یکی از اساتید حوزه علمیه قم گفت: با توجه به اینکه امام جواد(ع) در دوران کودکی به امامت رسیدند، باید شرایطی ایجاد میشد تا مردم توانایی علمی ایشان را درک کنند.
به مناسبت شهادت امام جواد(ع)؛
امامی که در کودکی به ولایت رسید/ علت ازدواج با دختر مأمون
خبرگزاری مهر , 21 مرداد 1397 ساعت 11:14
یکی از اساتید حوزه علمیه قم گفت: با توجه به اینکه امام جواد(ع) در دوران کودکی به امامت رسیدند، باید شرایطی ایجاد میشد تا مردم توانایی علمی ایشان را درک کنند.
به گزارش قم نیوز «باب الحوائج» یکی از مهمترین القاب امام نهم حضرت جواد(ع) است، امامی که در سنین کودکی ستاره ولایت به او اعطا شد و در سنین جوانی به شهادت رسید، در اسناد تاریخی زمان شهادت این امام همام را ۲۹ ذیقعده ذکر کردهاند.
همزمان با فرا رسیدن سالروز شهادت این امام معصوم(ع) با حجت الاسلام محسن میر مهدی از محققان و پژوهشگران حوزه علمیه قم به گفتوگو پرداختیم که بدین شرح است:
دوران امامت امام جواد(ع) از چه جهاتی دارای اهمیت است؟
عصر ولایت امام نهم(ع) از دو جهت دارای اهمیت و توجه و تأمل خاصی است که در وهله نخست باید به دوران کودکی امام جواد(ع) که ایشان به ولایت رسیدند پرداخت. قبول امامت ایشان از سوی مردم نیازمند درک توانایی شگرف علمی و معنوی داشت تا مردم بتوانند در آن سنین کم از ولایت ایشان اطمینان یابند، در این زمان برخی دوستان اهلبیت(ع) برای اطمینان از امامت امام نهم از ایشان سئوالاتی میپرسیدند و امام با طمأنینه و صبر پاسخ میدادند و همچنین به انواع و اقسام ایرادها و پرسشهایی که دشمنان برای نقطه ضعف گرفتن از آن حضرت طرح میکردند جواب میدادند. دقت نظر در تردیدهای دوستان و شماتتهای دشمنان درستی این نظر را تأیید میکند.
در وهله بعد دوران امامت امام نهم(ع) شروع دوران فترت ائمه اطهار(ع) و شیعیان است. از امام نهم به بعد، ائمه اطهار(ع) در حصر و تحت نظر خلفای عباسی قرار گرفتند. خلفای دوران امام جواد(ع) مأمون و معتصم بودند. مأمون فردی سیاستمدار، سفاک، دنیاپرست و ظاهرساز بود. به همین جهت به دلیل اینکه امام رضا(ع) را به قتل رسانده بود و در معرض اتهام بسیاری از شیعیان قرار داشت، زیرکانه و حیله گرانه خود را دوستدار امام نهم(ع) جلوه میداد و سعی میکرد که بهطور نامحسوس و غیرمستقیم به کنترل امام بپردازد؛ اما دشمنی مأمون از چشم تیزبین امام محمدتقی(ع) دور نماند و به همین جهت امام با اصرار از بغداد به مکه و سپس به مدینه بازگشت.
علما و بزرگان دینی در ارتباط با دوران ولایت امام جواد(ع) چه مطالبی را در نسخ تاریخی به یادگار گذاشتند؟
استاد عادل ادیب در این باره نوشته است: وقتی مأمون، امام جواد(ع) را به بغداد یا مرکز خلافت آورد، امام اصرار کردند که به مدینه بازگردند. مأمون نیز به ناچار با این درخواست موافقت کرد و آن حضرت به مدینه بازگشتند و بیشتر عمر شریفشان را در مدینه گذراندند.
همچنین سید محسن امین نیز نوشته است پس از مدتی امام جواد(ع) برای گزاردن حج از مأمون اجازه خواستند و از بغداد به سوی مدینه حرکت کردند در این سفر ام فضل نیز آن حضرت را همراهی میکرد.
همچنین شیخ عباس قمی در منتهی الآمال در این باره نوشته است: مدتی که امام جواد(ع) در بغداد بودند از سوء معاشرت مأمون منزجر شدند و از مأمون رخصت طلبیدند و متوجه بیت الحرام شدند و از آنجا به مدینه جد خود مراجعت کردند و تا پایان حیات مأمون در مدینه بودند.
امام نهم پس از بازگشت به مدینه چه اقداماتی برای تبیین ولایتشان انجام میدادند؟
امام جواد(ع) در مدینه با برگزاری جلسات پرسش و پاسخ با علما و مردم و حضور در مجالس مناظره به تبیین مذهب شیعه و حقانیت امامت خویش و بهطور غیرمستقیم و تلویحی به رد حکومت عباسی و خصوصاً مأمون میپرداخت؛ که در این راستا علامه مجلسی(ره) در کتاب بحارالانوار نوشته است هنگامی که فصل حج فرا رسید، فقهای بغداد و شهرهای دیگر و دانشمندان سایر بلاد که ۸۰ نفر بودند به حج رفتند و سپس به مدینه رفته و با اباجعفر(ع) دیدار کردند.
چرا امام جواد(ع) در بغداد نماندند و به مدینه بازگشتند؟
امام جواد(ع) بیش از هر کس مأمون عباسی را میشناختند و به همین جهت از مکر و حیله و جنایت او خود را در امان نمیدیدند به همین جهت مصلحت خویش را در دوری از مأمون میدیدند و از طرفی مصاحبت امام که مظهر معنویت و صداقت و تقوا بود با مأمون عباسی که مظهر جنایت و شقاوت و رذالت بود برای آن حضرت سخت و ناگوار بود و هیچ وجه مشترکی با هم نداشتند.
همچنین دیدار قاتل پدر، مورد رضایت امام(ع) نبود و اصولاً آن حضرت مایل به زندگی در کنار کسی که پدرشان را به شهادت رسانده بود نبودند. در صورتی که امام محمد تقی(ع) در بغداد میماندند تحت نظر مستقیم مأمون و وزرا و اطرافیان او بود و امکان فعالیت سیاسی و فرهنگی پیدا نمیکرد؛ و مأمون میتوانست چنان وانمود کند که مردم فکر کنند او از تأیید امام(ع) برخوردار است و اختلافی میان علویان و عباسیان نیست و در نتیجه خط و مشی امامت و خلافت یکسان است و امام(ع) مایل به چنین برداشتی از سوی مردم نبودند.
امام نهم(ع) به چه صورتی حکومت عباسی را رسوا کرد؟
امام به صورت مستقیم به افراد مطمئن و خاص و غیرمستقیم به همه مردم غیرشرعی بودن حکومت مأمون را گوشزد میکردند و این کار در دربار مأمون و بغداد امکانپذیر نبود و با توجه به شهادت امام نهم(ع) در جوانی به دست معتصم عباسی میتوان فهمید که امام با شدت و بدون ملاحظه با دستگاه خلافت عباسی مبارزه میکرده است و چنین مبارزهای در بغداد و در کنار مأمون برای امام جواد(ع) امکانپذیر نبود. زمینه سیاسی مبارزات امام جواد(ع) در مدینه بهتر از بغداد بود.
رابطه امام جواد(ع) با «ام فضل» چگونه بود؟
امام جواد(ع) از «ام فضل» دختر مأمون دلخوشی نداشتند. ام فضل در محیط فاسد پرورش یافته بود و وجود او از پدر جنایتکاری بود که خلافت را غصب کرده و دستش به خون امام رضا(ع) رنگین بود. چنین دختری هرگز نمیتوانست همسر مناسبی برای امام جواد(ع) باشد. به همین جهت مکرر از دست امام جواد(ع) به پدرش شکایت میکرد و اگر امام در بغداد میماندند ام فضل برای امام مشکل بیشتری ایجاد میکرد که میشود یکی از دلایل بازگشت امام را نیز همین مسئله دانست.
امام جواد(ع) چرا زندگی در مدینه را به بغداد ترجیح میدادند؟
امام(ع) در بغداد هم از جهت فکری و هم از جهت نبود بستگان غریب بود اما مدینه شهری معنوی و مذهبی و جایگاه خاندان عصمت و طهارت و نزدیکان امام جواد(ع) بود در حالی که بغداد شهری سیاسی و جایگاه حقه بازان و سیاست بازان و دروغ پردازان بود از این جهت نیز امام نهم(ع) ترجیح میدادند که در محیط اجتماعی معنوی مدینه النبی زندگی کند.
مدینه جایگاه شیعیان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت بود و امام نهم(ع) در این شهر بهتر میتوانستند به تبیین دیدگاههای فقهی و علمی و سیاسی خویش بپردازد و پذیرش امام برای مردم مدینه بهتر و بیشتر بود برعکس بغداد نه فقط خالی از این ویژگیها بود بلکه حتی بسیاری از مردم امام(ع) را نمیشناختند یا بر اثر تبلیغات مسموم دربار، نسبت به امام کینه یا دشمنی جاهلانه یا عالمانه داشتند.
چرا با وجود اختلافی که بین امام جواد(ع) و مأمون عباسی وجود داشت، آن حضرت به ازدواج با دختر مأمون موافقت کرد؟
شرایطی که امام جواد(ع) در آن به امامت رسیدهاند و نیز حیلهگری و دسیسه سازی و سیاست بازی مأمون عباسی با دقت بیشتری نظر بیندازیم. مأمون میخواست با نزدیک کردن ظاهری خود با امام جواد(ع) و تزویج دختر خود «ام فضل» به ایشان و همچنین نگهداری آن حضرت در دربار خویش به پیروان امام و علویان عملاً بقبولاند که شما دنبال کسی هستید که با ما یکی است. هم با ما نسبت سببی پیدا کرده و داماد ما است و هم ولیعهد و نزدیک و مشاور همراه ماست. ما از هم جدایی نداریم و به همین جهت اگر کسی بخواهد علیه مأمون کاری کند، کار او علیه امام جواد(ع) هم به نوعی تلقی میشود و با این حیلهها، برای خود و حکومتش وجاهت کسب کند.
مصلحت امت اسلام ایجاب نمیکرد که امام جواد(ع) که در آن دوران نوجوان ۸ سالهای بود با مأمون مقابله کند. در حقیقت امام جواد(ع) بین پذیرش شهادت در این سن و قبول دامادی مأمون باید یکی را انتخاب میکردند که امام با درک درست و الهی خویش تن به ازدواج با دختر مأمون دادند و حداقل توانستند هم ۲۰ سال به مبارزه درست و حساب شده با خلفای عباسی بپردازدند و به تقویت بنیه علمی و فکری و اقتصادی شیعیان بپردازدند و هم با ازدواج با «سمانه مغربیه» دارای همسری باوفا و مؤمن باشد و هم از این فرصت و ازدواج امام هادی(ع) حاصل شود که ادامه دهنده امامت باشد و در کنار این مواهب با دوری از «ام فضل» از او فرزندی نداشته باشد و در حد اسم شوهر او باشد. درحقیقت هیچگاه «ام فضل» را به عنوان همسر همراز خویش نپذیرفتند.
انتهای پیام/138
کد مطلب: 67758