کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

امام باقر(ع) و ماجرای شفای مرد شامی

خبرگزاری فارس , 18 مرداد 1398 ساعت 14:32

مرد شامی در کفنش جواب امام را داد. امام او را نشاند و فرمود شربتی برای او بیاورند. سپس برخاست و رفت.


به گزارش قم نیوز امام محمد باقر علیه السلام در هفتم ذی الحجه سال 114 و به قولی در ربیع الاول و یا ربیع الثانی سال 114 به شهادت رسید. گفته شده که آن حضرت را حاکم مدینه ابراهیم بن ولید بن عبدالملک بن مروان به زهر شهید کرده است و به نظر می‌رسد این کار به امر هشام بن عبدالملک (خلیفه وقت) صورت گرفته است.


مسلم این است که امام باقر علیه السلام با طرح مرموز و مخفیانه هشام بن عبدالملک، مسموم شده و به شهادت رسیده اند، ولی عامل و چگونگی آن به روشنی مشخص نیست.

بعضی‌ می‌نویسند ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبدالملک (پسر برادر زاده هشام) آن حضرت را مسموم کرد و بعضی می‌نویسند زید بن حسن به دستور هشام، زهر را به زین اسب مالید و اسب را به حضور امام باقر علیه السلام آورد و اصرار کرد که آن حضرت بر آن سوار گردد، آن حضرت ناگزیر بر آن سوار شد و آن زهر در بدن او اثر کرد، به گونه‌ای که ران هایش متورم شد و سه روز به سختی در بستر بیماری افتاد و سرانجام به شهادت رسید.
به مناسبت شهادت امام پنجم شیعیان روایتی از زندگی این بزرگوار را از بحار الانوار می‌خوانیم:
مردی از اهالی شام در مجالس امام باقر علیه السلام حاضر می‌شد و می‌گفت: «من می‌دانم طاعت خدا و رسول خدا در دشمنی با شما اهل بیت است، ولی چون شما مرد فصیح و با ادب و خوش‌سخنی هستید، در مجالس‌تان شرکت می‌کنم.»
امام باقر علیه السلام پاسخ او را با خوشرویی می‌داد و می‌فرمود: «هیچ چیزی بر خداوند پنهان نیست.»

چندی بعد مرد شامی مریض شد و مرضش شدت یافت. دوست خود را صدا کرد و به او وصیّت کرد که وقتی از دنیا رفتم، برو محمد بن علی الباقر را خبر کن تا بر من نماز بگزارد.
نیمه‌های شب، مرد شامی از دنیا رفت. او را در پارچه‌ای پیچیدند. نیمه‌های شب، دوست او خدمت امام باقر علیه السلام رسید و گفت: «آن مرد شامی از دنیا رفت. او از شما خواسته تا بر او نماز بخوانید.»
حضرت باقر علیه السلام فرمود:«برو تا من بیایم.»
سپس برخاست و وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و تا طلوع آفتاب در سجده بود. آن‌گاه به خانه‌ آن مرد شامی رفت و نام او را صدا زد.
مرد در کفنش جواب امام را داد. امام او را نشاند و فرمود شربتی برای او بیاورند. سپس برخاست و رفت.
چند روز بعد مرد شامی کاملا بهبود یافت و خدمت امام باقر رفت و عرض کرد: «مجلس را برای من خلوت بفرمایید».
امام مجلس را خلوت کرد. مرد گفت: «شهادت می‌دهم که شما حجّت خدا بر بندگانش هستید و دری که از آن باید به سوی خدا رفت شمایید. هر کس از غیر راه شما به سوی خدا برود زیانکار و گمراه خواهد بود.»
امام باقر علیه السلام فرمود:«چرا عقیده‌ات عوض شده؟»
او گفت:«من در حال مرگ، با چشم خود دیدم و با گوش خود شنیدم که منادی ندا کرد: روح او را باز گردانید چرا که محمد باقر از ما خواسته است او را به دنیا بازگردانیم.»
امام فرمود:«مگر نمی دانی که گاهی خداوند، بنده‌ای را دوست دارد، ولی از عملش خشمگین است؟ و گاهی نیز از بنده‌ای خشمگین است ولی عملش را دوست دارد؟» (یعنی تو از همان ها هستی.)
از آن روز به بعد، مرد از اصحاب خوب امام باقر علیه السلام شد.
---------------------------------------

بحار الانوار، ج 46، ص 233، حدیث 1

انتهای پیام/ 137


کد مطلب: 80908

آدرس مطلب :
https://www.qomnews.ir/fa/news/80908/امام-باقر-ع-ماجرای-شفای-مرد-شامی

قم نیوز
  https://www.qomnews.ir