قم نيوز : قم نگار: «شاهزاده روم» نامی که این روزها به گنجینه‌ واژگانی اکران سینمای ایران اضافه شده است. انیمیشنی که قصه ای ناب از دنیای پاکی‌ها را برای چشمان کودکان روایت می‌کند. با عوامل این کار به گفت‌وگو نشستیم.
«شاهزاده روم»،امضای شرقی دارد؛ راه بومی‌سازی کاراکترهای انیمیشن را آغاز کردیم
به گزارش قم نگار، از چهارشنبه ۱۳ آبان‌ماه، اکران عمومی «شاهزاده روم» شروع شد. برای اولین بار است که انیمیشنی سینمایی با موضوع دینی در این سطح سینماهای کشور اکران می‌شود. «شاهزاده روم» باهمت گروه جوان «موسسه هنر پویا» در مدت ۱۵ ماه به تولید رسید.

بلافاصله پس از اتمام فرایندهای تولید، برای اولین بار در سی و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نمایش درآمد و لوح تقدیر ویژه این دوره از جشنواره، به تهیه کننده و کارگردان شاهزاده روم اهدا شد.

با مهدی پاکدل مدیر تولید، هادی محمدیان کارگردان و حامد جعفری تهیه‌کننده «شاهزاده روم»  فارغ از گفت‌وگویی محتوایی از منظر فرمی هم به این انیمیشن  گفتگویی انجام شده است که در زیر شرح این گفتگو آمده است.

پاکدل:می‌خواستیم فضای «شاهزاده روم»، از فضای کلی انیمیشن دنیا دور نباشد

می گویند کار مدیر تولید برای یک فیلم های سینمایی این است که مثلا از پیش تولید و در حین تولید همراه با تهیه کننده و کارگردان سرلوکیشن‌های فیلم می روند یا برآورد هزینه ها ، تدارک اکسسوار و برنامه ریزی عوامل حاضر در فیلم از جمله وظایف اوست. به عنوان اولین سوال برای یک انیمیشنی در اندازه «شاهزاده روم» کارهایی که از سمت مدیر تولید صورت می‌گیرد و یک مدیر تولید در کار انیمیشن چه کاری انجام می دهد؟

مهدی پاکدل:مدیر تولید یک انیمیشن از پیش تولید و تولید و در پس تولید به مقدار کمتر، درگیر کارهای پروژه است. البته در بخش پس تولید بار کار او کمتر می شود. در پیش تولید همان گونه که یک مدیر تولید سینمایی می رود و لوکیشن ها را می بیند، مدیر تولید انیمیشن نیز لوکیشن های عکس و ... را تهیه می کند این کارها را خود من به عنوان مدیر تولید به همراه کسی که طراحی ها را انجام می داد، انجام دادم. سپس این ها را به کارگردان نشان می دادیم و او یا تایید می‌کرد یا حتی در بعضی مواقع نحوه شبیه سازی های سه بعدی که قرار بود اجرا شود را برای ما طراحی می کرد. پس ما لوکیشن را چه برای بغداد و چه برای روم در انواع و اقسام خانه‌ها و مکان‌ها را به کارگردان نشان می‌دادیم و آقای محمدیان می‌گفت که مثلا بهتر است از این مدل ساختمان در کار باشد و ما هم این مدل را بسط می دادیم و طراحی می کردیم و ایشان نیز تایید می کردند و مشغول ساختن آن‌ها می شدیم.

اتفاقی که در «شاهزاده روم» می خواستیم بیافتد این بود که فضا را به گونه ای نشان دهیم که بیننده عادی ما آن را پذیرا باشد. با توجه به حجم زیاد انیمیشن هایی که بچه های ایرانی از سراسر دنیا می بینند، می خواستیم یک فضایی درست کنیم که اگر بچه‌ای «شاهزاده روم» را دید، نگوید که این با فضای کارتون‌هایی که ما می‌بینیم فرق دارد.

پس بنا بر این شد که کار از فضای کلی انیمیشن دنیا دور نباشد و در عین حال المان های خودمان هم در آن قرار دادیم. برای مثال سر در خانه امام ، بسم الله الرحمن الرحیم یا تزئیناتی که برای خانه های عربی استفاده می شود و .... را گذاشتیم. نظر کارگردان این بود که اگر بیننده عادی این صحنه ها را می بیند برایش باور پذیر باشد که این یک انیمیشن حرفه ای با المان های ایرانی است.

