استاد «محمود اسلامی تربتی» نخستین رئیس آموزش و پرورش شهرستان قم از همسایگی با امام خمینی(ره ) ، نیم قرن تدریس و عشق به مطالعه کتاب و ضرورت ترویج آن در جامعه سخن گفت.
گفت وگو با نخستین رئیس آموزش و پرورش قم پس از انقلاب،
نیم قرن تدریس در مدرسه و دانشگاه
خبرگزاری ايرنا , 1 تير 1398 ساعت 13:30
استاد «محمود اسلامی تربتی» نخستین رئیس آموزش و پرورش شهرستان قم از همسایگی با امام خمینی(ره ) ، نیم قرن تدریس و عشق به مطالعه کتاب و ضرورت ترویج آن در جامعه سخن گفت.
به گزارش قم نیوز هنگامی که به اتاق نخستین رئیس آموزش و پرورش شهرستان قم در منزل ایشان وارد شدیم، اولین چیزی که به چشم میآمد، قفسههای کتاب در دورتادور اتاق بود؛ کتابهایی درباره علوم اسلامی، علوم انسانی، تفسیر قرآن کریم و …؛ و روی میز کنار صندلی استاد «محمود اسلامی تربتی» دومین جلد کتاب گوهرهای پراکنده (چکیده ۶۰ سال مطالعه) قرار داشت که مشغول ویرایش آن برای چاپ جدید بود.
استاد «محمود اسلامی تربتی» متولد ۱۵ دی ۱۳۲۰ (۲۰ ذیالحجه ۱۳۶۰ ه. ق.) در تربت حیدریه (استان خراسان رضوی) که در سال ۱۳۴۰ به استخدام آموزش و پرورش (اداره فرهنگ آن زمان) درآمد و کار تدریس را در ابتدای خدمت در روستای حاجیآبادلکها در ۱۰ کیلومتری شهر قم شروع کرد و نخستین رئیس آموزش و پرورش شهرستان قم بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به مدت ۲ سال بود که پس از ۳۳ سال تدریس و خدمت در آموزش و پرورش در شهرهای قم، یزد و تهران در سال ۱۳۷۳ بازنشسته شد.
وی علاوه بر تحصیل در دانشگاه، به تحصیل علوم حوزوی نیز اشتغال داشته است و از سوابق دیگر اجرایی وی میتوان به مدیرکلی آموزش و پرورش استان یزد به مدت ۲ سال و سرپرستی مدارس ایرانی در کشور کویت اشاره کرد.
وی علاوه بر تدریس در آموزش و پرورش در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مانند تربیت معلم، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه حکمت قم در رشتههای ادبیات فارسی، عربی و معارف اسلامی تدریس کرده است.
تربتی همچنین پس از بازنشستگی، حدود ۱۰ سال در مراکز علمی و دانشگاهی کشورهای قزاقستان، روسیه و بوسنی و هرزگوین به تدریس اشتغال داشته است. از تالیفات وی میتوان به کتاب گوهرهای پراکنده (چکیده ۶۰ سال مطالعه) در پنج جلد اشاره کرد که تاکنون ۲ جلد آن توسط انتشارات ابتکار دانش منتشر شده؛ «فن خطابه و بیان»، «فنون و صناعات ادبی»، «کشکول» و «گنجینه گهر» از دیگر آثار تربتی است.
وی هنگامی که در کشور قزاقستان بود، به پیشنهاد رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، ۲ کتاب درباره «وحدت اسلامی» و «نهضت امام حسین (ع)» نوشت که کتاب نخست به زبان روسی و کتاب دوم به زبان قزاقی ترجمه شد. کتاب «از تربت تا غربت» به کوشش زهرا اسلامی تربتی نیز شامل خاطرات استاد محمود اسلامی تربتی توسط انتشارات ابتکار دانش منتشر شده است.
در گفتوگویی که با وی داشتیم، این معلم پیشکسوت و نویسنده به پرسشهای ما پاسخ داد و قسمتی از خاطرات خود را که میتوان از آنان به عنوان بخشی از رویدادهای اجتماعی و سیاسی قم نام برد، برای ما بیان کرد که در زیر میخوانید.
وی در ابتدای سخنان خود، با بیان اینکه پدرم برای ادامه تحصیل دروس حوزوی به قم آمد و در این شهر ازدواج کرد و تابستانها برای دیدن پدر و مادر خود به تربت حیدریه میرفت، گفت: ۲ برادر و ۲ خواهر هستیم که اخوی بزرگ ما که پزشک است در قم و من و خواهرانم در تربت حیدریه به دنیا آمدیم.
تربتی با بیان اینکه نیم قرن در مدارس و دانشگاهها تدریس کردهام، گفت: پس از پایان کلاس نهم متوسطه (سیکل) در سال ۱۳۴۰ در آزمون معلمی اداره فرهنگ وقت شرکت کردم، قبول شدم و پس از گذراندن دورههایی در قم و اصفهان؛ تدریس خود را در روستای حاجیآبادلکها شروع نمودم و چهار سال در آنجا در مقطع پنجم و ششم درس دادم.
وی افزود: یک دوچرخه خریده بودم و رفتن با دوچرخه تا حاجیآبادلکها ۴۰ دقیقه طول میکشید؛ البته در «میدان کهنه» اتوبوس بود که صبح میرفت و شب برمیگشت؛ کرایه هشت ریال بود که به دستور حاج طیبی مدیر گاراژ به معلمها تخفیف میداد و از معلمان پنج ریال میگرفت.
وی ادامه داد: پنج سال تعهد داده بودیم که در روستا خدمت کنیم، اما پس از چهار سال اعلام کردند که در شهر نیاز به معلم است و به قم آمدم و در مدرسه ملی مشکات به مدیریت آقای بشیری مشغول به کار شدم.
تربتی با بیان اینکه هنگامی که در روستا درس میدادم، به صورت متفرقه امتحان دادم و دیپلم گرفتم، گفت: هنگامی که به قم آمدم، در کنار تدریس، آخرهای هفته به دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران میرفتم و در سال ۱۳۴۷ در رشته ادبیات عربی لیسانس گرفتم.
وی با اشاره به اینکه دروس حوزوی را نیز نزد چند تَن از استادان حوزه علمیه قم مانند آقایان فشارکی، ستوده و اشتهاردی خوانده بودم، اظهار کرد: بعد از آن در دبیرستانهای مختلف شهر قم مانند مدرسههای حکیم نظامی و حافظ؛ ادبیات فارسی، ادبیات عربی و دینی درس میدادم.بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی زمان شهید محمدعلی رجایی، در ۲۱ فروردین ماه سال ۱۳۵۸ رئیس آموزش و پرورش شهرستان قم شدم و به مدت حدود ۲ سال در این سمت خدمت کردم.
وی افزود: به خاطر عزیمت به مکه، از ریاست آموزش و پرورش شهرستان قم استعفا دادم و بعد از آن در زمان سید علیاکبر پرورش وزیر وقت آموزش و پرورش در سال ۱۳۶۰ به عنوان سرپرست مدارس ایرانی در کشور کویت انتخاب شدم و ۲ سال در کویت بودم و از آنجا به حج رفتم.
وی گفت: پس از آن دوباره به قم بازگشتم و مشغول تدریس در مدارس و تربیت معلم شدم و در سال ۱۳۶۵ به مدت ۲ سال مدیرکل آموزش و پرورش استان یزد شدم و سرانجام در سال ۱۳۷۳ بازنشسته شدم.
باید لذت و فضیلت سواد را بازگو کرد
تربتی درباره سوادآموزی بزرگسالان نیز گفت: در ابتدای انقلاب اسلامی این امر برعهده نهضت سوادآموزی بود، ولی ما در اداره آموزش و پرورش قم تا آنجایی که میتوانستیم به نهضت سوادآموزی مانند در اختیار قرار دادن مدرسه، ابزار و امکانات کمک میکردیم.
وی اضافه کرد: در آن زمان برخی از معلمها در این امر کمک میکردند و خودم هم نیز برای سرکشی به کلاسهای سوادآموزی میرفتم.
وی با تاکید بر تشویق و ترغیب قشرهای گوناگون جامعه در مساله سوادآموزی گفت: باید لذت، فضیلت، ضرورت و اهمیت سواد را برای همگان بازگو و این امر را تفهیم کنیم، چراکه کسی که این مساله را دریابد؛ به امر سوادآموزی و مطالعه کتاب سوق پیدا میکند.
تربتی با بیان اینکه سواد فقط برای پول درآوردن نیست و دانش میتواند راهگشای زندگی انسان باشد، تاکید کرد: انسان بیسواد مانند شخص نابینا است؛ کسی که به فضیلت و اهمیت دانش پی ببرد، خود به این امر اهتمام میورزد.
از ۱۰ سالگی کتاب مطالعه میکردم
وی با اشاره به عشق خود به کتاب و مطالعه اظهار کرد: از ۱۰ سالگی کتابهای مختلفی را مطالعه میکردم و از مطلبهای جذاب کتابها یادداشت برمیداشتم و هنگامی که از قم به تهران برای تحصیل در دانشگاه میرفتم، در اتوبوس اگر خوابم نمیبرد، کتاب میخواندم.
وی با بیان اینکه عضو شش کتابخانه قم هستم، تاکید کرد: در اوقات فراغت به کتابخانه میرفتم و گاهی از صبح اول وقت به کتابخانه میرفتم و چهار ساعت مشغول مطالعه میشدم و گاه یادداشت هم برمیداشتم.
تربتی با اشاره به اینکه از مطالعه هیچ وقت خسته نمیشدم، افزود: وقتی که شبها در نماز جماعت مرحوم آیت الله اراکی در مدرسه فیضیه شرکت میکردم، پس از نماز به کتابخانه میرفتم و مشغول مطالعه میشدم. کتاب «شبهای پیشاور» (تالیف سید محمد موسوی شیرازی معروف به سلطان الواعظین شیرازی) که یک هزار و ۷۰ صفحه است را، در کتابخانه مسجد اعظم خواندم.
وی درباره ماندگاری زبان پارسی اظهار کرد: باید کتابهای ادبیات فارسی را چه نظم و چه نثر از نویسندگان مختلف مطالعه کرد؛ افرادی را میبینم که یک بار کتاب بوستان سعدی را به طور کامل مطالعه نکردهاند.
وی تاکید کرد: مطالعه کتابهایی از نویسندگانی همچون شهید آیت الله مرتضی مطهری و محمدرضا حکیمی؛ عشق و علاقه به مطالعه را در افراد زیاد میکند، چون هم انشای این کتابها روان است و هم به معلومات افراد میافزاید.
تربتی میزان مطالعه کتاب در کشور را مایه تأسف دانست و افزود: در کتابخانههای عمومی هم بیشتر دانشآموزان هستند که کتابهای درسی خود را مطالعه میکنند و لازم است که فرهنگ مطالعه کتابهای مختلف و غیردرسی در جامعه ترویج، تبلیغ و تبیین شود.
انتشار کتابی درباره امام حسین (ع) به زبان قزاقی
وی درباره زمان حضور خود در کشور قزاقستان گفت: در مدتی که آنجا بودم به پیشنهاد رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آن کشور، کتابی در رابطه با زندگی امام حسین (ع) نوشتم که به زبان قزاقی ترجمه و چاپ شد و در ایام عاشورا نیز در چند برنامه تلویزیون قزاقستان در این رابطه مصاحبهای داشتم که این امر در شناخت حضرت سیدالشهدا (ع) در آنجا موثر بود.
در همسایگی منزل امام خمینی
وی در بخش دیگر سخنان خود، درباره مرحوم پدرش (حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر اسلامی تربتی) درباره زمانی که منزلشان در محله یخچالقاضی قم در همسایگی منزل امام خمینی بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران قرار داشت، گفت: پس از تبعید امام راحل، پدرم وکیل تامالاختیار معظمله بود و بیت حضرت امام را اداره و شهریه طلبهها را پرداخت میکرد و در ایام سوگواری نیز مجلس روضه در آنجا برقرار بود.
تربتی افزود: بعد از مدتی ساواک در منزل امام خمینی را بست و ۲ مأمور کنار منزلشان گذاشت، اما باز کوچه شلوغ میشد و مردم برای اعتراض به حکومت، روزهای عید و عزا میآمدند و چارچوب در منزل امام را میبوسیدند و میرفتند.
وی ادامه داد: با بسته شدن در منزل امام، حساب و کتاب وجوهات و پرداخت شهریه طلبهها به منزل ما منتقل شد.
وی خاطرنشان کرد: پس از مدتی مأموران ساواک به منزل ما آمدند و بعضی از کتابها و دفتر شهریه طلاب را با خود بردند؛ پس از آن پدرم را به تربت حیدریه تبعید کردند که این تبعید مدت هشت سال طول کشید.
انتهای پیام / 110
کد مطلب: 79011