«حج» بازخوانی زندگی؛ فهم و البته دریافت فلسفه «غدیر» است، چیزی نیست جز تجربه کردن یک قیامت و معاد کوچک؛ چیزی نیست جز تولد دوباره و آغازی از نو.
60 درصد کاروان های قم در راه بازگشت/ حکایت تولدی دوباره
خبرگزاری فارس , 3 شهريور 1397 ساعت 16:15
«حج» بازخوانی زندگی؛ فهم و البته دریافت فلسفه «غدیر» است، چیزی نیست جز تجربه کردن یک قیامت و معاد کوچک؛ چیزی نیست جز تولد دوباره و آغازی از نو.
به گزارش قم نيوز زهیر فاطمی فرد نوشت: در این روزها از ماه ذی حجه الحرام است که اعمال حج تمتّع حاجیان بیت الله الحرام به پایان میرسد؛ حاجیان از إحرام خارج شده و بازگشت آنان به شهر و دیار خود آغاز میشود.
از قم نیز، 15 کاروان به مشاهد مشرّفه اعزام شده اند که از این تعداد، 9 کاروان، مدینه قبل هستند و این به آن معناست که بیشتر کاروانهای اعزامی از سوی سازمان حج و زیارت استان قم، در همین روزهای پیش رو، به وطن باز میگردند.
و این روزها، فرصتی طلایی برای مرور کوتاه این سفر معنوی است؛ سفری که از یک «میقات» و وعده دوباره آغاز شد و اکنون به «آغازی دوباره» و «تولدی از نو» ختم میشود:
میقات
حج، میقات زمان و مکان است که باید غنیمت شمرد، حتی میتوان دوباره متولد شد؛ حتی میتوان خواستههایی به بزرگی دنیا و آخرت داشت:
«هدیه همه خوبیها برای همگان و دوری همگان از همه بدیها.»
شاید اگر حاجی از همان اول، دستهایش را به نشانه تسلیم بالا برده باشد، کاری کرده باشد کارستان: «یا ایّها العزیز مسّنا و اهلنا الضّرّ و جئنا ببضاعه مُزجاه فَأوفِ لنا الکیل و تصدّق علینا إنّ الله یجزی المتصدّقین» (سوره مبارکه یوسف/ آیه شریفه 88)
این جا خود پروردگار است که میداند چرا برخی را به این سفر فرا خوانده و برخی دیگر جا مانده اند.
و البته بر میهمان است که از پذیرایی کامل و جامع میزبان، شُکرگزار باشد:
«آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مومنان با یاد و ذکر خدا خاضع و خاشع شود ... .»
میقاتتان مبارک.
تفکرات
در این میقات، باید تفکر کرد؛ باید حدیث نفس کرد؛ باید کامل شد؛ حداقل باید در مسیر تکامل قدم برداشت؛ باید بهتر شد و تلاش کرد تا بهتر ماندن، استمرار داشته باشد.
اما آغاز این مسیر، همه اش از همان تفکر و تأمل و تدبّر و اندیشه است.
باید به این فکر کرد که چه بودهایم؛ چه شدهایم و چه میخواهیم بشویم؛ برای چه آمده ایم و چه میخواهیم بمانیم.
همین است که میفرمایند:
«لحظه ای تأمل و اندیشه و تفکر، از هزاران ساعت و صدها روز و دهها سال عبادت برتر است.»
همین است که فرموده اند:
«عبادت به زیادی نماز و روزه نیست؛ عبادت چیزی جُز تفکر در امر الهی نیست».
پس اگر اندیشه درست شود، به این دلیل که اندیشه مقدمه همه چیز است؛ همه چیز هم درست میشود.
این اندیشه است که میتواند «حاجی» را بعد از یک «تلاش حقیقی» و پس از تنها یک بار ادای فریضه حج، تا پایان عُمر، حافظ و نگاهبان باشد.
همین اندیشه است که میتواند سرآغاز یک شناخت درست و عمیق و یک تحول راستین و پایدار باشد.
تنفّس در فضای اندیشه ای حج؛ مبارکتان.
عرفات
حاجی آنگاه که میقات میبندد و تلاش میکند تا با تفکرات انس بگیرد؛ مطمئن است که به عرفات هم خواهد رسید.
