قم نگار: این روزها انیمیشن شاهزاده روم بر روی پرده سینماها در حال نمایش است. فیلم، داستان ازدواج پنهانی نرجس خاتون و امام حسن عسکری (ع) را روایت میکند. ازدواجی که برای به دنیا آوردن امام دوازدهم شیعیان صورت میگیرد.
نقدی بر انیمیشن شاهزاده روم
لزوم گذر از تصویر کردن شر ذاتی
الفبا، شبکه دوستداران کودک , 4 آذر 1394 ساعت 23:01
قم نگار: این روزها انیمیشن شاهزاده روم بر روی پرده سینماها در حال نمایش است. فیلم، داستان ازدواج پنهانی نرجس خاتون و امام حسن عسکری (ع) را روایت میکند. ازدواجی که برای به دنیا آوردن امام دوازدهم شیعیان صورت میگیرد.
به گزارش قم نگار، این انیمیشن سه بعدی از نظر تکنیکی نسبت به انیمیشنهای ایرانی تاکنون از سطح بالاتری برخوردار است و این برتری نکتهای ست که باعث شده به این اثر نگاه ویژهای بشود و از آن به عنوان اثری جذاب برای کودکان و بزرگسالان نام ببرند.
اما آنچه که مهمتر از تکنیک است، مفاهیمی است که یک اثر هنری حول آن ساخته میشود. اگر مفهوم نتواند تکنیک را پشتیبانی کند، تکنیک جز داشتن خاصیت یک بار مصرف بودن ارزش دیگری ندارد. این امر در مورد انیمیشن به طور خاص به دلیل وجود انیمیشنهای قدرتمند خارجی و بالا رفتن انتظار مخاطب، مصداق بیشتری دارد.
شاهزاده روم تا آنجایی که داستان چگونگی تولد امام زمان را روایت میکند زیباست. اما موضوعی که توجه مرا جلب کرد خلق شخصیتهای خیر و شر در این داستان مبتنی بر همان روال همیشگی است. خیر به صورت پروانهای رمزگذاری شده است با نمادهای زیبا و با حرکتهای زیبا که همراه با شاهزاده روم در یافتن مسیرش به او کمک میکند. این پروانه خوبیاش ذاتی است و از طرف خداوند برای کمک به شاهزاده روم مامور شده است. اما نماد شر خفاشی است که با نمادهایی رمزگذاری شده که دلالت بر زشتی او از نظر ظاهری و باطنی دارد. او از طرف یک پیرمرد که صاحب آن است مامور شده است تا مانعی باشد بر سر راه پروانه برای انجام ماموریتش از طرف خداوند. این خفاش ذاتا موجود شروری است و در تقابل مطلق با خوبی قرار دارد.
این نوع کدگذاری کاملا آشناست و بخش بزرگی از ادبیات داستانی جهان و نه تنها ایران بر این ساختار استوار است. اما آنچه که باید ما را بترساند و به خود بیاورد طبیعی دانستن این نوع داستان پردازی است که گویی به غیر از این نوع داستان پردازی امکان خلق روایت به شکل دیگری وجود ندارد. نکتهای که من به گفتنش اصرار دارم این است که این نوع داستان پردازی در راستای بازتولید خشونت است. زمانی که ما برای شر ذاتی قائل شویم اینکه آن را نابود کنیم کاملا بدیهی به نظر میرسد. ما مجبور میشویم پیش از هر گونه گفتوگو و تلاش برای درک عنصر شر برای نابودی آن بسیج شویم. سالهای سال انسان روی زمین با همین تصور باعث شد که نه تنها خشونت در زمین ما ماندگار شود بلکه روز به روز بر شدت آن افزوده شود. نگاهی به اطرافمان بیاندازیم. این تفکر که بعضیها شر مطلقند و بدون هیچ گفتوگویی باید آنان را از میان برداشت آشنا نیست؟ این داستان تنها مربوط به عصر حاضر نیست. در تمام دورانهایی که برای شر، ذاتی قائل بودهاند، از همین طریق به صورت غیرمستقیم خشونت را تغذیه کردهاند.
این نوع تفکر با ادیان الهی تضادی اساسی دارد. اگر شر ذاتا شر است پس تکلیف ذات خیر خداوندی که شر را درست کرده است چه میشود؟ نکتهای که دغدغه اساسی من در این نوشتار است لزوم گذر از این نوع داستان پردازی است. اینکه شخصیتهایی را در انیمیشن خلق کنیم که نمیتوانند خوب باشند خشونتهای دنیای ما را افزونتر میکند. تولیدات فرهنگی در شکل دادن ذهنیتها اثرات شگفتانگیزی دارند. میشود از این فرصت استفاده کرد تا باورهای خاص گذشته که دنیای ما را به این روز انداخته است اصلاح کرد. من اگر روزی انیمیشن بسازم قطعا سراغ آن خفاش خواهم رفت و نشان خواهم داد که این خفاش هم میتواند خوب باشد، با پروانهها رفیق شود، از طرف مخاطب پذیرفته شود و مخاطب میتواند با او همدلی کند. اگر میخواهیم رافت و مهربانی دین را نشان دهیم نیازمند این هستیم که با آگاهی بیشتری به دنیای خود نگاه کنیم و برای تغییر اساسی آن، فکری اساسی کنیم و نه فقط اینکه بر روال گذشته اصرار کنیم.
مانیا عالهپور
انتهای پیام/۱۳۷
کد مطلب: 34643