجود خود سازمان اطلاعاتی امآی5 تا سال 1989 موضوعی سری بود و روح مردم انگلیس هم خبر نداشت که سازمانی اطلاعاتی در داخل کشورشان و با مالیاتهایشان به جاسوسی از خودشان مشغول است.
پیوند بی.بی.سی با مخوفترین سازمان اطلاعاتی انگلیس
جان گلداسمیت، فیلمساز انگلیسی در سال 1985 اعلام کرد بی.بی.سی به او پیشنهاد داده برنامههایی مستند در خصوص جنبشهای دانشجویی بسازد. یک روز، سر صحنه فیلمبرداری متوجه میشود نیروهای پلیس مشغول سوال و جواب راننده او هستند و بعد هم میفهمد نیروهای امنیتی خانه او را تحت نظر دارند. چندی بعد، بی.بی.سی قراداد همکاری با او را بدون هیچ توضیحی لغو میکند. مشابه این اتفاقات برای بسیاری تکرار شد. داستانهای افرادی مانند گلداسیمت باعث شد رسانهها توجه بیشتری بهبی.بی.سی داشته باشند، نشریه آبزرور سال 1985 سیاست شبکه بی.بی.سی برای بررسی سوابق افراد را افشا و اقدامات و سیاست همکاری بی.بی.سی و امآی5 را غیرمنصفانه و نادرست عنوان کرد و نوشت بررسیهای دولت از کارمندانش رسمی و اداری اعلام میشود در حالی که روش بی.بی.سی مخفیانه است.
سیاست مقامات بی.بی.سی هم شده بود تکذیب هر گونه ارزیابی سیاسی کارمندان و اصرار بر این که هر کسی با هر عقیدهای در این سازمان رسانهای مشغول کار است. حالا در سال 2018، بی.بی.سی به دروغگویی مدیران سابق خود و به صحت گزارشهایی که سالها منتقدان دربارهاش منتشر میکردند، اعتراف میکند. به گفته خود بی.بی.سی، ماجرا از آن قرار است که در سال 1933، مدیر اجرایی بی.بی.سی که فردی به نام «کلنل آلن داونی» بوده، با مسئول وقت امآی5، «ورنان کل»، دیدارهایی داشته و به این نتیجه رسیدهاند که همکاری دو نهاد برای مقابله با «فعالان کمونیست» ضروری است. دو سال بعد، این توافق ضمنی رسمی میشود که فرآیند بررسی سوابق همه نیروهای جدید بی.بی.سی «غیر از زنان نظافتچی» باید در اختیار این سازمان اطلاعاتی قرار بگیرد. یکی از بهانههای چنین اقدامی ترس از این بود که برخی مهندسان در زمانی حساس در این شبکه خرابکاری کنند یا افراد خیانتکار، بی.بی.سی را بیاعتبار کرده و «مسیر را برای یک دولت چپگرا هموار کنند.»
این آغاز ورود رسمی سازمان اطلاعات بریتانیا به گزینش کارکنان رسانه سلطنتی انگلیس بود، فرآیندی که تا همین ماه گذشته بشدت تلاش میشد پنهان بماند.
تفتیش عقایدی وحشتناکتر از قرون وسطی
فرآیند گزینش این گونه بود که برای هر سمت شغلی دو سه نفر که نسبتا مناسب کار بودند، در نظر گرفته میشدند، تا یکی از آنها در فرآیند ارزیابی نهایت موفق شود. به کاندیداها گفته میشد مراحل اداری باید طی شود و این مساله خیلی عادی به نظر میرسید اما منظور از «طی شدن مراحل اداری» فرآیندی پیچیدهتر و البته مخوفتری بود که توسط سازمان اطلاعات طی میشد. سازمان لیست ممنوعه بلند و بالایی کرد: از احزاب چپ: حزب کمونیست، حزب سوسیالیست، حزب انقلابی کارگران و حزب گرایش نظامی؛ از احزاب راست: جبهه ملی و جبهه ملی انگلیس؛ الزامی هم نبود که متقاضی حتما عضو این احزاب باشد تا در گزینش بی.بی.سی رد شود. همین که یکی از آشنایانش در این احزاب فعال بود، دلیل متقنی برای رد صلاحیت او محسوب میشد. نه این که صرفا یکی از اقوام و خویشاوندان متقاضی عضو سازمان باشد، در بسیاری از پروندهها، دوست دوران دانشگاه، هماتاقی یا همسایه کافی بود تا متقاضی از رسیدن به رسانه سلطنتی باز بماند. اگر ام آی5 مدرکی یا اطلاعاتی علیه متقاضی پیدا میکرد، او را در یکی از سه دسته زیر قرار میداد:
اگر کسی در رده A شناسایی میشد به این معنا بود که نباید در سمتی استخدام شود که فرصت تاثیرگذاری مستقیم بر محتویات این رسانه را داشته باشد. اگر امآی5 تشخیص میداد فردی رده B است، به بی.بی.سی پیشنهاد میکرد این فرد استخدام نشود مگر اینکه ملاحظات برتر دیگری داشته باشد. اگر فردی در بررسیهای امآی5 در رده C بود یعنی این سازمان اطلاعاتی، در تحقیقاتش به موارد دردسرسازی برخورد کرده، اما لزوما این موارد مانع اشتغال این افراد در بی.بی.سی نمیشوند. تاکید امآی5 بر این بود که افراد رده A اصلا در بی.بی.سی استخدام نشوند. همچنین اگر فردی بعد از استخدام در این رسانه یا بعد از ارتقا در آن نیاز به بررسی بیشتر داشتند، درختی مانند درخت کریسمس برای فرآیند بررسی زندگی شخصی آنان ترسیم شده و در صورت تشخیص امآی5 مواردی چون عدم انتقالی یا عدم ارتقاء شغلی برایشان در این پرونده اضافه میشد.
دست از پا خطا کردن یعنی اخراج
در این رسانه یا بعد از ارتقا در آن نیاز به بررسی بیشتر داشتند، درختی مانند درخت کریسمس برای فرآیند بررسی زندگی شخصی آنان ترسیم شده و در صورت تشخیص امآی5 مواردی چون عدم انتقالی یا عدم ارتقاء شغلی برایشان در این پرونده اضافه میشد. این نماد درخت بخش مهمی از پروسه بود، اگر کسی دست از پا خطا میکرد، در لیست «انتقالی» قرار میگرفت، اسم رمزی برای بررسی کسانی که باید برای بار دوم مورد ارزیابی و گزینش قرار گیرند. اگر خبرنگار یا کارمند کاری میکرد که خیلی به مذاق سران رسانه خوش نمیآمد، روی پرونده اش درج میشد تا از ترفیع یا انتقال آن جلوگیری شود. پنهان نگه داشتن این فرآیند و نقش امآی5 به حدی برای بی.بی.سی حیاتی بود که در سال 1984و بعد از افشاگری نشریه آبزرور درباره این موضوع، استفاده از علامت درخت کریسمس پایان یافت «چون جلب توجه» میکرد. فکر میکنید پایان استفاده از این علامت چگونه اعلام شد؟ به گفته خود بی.بی.سی، روی دستگیره در اتاق 150 در ساختمان رسانه و جایی که مغز متفکر این سیستم ارزیابی و تفتیش عقاید بود، چند وسیله تزئیناتی کریسمس آویزان شد! تاکتیکهای مصاحبه بی.بی.سی برای استخدام را خود سازمان امآی5 مشخص کرده بود و بی.بی.سی به بهانه جلوگیری از ورود نفوذیها و خرابکارها، خواستار بررسیهای بیشتر کارمندانش شده بود. در سال 1990 بود که با بررسیهای بیشتر، 528 کارمند در بخشهای مختلف این رسانه اخراج شدند، بیآنکه دلیل اخراج خود را بدانند. هاگ پیرس، از مدیران بی.بی.سی اواخر سال 1979 و در گزارشی 10 صفحهای، سیاستهای این رسانه را برای بررسی سوابق افراد نوشت. وی پیشنهاد داده بود این شبکه فرآیند بررسیهای سوابق افراد را فقط به موقعیتهای شغلی حساس در این شبکه محدود کند، چراکه افشای این روند بررسی میتواند برای بی.بی.سی دردسرساز باشد.
همیشه پای سیاست در میان است
به نظر میرسد توسل به سرویس جاسوسی برای پالایش کارمندان بی.بی.سی با اهداف سیاسی صورت گرفته باشد و نه اهداف امنیتی، چنان که هنوز این رسانه مدعی آن است. جان لو کر، یکی از افسران سابق امآی5 در این باره میگوید: من همیشه تصور میکنم که اگر چنین گزینشی رخ نمیداد چه میشد؟ اگر اعضای احزاب چپ و راست در اتاق خبر بی.بی.سی حضور مییافتند چه میشد؟... دستگاه خبررسانی ملی باید در راستای سیاستهای دولت باشد نه این که مردم را آگاه کند. آبزرور با بررسی شیوه بررسی سوابق افراد و تاکیدی که سرویس اطلاعاتی برای دور نگهداشتن افراد مرتبط با حزبهای مختلف داشته نتیجه میگیرد که هدف از چنین گزینشهایی، بهکارگیری افراد هم راستا برای توسعه و تبلیغ سیاستهای انگلیس بوده است. جالب آن که وقتی امروز از مدیران بی.بی.سی پرسیده میشود که آیا این فرآیند همچنان ادامه دارد و آیا در دورانی که تهدیدات تروریستی بیشتر و بیشتر شده است، همچنان سرویسهای اطلاعاتی نیروهای فعلی را گزینش میکنند و تحت نظر میگیرند از پاسخ گویی فرار میکنند، همان شیوهای که پیشینیانشان در پیش گرفته بودند.
زهرا توحیدیان
انتهای پیام/ 138