عرفات، سرزمینی پُر رمز و راز است که میتوان در آن، به شناخت حقیقی و عرفان جامع رسید؛ شناختی که با سودمندترین دانشها، یعنی معرفت خود و نفس آغاز میشود:
از کجا آمده ام؛ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا میروم آخر؛ ننمایی وطنم.
اگرچه همه چیز در همین شناخت خلاصه میشود، اما عرفات قابل شناخت نیست، شاید تنها بزرگانی مانند سرور و سالار همه شهدای عالم، یعنی حضرت سیدالشهداء (ع) توانسته باشند در دعای بی نظیر عرفه، با بیانی شگرف و تأثیرگذار، اهمیت این مرحله مهم از تکامل آدمی را درک کنند و آن را با بیان جزئیات شرح دهند.
از عارفی نقل است که پس از طواف از دل و از جان؛ دیده است که خانه خدا بر او طواف میکند.
و این، همان مرحله شناخت است که حُرمت انسان را از کعبه هم بالاتر میداند.
اینجاست که انسان میفهمد چرا گفته اند:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
اینجاست که میتوان این فرمایشِ شعف انگیز حضرت خالق را با گوشت و پوست فهم کرد:
«ای انسان! تو را برای خودم آفریدم ... ما از رگ گردن به تو نزدیک تریم».
پس خودِ اوست که همه مقدمات را برای شناخت حقیقی آماده میکند تا شاید انسان، خود، با برداشتن نخستین گام، به آن دست یابد و البته آن را برای همیشه مغتنم شمارد.
عرفات؛ مقدمه قربانی کردن همه امیال و هوسهاست تا فقط او بماند؛ آن جا که این جمله را به انسان آموخت:
«ایّاک نعبد و ایّاک نستعین».
عید عرفان و معرفت مبارکتان.
سِمات
و در پایان، نوبت سِمات و نشانههاست، نشانههایی برای امانت گرفتن و به همراه بودن.
گام چهارم، یک شروع دوباره است؛ با انبوه آیات و نشانههایی که در جزء جزء این سفر معنوی و فراموش نشدنی آشکار میشود:
إحرام، طواف، رُکن، مقام، مشعر، منا، سعی، تقصیر، رمی، قربانی، زمزم و عرفات.
اینها تنها بخشی از انبوه نشانههاست برای توشه سفر بردن تا در روزهای آینده هم، حج مانند آئینه ای در پیشِ روی حاجی باشد و راه را برای همیشه درست بنمایاند.
اگر حاجی این نشانهها را با خود به همراه ببرد؛ فراموش نخواهد کرد که در آن «سعی»ها، چه «صفا»یی بود؛ فراموش نخواهد کرد که حج، مظهر تواضع انسان در برابر خداست و تمرینی است تا این تواضع و فروتنی در تمام طول و عرض زندگی جریان پیدا کند و دائمی شود؛ فراموش نخواهد کرد که با نگاهی انسانی به انسانها بنگرد؛ همان گونه که در سفر، همگان را در یک لباس و به یک رنگ میدید.
همین نشانههاست که او را به یک خودسازی دائمی فرا میخواند تا بداند هیچ عبادتی در اسلام نیست که رعایت حقوق اجتماعی در آن لحاظ نشده باشد.
چه باشکوه است این همایش سالانه امت اسلام تا برادران و خواهران ایمانی از حال و روز یکدیگر خبر گیرند و بیش از پیش به هم نزدیک شوند و برای اعتلا و سربلندی امت واحد اسلام هم اندیشی کنند:
کعبه یک سنگ نشانی ست که ره گُم نشوَد
حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست
امید است آنان که با پای ظاهر رفته اند؛ پای دل را نیز در طوافها و اعمال معنادار حج شرکت داده باشند؛ امید است آنان که با پای دل باز میگردند؛ تفاوتی در خود بین قبل و بعد از سفر احساس کنند و بر آن، پایبند باشند.
حج چیزی نیست جُز حاضر شدن در پیشگاه خدا و تجربه کردن یک معاد کوچک برای اُنس گرفتن با آن.
حج چیزی نیست جز کمال خواهی، به پا داشتن نام و یاد خدا، لبّیک دوباره، اندیشه دوباره و شناخت دوباره.
حج چیزی نیست جز بازخوانی و مرور خود و چیزی نیست جز یک تولد دوباره.
تولدتان مبارک ... .
انتهای پیام/ 137
کد مطلب: 68317