ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم یعنی هبوط عشق و چادر و ایمان به شهر قم، و این زمین با ورودش آفتاب میشود و تمام آسمان این شهر شهاب میشود و به حرمت رسیدنش کویر شهر قم، سبز میشود.
آسمان سرد این شهر به قدمهای حضرت نور آفتاب میشود
خبرگزاری تسنیم , 19 آبان 1399 ساعت 15:11
ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم یعنی هبوط عشق و چادر و ایمان به شهر قم، و این زمین با ورودش آفتاب میشود و تمام آسمان این شهر شهاب میشود و به حرمت رسیدنش کویر شهر قم، سبز میشود.
به گزارش قم نیوز آبزنید راه را، هین که نگار میرسد! آری نگار شهر قم با هزاران سلام و صلوات در راه قم است و امروز اهالی این سرزمین مهمان فرشتگان خدا هستند که در پی چادر حضرتش وارد این شهر میشوند.
امروز قم نه یک شهر که یک عالم است به قدم بانویی که هر چه برکت است به حرمت نگاهش به عاشقانش هدیه داده میشود و امروز فوج فوج دلهای مجنون شده به بوی عطر حضورش راهی مرقد سراسر نورش میشوند.
بانو نگاه کن ببین چطور دلم به عشق بودنت همه دچار میشود و دل تمام راه رسیدن به مرقدت را خیال میکند. بانو مرا بپیچ در حریم چادرت برای غربت تمامروزهای دوریت در این هوای سرد.
گناه کردهام، مجازات میشوم به دوریت، به تبعید پشت درهای بسته خانهات، نگاه کن ببین، منم همانم که چادرم را از تو ارث بردهام و گوشه لبم به ذکر نام تو و نام مادرت به حرمت نجابتت پناهنده میشود، نگاه کن مرا، غریب ماندهام و امسال دچار حسرتم که در پی کاروان آمدنت جای ما اهالی قم خالی است.
بانو تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطرها و نورها، و این زمین آفتاب میشود و تمام آسمان این شهر شهاب میشود و به حرمت رسیدنت کویر شهر قم، سبز میشود، بانو ای امید دلنواز من ، مرا ببر به خانهات به شهر مادرت، برادرت، ببین چگونه غریب ماندهام.
نگاه کن مرا، سوختم، خاکسترم را هدیه آوردهام، ببین چگونه اهالی قم پشت درهای بسته جانماز پهن کردهاند و نماز حاجت میخوانند، بانو نگاه کن، تمام هستیم بی تو خراب میشود.
اینجا کوچک و بزرگ، مردم و زن، پیر و جوان دخیل بستهات، امروز اگر مرحمتی و هدیهای است بگذار مهمانی خانهات باشد و پایان این دلتنگی.
بانو هر چه در این شهر است از حضور و حرمت چادر شماست و ما وارثان این عشق بیپایان هستیم و محتاج دستگیری شما.
بانو ما بهجای هر چه که نداریم برایت عشق آوردهایم و بیلیاقتمان را با بیتابی دلمان معاوضه کن، بانو نمیدانی بیتابی ندیدن معشوق چه دردی است که ما ماههاست دچار آنیم و امروز آمدهایم که درمانش کنید. ببین هزار برابر این سیل خروشان به سمت مرقدت دلهایی است که از همه ایران به این خانه روان شده است.
بانو بی نگاه شما این درد درمان شدنی نیست و رخست بده تا به خاک چادرت همه شفا بگیریم و دوباره دورهم در طواف ضریح نورانیت دعای ندبه بخوانیم، ببین بانو، گرفتاری همه ما را زمینگیر کرده است، امروز شفایمان را شفاعت کن.
دستهای خالیمان را نور هدیه کن و ناامیدمان نکن که سالهاست عادت کردهایم دستخالی ازاینجا نرویم و خود شما ما را بدعادت کردهاید. بانو از خانه نور و آب و عشق نمیشود دستخالی رفت.
بانو از خانه مهر نمیشود ناامید برگشت، امروز جشن آمدنتان را باید با شفای روزگار مریض و حضور در خانهتان جشن بگیریم.
إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ،.....
انتهای پیام/ 137
کد مطلب: 92429