نگاهی به سرفصل رهنمودهای ارزشمند مرجع عالیقدر آیت الله جوادی آملی همواره برای هنرمندان و اهالی هنر مغتنم است، آن جا که شاخص های هنر حقیقی بر شمرده می شود و هنرمندان به تلاشی معنوی فرا خوانده می شوند.
وقتی هُنر باید حرف اوّل را بزند
خبرگزاری فارس , 22 فروردين 1399 ساعت 13:59
نگاهی به سرفصل رهنمودهای ارزشمند مرجع عالیقدر آیت الله جوادی آملی همواره برای هنرمندان و اهالی هنر مغتنم است، آن جا که شاخص های هنر حقیقی بر شمرده می شود و هنرمندان به تلاشی معنوی فرا خوانده می شوند.
به گزارش قم نیوز توجه دین به مقوله هنر امری مربوط به این روزگار نیست، بلکه این مقوله از دیرباز مورد توجه عالمان و اندیشمندان دینی قرار داشته و آنان چنین می پنداشتند که این مسئله همان گونه که می تواند با انحراف از صراط مستقیم سبب عقبگرد جامعه و اضمحلال آن باشد، می تواند با حرکتی تعریف شده و در پناه گزاره های دینی به پیشرفت های حیرت انگیز بینجامد.
و اما یکی از عالمانی که همواره تلاش داشته تا به تبیین هنر حقیقی بپردازد و چراغی در مسیر حرکت هنرمندان برفُروزد، مرجع عالیقدر آیت الله شیخ عبدالله جوادی آملی است.
این نوشتار بر آن است تا بیانات آن عالِم متألّه را در سرفصل هایی خلاصه کرده و در مناسبت «هفته هنر انقلاب اسلامی» به اهالی هنر و معنویت تقدیم دارد، سرفصل هایی که قابلیت بازنشر و توجه بیشتر را دارد و می تواند با تفسیر و تشریح اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی، چراغی فرا راهِ هنر دغدغه مند باشد:
هنر و تأثیر فراوان آن بر فرد و جامعه
آیت الله جوادی آملی در بخشی از بیانات خود درباره هنر با اشاره به این تعبیر که «هنر، حرف اول را می زند، چون با دل سر و کار دارد» چنین بیان می دارد که اگر این زبان مشترک به یک زبان معقول تبدیل شود و ما بتوانیم این معقول را هنرمندانه محسوس کنیم، جامعه استقبال می کند و هنر این قدرت را دارد تا در جامعه تأثیر بگذارد و جامعه را به جامعه ای که دروغ نمی گوید، خیانت و اختلاس نمی کند و فریب نمی دهد و حتی بالاتر از آن، تبدیل کند.
این بیان در حقیقت نشان دهنده اهمیت فراوان هنر و بی بدیل بودن آن است، امری که همگان را به استفاده حداکثری از توانمندی های لایزال هنر در جهت تأثیرگذاری هرچه بیشتر در عرصه های گوناگون تشویق می کند که بدون تردید یکی از مهم ترین این عرصه ها، عرصه خودسازی فردی و همچنین اصلاح جامعه در کنار تبلیغ و تبیین دین است.
هنر و ضرورت تعامل با اخلاق و فقه
صاحب تفسیر ارزشمند «تسنیم» و کتاب ماندگار «مفاتیح الحیات» در عین حال چنین بیان می دارد که هرجا فکر و اندیشه و هنر در جریان است، فضای حقیقت است و هنر باید با فقه و اخلاق یک تعامل مشترک داشته باشد، یعنی هنرمندان باید با کتب عمیق علمی که از بزرگان به ما رسیده است مانند کتب عقلی و آثار بزرگانی همچون عطار، مولوی و سنایی آشنا باشند و مایه هنری خود را از آن ها دریافت کنند.
معظم له در عین حال هنر حقیقی را ابزار بیداری انسان از خواب غفلت و هنر کاذب را فضایی برای به خواب بردن انسان معرفی می کند.
بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که سرفصل های مشترک میان اخلاق و فقه و هنر باید استخراج و تبیین و از این رهگذر، گام جدیدی برای احیای هنر دینی برداشته شود.
ضرورت توجه همزمان به فُرم هنری در کنار محتوا
در اینکه هنر حقیقی با محتوا پیوندی ناگسستنی دارد تردیدی وجود ندارد، اما آیت الله جوادی آملی به عنوان یک مرجع و عالم برجسته دینی بر این نکته هم اذعان دارد که محتوایِ بدون توجه به فُرم نمی تواند مُثمر ثمر باشد:
«اگر محتوا غنی باشد اما خط خوانا نباشد، کسی رغبت نمی کند به محتوا توجه کند، اما اگر خط زیبا بود انسان رغبت می کند تا محتوا را نیز بررسی کند ... .»
و شاید این نکته بسیار مهم یکی از مهم ترین نکات مغفول مانده از دیدگاه هنرمندان متعهد امروزی است، آن جا که با توجه حداکثری به محتوا، از زیبایی فُرم غافل می شوند و زبان گیرا و غیرمستقیم هنر را به یک شعارگویی مستقیم فرو می نهند.
هنر و ضرورت دیدن زیبایی ها
این استاد علامه در یکی دیگر از رهنمودهای خود با موضوع هنر بیان می دارد:
«قرآن کریم جهان را با هنر و زیبایی بررسی کرده و اینچنین می فرماید که خداوند جهان را زیبا آفریده است، پس اگر عینک هنری روی چشم بگذاریم باید همه چیز را زیبا ببینیم ... اگر انسان بتواند واقعیت و حقیقت را ببیند، هنرمند است.»
پس می توان نتیجه گرفت که اگر هنرمند بتواند به تعالی هنری برسد، قطعا هم خود، زیبابین می شود و هم می تواند با بیان درست زیبایی ها آیینه تمام نمای جامعه باشد و همگان را به زیبایی و زیبابینی فرا خوانَد.
همچنین یکی از راه های این زیبایی شناسی در اندیشه و گفتار علامه جوادی آملی، دیدن همزمان واقعیت و حقیقت است که قطعا نیاز به آموزش، تمرین و ممارست دارد.
مرگ آگاهی و دوراندیشی هنری
آیت الله جوادی آملی در این باره نیز تعبیر شگرفی دارد:
«هنر آن است که انسان در مصاف مرگ، مرگ را بمیراند ... اگر مرگ به معنای آخر خط و پوسیدن بود چندان تلاش برای هنر لازم نبود، اما اگر ابدی هستیم باید توشه ابدی داشته باشیم که این توشه، هنر عاقلانه است.»
این کلام استاد ما را به یاد آن کلام سید شهیدان اهل قلم، شهید آوینی – که «هفته هنر انقلاب اسلامی» با نام او مزیّن شده است - می اندازَد که گفت:
«هنر آن است که بمیری، پیش از آنکه بمیرانندت.»
در حقیقت باید گفت که هنر، وقتی به تعالی می رسد که نوعی از «مرگ آگاهی» در هنرمند وجود داشته باشد تا هم زندگی، معنا و مفهوم حقیقی خود را بیابد و هم هنرمند، عقل دوراندیش و نگاه آینده محور خود را متجلی سازد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که هنر با دین، پیوندی عمیق دارد و فُرم هنری بدون ایدئولوژی دینی - و به تبع آن عقل و خِرَدِ مُنیر و مُنوِّر - بی معناست.
هنرمندی و مسیر حکمت هنری
بیان این مرجع عالیقدر و استاد دروس عالی حوزه علمیه قم این است که هنر باید به عقلیّات و فلسفه هم توجه کند و به بیان دیگر، هنری که تنها به محسوسات بپردازد نمی تواند هنر حقیقی باشد.
از این روست که در بیان آیت الله جوادی آملی، هنر از عقل آغاز می شود و به حسّ می رسد، اما آنچه در این میان وجود دارد و نباید از اهمیت آن غافل شد، ضرورت انتخاب مسیر صحیح معقول به محسوس است، مسیری که عملا حِکمی بودن یا حِکمی نبودن هنر را مشخص می سازد.
ضرورت رعایت عاطفه و ادب از سوی هنرمند
استاد در این باره نیز چنین فرموده است:
«جامعه هنرمندان باید عاطفه داشته باشند و بازی را به هنر تبدیل کرده و هنر را در بخش های گوناگون جامعه تزریق کنند ... ما با عاطفه و ادب زندگی می کنیم و اگر این عاطفه و ادب به وسیله هنرمندان به جامعه تزریق شود، کشورمان نورانی خواهد شد.»
این گونه است که هنر عاطفه و ادب، جریان و سریان می یابد و ضمن آشکار ساختن زیبایی ها، زشتی ها را نیز محو خواهد کرد.
شایسته است تا بخش پایانی این گفتار، به بخشی از بیانات ماندگار بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت روح الله (ره) نیز مُزیّن شود که در جملاتی کوبنده و رسا و برای ثبت همیشگی در تاریخ می فرمایند:
« ... هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد، و در یک کلمه، «اسلام امریکایی» باشد ... هنر در مدرسه عشق، نشان دهنده نقاط کور و مبهم مُعضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است ... هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا، لذت می برند.
تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امریکا و شوروی را بیاموزد.
هنرمندان ما تنها زمانی می توانند بی دغدغه، کوله بار مسؤولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیده اند ... .»
کوتاه سخن آنکه هنر حقیقی و هنرمند متعهد با توجه به ظرفیت درونی خود، عاطفه، ادب و در عین حال، سایر ارزش ها را به سایر افراد هم منتقل می کند و انباشت همین ارزش هاست که «جامعه پردازی» و زمینه سازی برای «تمدّن سازیِ» مورد نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی را تحقق خواهد بخشید.
بنابراین اگر هنرمندان تلاش کنند تا بر اساس رهنمودهای ذکر شده، تأمّل و تدبّر کنند و مهم تر از آن، «اقدام و عمل» آنان هم بر همین اساس باشد، هنر حقیقی در جامعه ای نورانی طنین انداز خواهد شد و همگان را به دلدادگی، زیبابینی، مرگ آگاهی و دوراندیشی، خِرَد و حکمت و البته عاطفه، ادب و اخلاق فرا می خوانَد، ان شاء الله.
انتهای پیام/ 137
کد مطلب: 87467