قم نيوز : قم نیوز: عموی شهید محسن حججی گفت: محسن پدر و مادر خود را به مشهد مقدس برد تا امام رضا(ع) آنها را راضی کند و او شهید مدافع حرم شود؛ آنها نیز با علاقه که به اهل بیت(ع) داشتند راضی شدند که او باری دیگر عازم سوریه شود.
به گزارش قم نیوز، این روزها نام شهید محسن حججی در نقاط مختلف کشور در حال درخشش است، شهیدی که جان خود را در دفاع از حرم حضرت زینب(س) از دست داد اما همانند دیگر شهدا رسیدن به این جایگاه را برای خود یک سعادت میدانست و شبانه روز آرزوی شهادت را در سر داشت.
شهادت محسن نه فقط برای او و خانوادهاش بلکه برای ملت ایران و جبهه مقاومت منطقه یک افتخار است؛ ایرانیهایی هم که سالهاست در کشور خود حضور ندارند با دیدن چشمانی که در آنها بزرگی، عزت، شجاعت و ایمان موج میزد به هموطن خود افتخار کردند.
افتخار شهادت محسن نه فقط توجه کشورهای مختلف را در دنیای حقیقی به خود جلب کرد بلکه جریانی را در دنیای مجازی به دنبال داشت که شاید این جریان توانسته باشد سرپوشی بر برخی از حرکتهای ناشایست باشد که عزت ملت ایران را زیر سوال برده است؛ در حقیقت باز هم این شهدا هستند که سبب عزتمندی نظام اسلامی میشوند.
استمرار عزتمندی نظام اسلامی نیازمند ادامه دادن مسیر شهداست اما زمانی میتوانیم راه و مسیر آنها را استمرار بخشیم که بیشتر از نامشان با شهدا آشنا شویم؛ خبرگزاری فارس در گفتو گویی با محمد حججی عموی شهید محسن حججی که رابطه نزدیکی با وی داشته است به معرفی بیشتر این شهید مدافع حرم پرداخته است.
محمد حجی در مورد این شهید مدافع حرم چنین میگوید: شهید مدافع حرم محسن حججی در ۲۱ تیرماه سال ۱۳۷۰ در شهر نجف آباد استان اصفهان در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود و در دوران نوجوانی کمک حال رضا پدر خود به شغل بنایی و گچکاری مشغول بود. در سال ۱۳۸۵ وارد فعالیتهای فرهنگی مذهبی و بسیج شد و در سال ۱۳۹۱ نیز همسری مذهبی، متدین و انقلابی انتخاب کرد.
در سال ۱۳۹۳ وارد سپاه پاسداران لشکر هشت نجف اشرف شد، سرانجام عشق به شهادت با دل این جوان بازی کرد و با اجازه از پدر، مادر و همسرش به عنوان مدافع حرم حضرت زینب(س) عازم جبهههای حق علیه باطل شد.
بعد از یک دوره سه ماهه صحیح و سالم به منزل برگشت اما بعد از دو سال که میخواست دوباره برود هر کجا ثبتنام میکرد موفق به اعزام نمیشد؛ در چند شهر ایران ثبتنام کرد اما کارش به مشکل برخورده بود، ناراحت بود و میگفت چرا کار اعزام من درست نمیشود و چطور لیاقت شهادت را ندارم و شهادتم را باید چگونه بگیرم؟
محسن متوجه شده بود که پدر و مادر او راضی به شهادتش نیستند که شهید نمیشود به همین علت تصمیم گرفت تا از امام رضا(ع) بخواهد پدر و مادرش راضی شوند.
پدر و مادر خود را به مشهد مقدس برد تا امام رضا(ع) آنها را راضی کند و او شهید مدافع حرم شود؛ آنها نیز با علاقه که به اهل بیت(ع) داشتند راضی شدند که او باری دیگر عازم سوریه شود.
خیلی سخت است پدر و مادر از خداوند بخواهند که پسرشان شهید شود، شاید آن زمان پدر و مادر محسن نگاهی به کودک یک و نیم ساله او کردند و دلشان کمی لرزید اما با یاد امام حسین(ع) و حضرت رقیه(س) خود را آرام کردند.
دوباره فرصتی برای محسن حججی ایجاد شد تا به منطقه اعزام شود، او با کسب رضایت از پدر و مادر خویش خوشحال بود و میگفت «این آخرین سفر اوست چرا که شهادت را در خود میبیند»؛ او اعتقاد داشت که امام رضا(ع) رضایتنامه شهادت او را امضا کرده و دعا میکرد تا همانند اربابش امام حسین(ع) به شهادت برسد.
هنگام رفتن با افراد خانواده خداحافظی خاصی کرد، پای پدر و مادر خود را بوسید و قبل از شهادت به علی کودک دو ساله خود گفت: «میروم تا حرم در امان باشد، میروم تا شامی دگر رقم زده نشود، تا تو و مادرت در امان باشی، نامت را علی گذاشتم و میخواهم با مدد مولایت علی زندگی کنی».
منطقه مرزی بین سوریه و عراق به نام «التنف» در اختیار نیروهای مقاومت بوده است اما دوشنبه ۱۶ مردادماه طی عملیات مشترک آمریکا و داعش توسط جنگندههای آمریکایی مورد هدف قرار میگیرد و بلافاصله نیروهای داعش به این منطقه هجوم میآوردند و چندین نفر را به شهادت میرسانند اما محسن حججی در میان این افراد به اسارت گرفته میشود و سرانجام در چهارشنبه ۱۸ مردادماه همانند حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به آرزوی خود میرسد.