آقای محمدیان! در برخورد اول با انیمیشن «شاهزاده روم»، صحنه ها و کاراکترها شباهت عجیبی با نمونه های غربی اش گرفتند. همین موضوعی که آقای پاکدل هم به آن اشاره کردند. عمدی که برای این کار در نظر گرفتید بخاطر چه بوده است این موضوع از روی عمد بوده است ؟ آیا ذائقه مخاطب نزدیک به این شخص و کاراکتر ها است ؟ یا نه . چیزی که ساخته شده است بومی است و المان ها نزدیک به سینمای ایران است؟ از روی عمد بوده است.

هادی محمدیان: همان طور که می دانید ذائقه مخاطب ما به ذائقه خارجی نزدیک‌تر است و در سینمای ایران هم تاکنون انیمیشن بلند نداشته ایم که بتواند ذائقه سازی کند. از طرف دیگر معمولا وقتی در کارهای ایرانی می آیند تا کاراکترها را بومی کنند ، به سمت کارهای هنری و ارتیستی می روند که در جشنواره ها دیده می شود. این موضوع باعث می شود که مخاطب اصلی که مخاطب کودک و عام است با آن ارتباط برقرار نکند چرا که یک استایل هنری پیدا می کند. ما سعی کردیم از این موضوع دوری کنیم و به سمت ذائقه‌سازی پیش برویم. برای مثال چند کار خارجی را مد نظر قرار دادیم و گفتیم که براساس استانداردها جلو می رویم. این باور را داشتیم که با این کار بخشی از راه را رفته ایم و مخاطب کاراکترها را پس نمی زند. از طرف دیگر این که رنگ چشم ها آبی است یا رنگ موها زرد است به این دلیل است که حدود ۴۰ دقیقه از فیلم نامه مربوط به سرزمین روم می شود و آن ها قاعدتا این شکلی هستند .

محمدیان: هنوز به کاراکتر بومی انیمیشن ایرانی نرسیدیم
اما در قسمت دوم هم بخش عراق انیمیشن شبیه تصاویری شده است که انیمیشن‌های خارجی مثلا از بغداد تصویر می‌کنند؟

محمدیان: بالاخره برای مخاطب حس نوستالوژیک دارد. برای مثال بدن بزرگ با صورت کشیده بارها و بارها در انیمیشن های مختلف دیده ایم. با این کار ما خودمان را در معرض مقایسه با کارهای خارجی قرار می دهیم. از طرف دیگر این را هم دوست داشتیم که استایل خودمان را داشته باشیم. البته مشکلاتی هم بر سر راه ما بود. همان‌طور که گفتم تاکنون در ایران کار انیمیشن سینمایی بلند نداشتیم و اکثر مخاطبانی که در این حوزه صاحب نظر هستند و طراحی فضا و کاراکتر می کنند، معمولا کپی کارهای خارجی را انجام می دهند به این معنی که دانشجویان ما اکثرا کپی کارهای خارجی را طراحی می کنند.

تاکنون نیامدیم و یک کار کارشناسی انجام دهیم که ببینیم کاراکتری بومی که می‌گوییم، باید چه ویژگی هایی داشته باشد. برای مثال اگر ژاپنی ها را ببینید می بینید که چند ده سال مانگو تولید می کنند و کاراکترها مشخص است. یعنی کاراکترهایی که ژاپنی ها طراحی می کنند کاملا مولفه های خود را دارند. یا برای مثال دیگر کارهای دیزنی و.. کاملا مشخص است. کاراکتر های اروپایی نیز کاملا مشخص است و با دیدن آن می فهمیم که این یک کاراکتر اروپایی است. البته که آن ها در کار انیمیشن، آزمون و خطای زیادی انجام دادند و در این حوزه کارهای زیادی ساختند.

این اولین پروژه ای بود که در فضای انیمیشن کودک و نوجوان ساخته شد. ما هم در اول راهیم . کاراکتر های کار، رومی و عرب هستند و ایرانی در آن وجود ندارد به همین خاطر چهره‌ها خیلی ایرانی نیست اما این که استایل کار شرقی نیست و امضادار «موسسه پویا» نیست همان دلایلی که گفتم را دارد. هم به ذائقه مخاطب نزدیک شدیم و هم چنین قرار است این پروژه اولین کاری باشد که در سلسله کارهای هنر پویا تولید شده است. ما با چندین طراح کاراکتر صحبت کردیم و این مشکل را با آن ها مطرح شد که می خواهیم کارهایمان یک استایل شرقی و عامه پسند که متعلق به خودمان باشد داشته باشد.

به نظرتان آن چیزی که در مورد سینما می‌گویند و به دنبال سینمای بومی هستند، می شود در کار انیمیشن به آن رسید؟

محمدیان: فکر می‌کنم اگر این حمایت وجود داشته باشد و این کار اکران خوبی داشته باشد می تواند موثر باشد. چرا که این کار یک کار خود جوش است و صنعت نیست. صنعت به این معنی که یک کار که ساخته می شود فروش می رود، و از پول آن، کار بعدی ساخته می شود. اگر این اتفاق بیفتد،کسانی که در این حوزه صاحب نظر هستند جمع می‌شوند و به همان کاراکترها و فضاهای بومی انیمیشن ایرانی می رسیم. این خوب است که اگر انیمیشن ایرانی در آمریکا هم اکران شد علاوه بر این که ویژگی های بین المللی و سرگرمی دارد، یک امضا شرقی هم پای کار باشد. به نظرم مقداری زمان می برد تا تمام این کارهایی که تاکنون داشتیم را پاک کنیم. آن کپی هایی که شده و کارهایی که از قبل در ذهن ما ملکه شده کنار بگذاریم و به یک استایل جدید برسیم.

جعفری: سن مخاطب «شاهزاده روم»، دو سال بالاتر از انتظار سنی ما شد
وقتی یک اثر ساخته می شود، تهیه کننده کار علاوه بر این که فکر می کند که این ایده را چگونه هل بدهد و کارگردان را انتخاب کند، به این فکر می کند که با چه جامعه مخاطبی رو به رو است. پیش از تولید یا در حین تولید به این فکر کردید که جامعه هدف انیمیشن «شاهزاده روم» قرار است چه کسانی باشند؟ آیا این جامعه هدف، دانش آموزان و نوجوانان هستند یا قرار است یک حرفی بزند که در سینمای ایران تاحالا زده نشده است و زندگی مادر امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) را برای عموم به تصویر بکشد؟

حامد جعفری: طبیعتا از شروع پروژه به دنبال این بودیم که مخاطب پروژه چه کسی است و برای چه کسی می خواهیم پروژه را بسازیم. خاطرم هست که در نگارش فیلم نامه یک متن اولیه داشتیم و آن متن اولیه یادم هست که ۱۶-۱۵ بار بازنویسی شد. تمام این بازنویسی‌ها برای این بود که بتوانیم یک متن سخت و خشک تاریخی را به گروه مخاطبان خود برسانیم. ممکن است ما آن مخاطبی که در ذهنمان بوده است عوض شده باشد. برای مثال در نظر داشتیم که مخاطب ما از ۱۰ سال تا ۱۵ سال باشد اما مخاطبانمان از ۹ سال تا ۱۷ سال شد. برای این کار من تجربه دوم خود را دارم و آقای محمدیان نیز تجربه اول خود را دارند. ما باید با مخاطبمانمان بنشینیم، کار را ببینیم و بازخوردها را دریافت کنیم. آیا آن جایی که ما می خواستیم مخاطب بخندد خندید ؟ آن جایی که می خواستیم ناراحت شود ناراحت شد یا نه ؟ و...

تاکنون بازخوردها چگونه بوده است؟

جعفری: انتظاری که برای مخاطبان «انیمیشن روم» داشتیم، رده سنی کودک و نوجوان بود، اما شروع رنج مخاطب ما از آن چیزی که فکر می‌کردیم یک تا دو سال بالاتر است فکر می کردیم که مخاطبان ما از۴-۵ سال به بالا خواهند بود اما اکنون این عدد به ۸-۹ سال به بالا رسیده است.

این موضوع به خاطر چیست؟ فکر نمی‌کنید به دلیل نا آشنایی مخاطبان کودک با مفاهیمی است که در فیلم جای گرفته است؟

جعفری: دقیق‌تر این موضوع را باید آقای محمدیان بگوید چرا که در حوزه کاری ایشان است. اما من از بحث تهیه کار می‌گویم. چیزی که به ذهن من می رسد این است که در حوزه مخاطب شناسی نیاز به تجربه داریم. شعار مجموعه ما این است که فرزندانتان را آسوده خاطر به سینما بیاورید. ما می گوییم فرزندان، یعنی گروه کودکان و نوجوانان را در ذهن داریم اما نیاز داریم که تجربه کنیم تا به این موضوع برسیم که بدانیم این موضوع دقیقا چگونه است. این برای بار اول است که کار ما اکران عمومی گرفته است و با مخاطب می‌نشینیم و بازخوردهای او را کامل درک می کنیم.

اما اگر دقیقا می خواهیم بدانیم که چه المان هایی باعث شده است که رنج سنی ما از آن چیزی که فکر می کردیم ۲-۳ سال بالاتر شروع می شود، باید آقای محمدیان پاسخ دهند.

درباره ی شعار بفرمایید. این که می گویید فرزندانتان را آسوده خاطر به سینما بیاورید.


جعفری:شعار فیلم براساس یک دغدغه ای شکل گرفت که مجموعه هنر پویا براساس آن تشکیل شده است. ما حس می کردیم که در حوزه فرهنگ برای مخاطب کودک و نوجوان در کشور کاری انجام نمی شود و آدم های بسیاری چه در خارج ایران و چه در ایران دوست دارند که بچه هایشان را وقتی به سینما می برند یک فیلم مناسب سنش را ببیند و این موضوع میان پدر و مادرهای ما نیز عمومیت دارد. به خاطر این که به سینمای کودک و نوجوان توجه نشده است، این اتفاق پر رنگ تر است برای مثال پدر و مادر بچه شان را با خود به سینما می برند چون دوست دارند که با این مقوله زیبای فرهنگی (رفتن به سینما) او را آشنا کنند اما گاهی اوقات در آن جا محتوایی را می بیند که پشیمان می شوند و می گویند ای کاش این را نمی دید. ما با این رویکرد شعار مجموعه‌مان را تعریف کردیم و گفتیم که اگر بچه هایتان را به سینما آوردید و کار ما را دیدید خیالتان راحت باشد. یعنی اگر خودت هم نیامدی و بچه ات رابه سینما فرستادی که فیلم ببیند خیالت راحت باشد که اتفاقی نمی افتد. در حقیقت آن چیزی که دلت نمی‌خواهد ببیند را نمی بیند. منظور ما دقیقا سینمای کودک و نوجوان است.

محمدیان: زمان نوشتن «شاهزاده روم» دیالوگ‌ها را بلند بلند برای دختر کوچکم می خواندم
هفته گذشته آقای مقدم دوست این جا بودند و درباره ی فیلم تاج محل صحبت می کردیم. مقدم دوست به دانش اقباشاوی کارگردان تاج محل می‌گفت این که فیلمت شریف شده و فیلمی برای خانواده شده است به این دلیل است که پدرت همیشه جلوی چشمت بوده است و این که یک سری حرف ها که اکنون در سینما مرسوم است را نمی‌زنی و خجالت می‌کشی به خاطر همین حیایی است که در مقابل پدرت داشتی. آقای اقباشاوی هم این را تایید کرد.

در مورد «شاهزاده روم» فکر می‌کنم همچنین نگاه به مخاطب وجود داشته است. این را با توجه به شناختی که از گروه شما دارم می‌گویم. در حین تولید این فیلم، این نگاه و ترس وجود داشته است که قرار است این فیلم را خانواده خودم ببینند یا قرار است از طیف بچه های این سرزمین مثلا نوه ی حضرت آقا فیلم را ببینند و با آن ارتباط برقرار کنند تا کودکانی از طیف های مختلف جامعه. آقای محمدیان این موضوع و نگاه به مخاطب در حین تولید فیلم همراه شما بود و چه تاثیری داشت؟

محمدیان: اگر منظور شما همین وجود حیا در ساخت فیلم است باید گفت که یک نکته ای وجود دارد و آن این است که قاعدتا باید این موضوع را رعایت کنیم. پیش از این هم تجربه یک همچین موضوعاتی داشتیم. خاطرم هست که سریال زیاد کار کرده بودیم. در آن اوایل که بی تجربه بودیم ضرب المثل ها و حرف هایی می گذاشتیم که احساس می کردیم خوب است در حالی که بعدا می دیدیم که خوب نبوده است و باید بیش تر حواسمان را جمع می کردیم. در حقیقت این آزمون و خطاها را قبلا انجام دادیم. علاوه بر این همین اتفاق برای من هم می افتد و آن این است که وقتی یک جمله در دیالوگ ها نوشته می شود من آن را بلند بلند برای دختر کوچکم می خوانم. می گویند که اگر می خواهی کاری انجام بدهی امام زمانت را ببین. اگر گناه بود انجام نده و یا مثال های دیگر...

من هم می گویم که آیا این جمله را می توانم برای دخترم بلند بلند بخوانم یا خیر؟ در حقیقت من خودم موقع نوشتن دیالوگ ها یک فیلتر این چنینی انجام می دهم چرا که واقعا به این نکته معترف هستم. نکته دیگر که باید توجه داشت این است که افرادی که فیلم را می سازند مثل یک تابلوی نقاشی است چرا که این فیلم در معرض دید همه قرار می گیرد و البته خیلی هم بی‌رحم است چرا که وقتی این فیلم بر روی پرده نمایش عرضه می شود تمام آن ایدئولوژی و حرف های پنهانی که نمی خواست فیلم ساز بزند نمایان می شود. شاید حس او این بوده است که می خواسته تبلیغ خدا و پیغمبر را انجام دهد اما شاید چون آن نیت را به همراه نداشته، حس آن منتقل نمی شود و یا برعکس .

بعضی انیمیشن ساز‌ها، تعمدا کار را به سمتی می برند که حیا از بین برود
پس آن افرادی که می خواهند فیلم بسازند، اگر خودشان شریف باشند فیلمشان را همین گونه می سازند و البته غیر از این هم نمی توانند بسازند. بعضی ها هم تعمدا فیلم را به سمتی می برند که این شرافت ها و حیا از بین برود. حال اگر این افراد را کنار بگذاریم واقعا آن کسی که فیلم می سازد، روح و حرفش در فیلم جریان دارد. مثلا در کل فیلم یک جمله بد هم گفته نشود اما در مجموع این حس بی حیایی و بی شرافتی برداشت شود یا بر عکس شاید یک رکعت نماز معنوی هم نگذارند اما سرتاسر آن فیلم شرافت و حیا و یاد خدا باشد.

در بحث فرم گفتید که اهمیت به ذائقه مخاطب را فراموش نکردید و چون این ذائقه کاراکترهای انیمیشن خارجی در مخاطب شکل گرفته است مجبورشدید به سمت استفاده از همان نوع کاراکتربروید. در بحث محتوا چطور؟ فکر نکردید آن حیایی که در این کار حفظ کردید برای مخاطب انیمیشن‌های خارجی، غیرمتعارف باشد.


محمدیان: ذات بچه که ذات بدی نیست و هنوز دنیای اطرافش شکل نگرفته است. اگر هم حرف بدی را یاد گرفته و می زند تعمدی ندارد. شاید اگر بزرگسال باشد گارد بگیرد اما کودک این گونه نیست.

البته حرف بد که در عموم انیمیشن ها نمی زنند. اما روح حاکم بر فیلم و واکنش هایی که بین کاراکترها است این ذائقه را برای مخاطب شکل داده است. برای مثال یک رابطه عشقی که مناسب سن بزرگسال است در یک انیمیشن دیده می شود.

محمدیان: البته برای مخاطب جذابیت دارد. «شاهزاده روم» از این جهت به ذات بچه ها نزدیک می شود چون که بچه کار خوب را می فهمد. این درست است ما کار بد در فیلم نمایش نمی دهیم اما وقتی کار خوب هم نمایش می دهیم بچه آن را می فهمد. شما می توانید یک فیلم بسازید با ساختارهای باطل که بچه به همان شوخی های باطل بخندد اما می توانید همین فیلم را به گونه ای بسازید که با شوخی هایی که می کند بدون این که به کسی بر بخورد و کسی ناراحت شود و آن ساختار بد اتفاق بیفتد، بچه باز هم بخندد. وقتی با یک بچه ۴-۵ ساله حرف می زنید می بینید که اگر زمین هم بخورید برایش خنده دار است. می خواهم بگویم آن حس غافل گیری و آن حس شوخی و خنده نباید الزاما با شوخی بد و یا حرف بد اتفاق بیفتد.

ما سعی کردیم در ابتدا خودمان را درست کنیم و بر روی خودمان کار کنیم بعد فیلم بسازیم. البته این موضوع برای تمام فیلم سازان باید اتفاق بیفتد. شاید فیلمی که می سازند حس بدی داشته باشد و مخاطب را پس بزند. اگر یک بچه را با حالتی ببینید می‌گویید که پدر و مادر این بچه نیز همین گونه هستند. فیلم هم همین است و ماحصل تلاش یک خانواده است و فیلم بچه آن ها شده است. هر جور که بودند این فیلم نیز همان می شود. پس به نظرم باید این اتفاق در آن گروه رخ دهد و سازندگان با آن خودسازی در ابتدا خودشان را آدم های شریفی بدانند و با شرافت زندگی کنند تا بتوانند فیلم شریفی بسازند.

انتهای پیام/۱۳۷
https://qomnews.ir/vdch6wnx.23nxmdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما