سه شنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۰۸
کد مطلب : 37646
منبع : خبرگزاری ايرنا

حضور 34 ساله پدر شهيدي درقم در كنار مزار فرزندش/ نادري: تا زنده ام دركنار شهدا خواهم بود

قم نيوز : قم نیوز: غلامرضا نادري پدر شهيد حسين نادري ، 34 سال است كه در كنار مزار فرزندش در گلزار شهداي سوم خرداد قم حضور دارد و به اين نكته تاكيد كرده است كه تا زنده ام در كنار شهدا خواهم بود.
حضور 34 ساله پدر شهيدي درقم در كنار مزار فرزندش/ نادري: تا زنده ام دركنار شهدا خواهم بود
به گزارش قم نیوز، «غلامرضا نادري» در گفت و گویی بیان كرد: از زمان شهادت فرزندم هر روز صبح ها از ساعت 11الي 9 و عصرها از ساعت 15 تا اذان مغرب در گلزار شهداي سوم خرداد قم، بر سر قبر حسين حضور دارم و تا زنده ام نيز اين حركت را ادامه مي دهم.

پدر شهيد حسين نادري از شهداي هشت سال دفاع مقدس مي گويد: فرزندش با آگاهي، شناخت و معرفت كامل براي دفاع از اسلام، انقلاب اسلامي و ارزش هاي ديني در جبهه حضور پيدا كرده و به درجه عالي شهادت نائل آمد.با توجه به اينكه شهيد در زمان جنگ تنها 15 سال داشت، براي حضور در جبهه، شناسنامه خود را تعويض و سن خود را دو سال افزايش داد تا بتواند براي دفاع از ميهن اسلامي وارد جبهه شود.

وي خاطرنشان كرد: شهيد نادري حدود دو هفته در كلاس هاي آموزش نظامي در تهران شركت كرده وبعد از آن راهي جبهه شد و در عمليات آزاد سازي خرمشهر(بيت المقدس ) درسال 1361 به شهادت رسيد.

وي ادامه داد: حسين با تمام وجود عاشق امام خميني (ره)، انقلاب اسلامي و آرمان هاي اسلام بود و اميد است ما بتوانيم امروز بايد رهروان خوبي براي شهدا باشيم.

نادري خاطرنشان كرد: از زماني كه شهيد به سن تكليف رسيده بود، همه دغدغه ايشان پيروي از مكتب اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و اسلام ناب محمدي (ص) و عمل به تكليف بود، حسين با اولين نداي حضرت امام راحل، از هر فرصتي براي حضور در جبهه جنگ استفاده كرده و حتي از افزايش سن خود جهت قانوني كردن حضورش در صحنه نبرد، دريغ نكرد.

وي ، احترام به والدين و افراد بزرگتر را از خصوصيات بارز شهيد نادري كرد و گفت: زماني كه ايشان عزم خود را براي حضور در جبهه جنگ، جزم كرده بود، بنده به ايشان توصيه كردم درس خود را تمام كند و بعد به جبهه برود، ايشان به بنده پاسخ منفي نداد ولي از راه هاي مختلف براي قانع كردن بنده و كسب رضايت خانواده وارد شده بود.

وي خاطرنشان كرد: شهيد نادري دوران تحصيلات خود را در دبيرستاني درخيابان طالقاني (آذر) جنب بيمارستان نكويي تا سال سوم دبيرستان ادامه داد و تنها يك سال به اخذ ديپلم ايشان مانده بود ولي تصميم به رفتن به جبهه گرفت.

پدر شهيد حسين نادري همچنين روز حركت فرزندش به سمت جبهه را تشريح مي كند و مي گويد: ايشان از يك طرف شوق رفتن به جبهه را داشت و از سوي ديگر بنده اصرار داشتم كه درس خود را به پايان ببرد و بعد راهي جبهه شود، به همين دليل بين دو راهي بود ولي در نهايت راه درست را خودشان انتخاب كرد.

وي ادامه داد: چند نفر از دوستان و آشنايان را واسطه كرده بود تا رضايت بنده را براي حضور ايشان در جبهه جلب كنند، بنده نيز در اين تصور بودم كه ايشان اگر درس خود را تمام كند با آرامش بيشتري در جبهه حضور خواهد داشت، هر چند مخالف حضور ايشان در جبهه نبودم ولي با زماني كه وي انتخاب كرده بود كمي حرف داشتم.

نادري در ادامه خاطرنشان كرد: شهيد از طريق دوستان و واسطه هايي كه فرستاده رضايت ما را براي رفتن جلب كرد و براي آموزش هاي رزمي به مدت دو هفته به تهران رفت.

وي گفت: روزي كه قرار بود به جبهه اعزام شود با صراحت به من و مادرش گفت، 'شهيد مي شوم و ديگر بر نمي گردم'، ما شوق خاصي براي رفتن به جبهه در وجود ايشان مي ديديم، بسيار عاشق شهادت بودند و با معرفت پا در سفر عشق گذاشت.

نادري يادآورشد: حسين با پسر دائي خود در يك منطقه بودند، يك ساعت مانده به زمان عمليات، وي به پسر دائي خود گفته بود كه من در اين عمليات شهيد مي شوم.

 روياي صادقانه شهيد حسين نادري
نادري همچنين به نقل خاطره اي از شهيد مي پردازد و مي گويد: شش ماه قبل از اعزام، يك شب شهيد از خواب پريد و سر و صدا كرد، ما اطراف وي جمع شديم و سوال كرديم چه شده، شهيد گفت' در خواب ديدم در جبهه هستم و گلوله به گردنم خورده و شهيد مي شوم.'

وي ادامه داد: در زمان شهادت گلوله اي به گردن شهيد حسين باقري اصابت كرده و به شهادت رسيد و ما در زمان شهادت به ياد خواب آن شهيد افتاده و آرام مي گرفتيم.

وي تصريح كرد: شهيد هيچ زمان اهل دروغگويي و رياكاري نبود با همه دوستان، خانواده و نزديكان صداقت داشت.

عكس شهيد در پشت آينه منزل
نادري همچنين گفت: گويا شهيد از شهادت خود خبر داشت، واقعا در اين سن 15 سالگي به درجه خاصي از ايمان، اعتقاد و توكل رسيده بود، وقت رفتن از ما خداحافظي كرده و رفت، بعد از چند روز با مادرش تماس گرفت و گفت، عكسي از خودم را پشت آينه منزل جاگذاري كردم، اگر شهيد شدم از آن عكس را قاب كنيد و در پوسترها نيز استفاده كنيد.

وي ادامه داد: ما بعد از جريان خوابي كه ديده بودند و شور و شوقي كه براي رفتن به جبهه داشت فكر شهادت ايشان را مي كرديم، چون عشق به شهادت در وجود وي قابل احساس بود.

سابقه انقلابي شهيد حسين نادري
پدر شهيد حسين نادري با اشاره به سوابق انقلابي شهيد نيز گفت: ايشان از زمان آغاز مبارزات با وجود سن كم، در راهپيمايي ها و حركت هاي حماسي مردم قم عليه رژيم طاغوت حضور داشت.

وي ادامه داد: با توجه به موقعيتي كه منزل ما در قم داشت، ايشان هميشه در خانه را بر روي انقلابيون باز مي گذاشتند كه در زمان تعقيب و گريز توسط ماموران ساواك، آنها به منزل پناه بياورند، وي و دوستانش در صحنه هاي مختلف به دفاع از امام و انقلاب مي پرداختند.

وي گفت: در اوج مبارزات وقتي مردم شعار مرگ بر شاه سر مي دادند، ماموران به تظاهرات حمله كرده و تعداد زيادي از مردم همراه با شهيد حسين نادري وارد منزل ما شده و ايشان درب حياط را روي ماموران بستند وهميشه در خانه به روي انقلابيون باز بود.

خبر شهادت شهيد نادري
پدر شهيد نادري همچنين با اشاره به چگونگي دريافت خبر شهادت فرزندش نيز گفت: روزي در منزل بوديم يكي از برادران تماس گرفت كه فرزند شما مجروح شده و در بيمارستان بستري است، وقتي به پايگاه محل براي جزييات خبر مراجعه كردم، گفتند كه فرزند شما به شهادت رسيده است.

وي ادامه داد: خودم خبر شهادت فرزندم را به ساير اعضاي خانواده دادم، حسين با معرفت و شناخت اسلام، انقلاب و امام راحل جان خود را فداي ارزش هاي اسلامي كرد.

نادري گفت: شهيد وصيت نامه اي هم تهيه كرده بود كه در زمان شهادت همراه لباس هاي ايشان، در آتش سوخت و چيزي از باقي نمانده است.

وي ادامه داد: شهدا براي دفاع از آرمان هاي انقلاب اسلامي، ارزش هاي اسلام و ولايت جان خود را فدا كردند و توصيه ما به عنوان والدين شهدا اين است كه جوانان انقلابي ما پيرو رهبر معظم انقلاب باشند و قدر شهدا را بدانند.

انتهای پیام/135
https://qomnews.ir/vdcfvvdm.w6dejagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما