چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۵۴
کد مطلب : 18893
خاطراتي از استاد پرورش (2 )

علاقه متقابل استاد پرورش و مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي

قم نيوز : قم نیوز: دیروز پس از تحریر این مطالب، در گفتگویی با یکی از دوستان ، هنگامی که عرض کردم بنده متنی را در ارتباط با استاد پرورش و مرحوم دولابی تهیه کرده ام ، وی گفت که اتفاقا، نهم بهمن ماه سالروز ارتحال ایشان است که بنده اطلاع نداشتم.
علاقه متقابل استاد پرورش و مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي
بخش دوم خاطراتی از استاد پرورش با عنوان «علاقه متقابل استاد پرورش و مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي» به قلم مرتضی نجفی قدسی به شرح ذیل است:          
"ومن يردالله ان يهديه يشرح صدره للاسلام" (125 انعام)‏
جناب استاد پرورش به جناب ميرزا اسماعيل دولابي كه از عارفان بنام تهران بودند، علاقه و ارادت خاصي داشت و متقابلا جناب ميرزا اسماعيل دولابي نيز براي استاد پرورش احترام خاصي قائل بود و بر ما كاملا معلوم بود كه علاقه طرفين جنبه معرفتي دارد.
مولوي مي فرمايد: جان گرگان و سگان از هم جداست 
متحد جانهاي شيران خداست
اين دو بزرگوار درك وجودي يكديگر را به خوبي داشتند و اسرار زيادي بين آنها رد و بدل مي شد. از جمله قضايايي كه جناب استاد پرورش براي بنده از جناب ميرزا اسماعيل دولابي نقل كردند اين بود كه ايشان در زماني كه جنگ بين ايران و ظفار(عمان) بود، فرزندشان كه در آن زمان سرباز بود و به جبهه ظفار اعزام شده بود، كشته مي شود، پس از اين حادثه جناب ميرزا اسماعيل دولابي دچار افسردگي روحي مي شوند و مي گفتند اين افسردگي مدتي به طول انجاميد و هرگاه به خانه مي رفتم، اهل منزل را هم متاثر و افسرده مي كردم،  تصميم گرفتم براي پيشگيري از انتقال افسردگي خود به خانواده، ديگر به منزل نروم تا هر وقت كه به لحاظ روحي خوب شوم.‏
جناب ميرزا اسماعيل دولابي نقل مي كنند در همين پريشانحالي بودم كه شبي در سر راه منزل به مسجدي قديمي در دروازه دولاب تهران رفتم كه چندان استفاده نمي شد و تقريبا متروكه گرديده بود ولي كف شبستانش زيلويي پهن بود و من رفتم گوشه اي از مسجد در تاريكي نشستم و در عالم خودم فرو رفته بودم كه ديدم دو ملك وارد شبستان شدند و به سمت من آمدند و لبخندي زدند و يكي از آنها ابريقي (گلابدان) در دست داشت و ديگري دستانش را گشود وكنار هم قرار داد و ديگري با همان ابريق، شروع كرد آب گلابي را ريختن و آن ملك مشت هاي دستش كه پر مي شد مي ريخت بر سر و صورت من و حتي يك مشت از آن آبها را هم بر سينه من پاشيد و با دستانش قلب مرا  با آن آبها شستشو داد، كه ناگهان من ديدم همين كه آنها سر و صورت و سينه مرا شستشو دادند، تمام افسردگي ها و غم ها از من بيرون رفت و تاكنون نيز ديگر هيچگاه افسرده و غمگين نشده ام.
اين ماجرا يكي از داستانهايي بود كه جناب استاد پرورش براي ما نقل كردند و به نظرم مي توان آن را يكي از مصاديق آيه شريفه "فمن يردالله اين يهديه يشرح صدره للاسلام" (انعام - 125) تلقي كرد يعني هر كسي را كه خدا بخواهد هدايت كند، شرح صدري به او مي دهد تا بتواند تسليم الهي گردد.
از ديگر قضايايي كه استاد پرورش از مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي نقل كردند، اين بود كه در آخرين ديداري كه استاد پرورش در سال 1388 با رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي (مدظله العالي) داشتند و ديداري طولاني و حائز اهميت هم بوده است و مطالب گوناگوني مورد گفتگو قرار گرفته بود، در اختتام آن جلسه، استاد پرورش جمله اي از مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي را براي رهبر بزرگوار انقلاب نقل مي كنند كه براي ايشان نيز جالب توجه بوده است و آن اينكه آقاي ميرزا اسماعيل مي گويد خداي متعال به آقاي خميني براي اداره اين انقلاب و كشور و دين پول قلمبه اي داده بود و لذا امام خميني براي امور كشور و انقلاب حتي در سخت ترين شدايد، هيچگاه كم نياورد و مشكلي پيدا نكرد زيرا آن پول و يا سرمايه الهي خدادادي را داشت و هزينه مي كرد، اما خداي متعال به حضرت آقاي خامنه اي اين پول هنگفت را مثل حضرت امام خميني(ره) يكجا و كلي نداده، بلكه حواله اي داده است، يعني هرگاه نياز باشد...
حضرت آقا، رهبري معظم انقلاب با تضرع از درگاه الهي مسئلت مي نمايند و خداي متعال هم اجابت مي نمايد و مشكل برطرف مي شود و آقاي پرورش هم اين موضوع را تصديق داشتند كه تاييدات الهي همواره پشتوانه مقام معظم رهبري بوده است و اصولا اين روحيه تضرع و توسل به ائمه اطهار(ع) و اتكال به پروردگار كه در وجود حضرت آيت الله خامنه اي (دامت بركاته) از دير زمان وجود داشته، سبب پيشرفتها و رفع خطرها و بلاهاي عظيم گشته است.
‏لازم به ذكر است استاد پرورش از ارادتي كه مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي به رهبر معظم انقلاب داشتند، اين را هم نقل كردند كه مرحوم ميرزا اسماعيل كه مشهور به استاد عرفان و اخلاق بودند، پنج جلسه خصوصي با مقام معظم رهبري داشته اند و در اين جلسات، رهبر معظم سخنان ايشان را فقط گوش مي دادند و بالاخره در آخرين جلسه جناب ميرزا اسماعيل كه تا آن روز مي گفتند نديده بودند، دست كسي را ببوسد، ايشان در موقع خداحافظي دست رهبر معظم انقلاب را مي بوسد و براي سلامتي و دوام توفيقات ايشان دعا مي كند.‏
در پايان اين نكته را هم اضافه كنم كه ديروز پس از تحرير اين مطالب، در گفتگويي با يكي از دوستان ، هنگامي كه عرض كردم بنده متني را در ارتباط با استاد پرورش و مرحوم حاج ميرزا اسماعيل دولابي تهيه كرده ام ، وي گفت كه از اتفاقا، نهم بهمن ماه سالگرد ارتحال ايشان است كه بنده اطلاع نداشتم و از اينكه اين خاطره در چنين روزي منتشر مي شود ، آن را لطف پروردگار مي دانم و به فال نيك مي گيريم  ( رحمه الله عليهم اجمعين ) .

انتهای پیام/125
https://qomnews.ir/vdcipvaz.t1av32bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما