دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۱
کد مطلب : 107640
منبع : قم نیوز

ظرفیت‌های مغفول مانده در جنگ اقتصادی و شناختی

قم نيوز : در جنگ اقتصادی و شناختی ضرورت دارد که ارتباط با صاحبان اندیشه‌های اصیل و ناب افزایش یابد و به صاحبان اندیشه‌های سازنده و بکر فرصت و امکان مناسب داده شود.
ظرفیت‌های مغفول مانده در جنگ اقتصادی و شناختی
ظرفیت‌های مغفول مانده در جنگ اقتصادی و شناختی
به گزارش قم نیوز با نگاهی به تاریخ انبیاء به روشنی می‌توان دریافت که هیچ‌یک از پیامبران الهی در مسیری هموار به انجام وظیفه قیام نکردند، بلکه در راه ادای تکلیف الهی با ناهمواری‌های بی‌شمار و موانعی عظیم روبرو گشته و دشواری‌های سهمگین و مصائبی هولناک را به جان خریدند و از بذل تمامی داشته‌ها و دارایی‌ و حتی جان خویشتن و عزیزان‌شان دریغ نورزیدند.

در این بین بی‌گمان دشمنی‌های ملوک و سلاطین، ثروتمندان و قلدران از بزرگترین موانع فعالیت‌های انبیاء و نیل ایشان به اهداف الهی‌شان بود و شکی نمی‌توان روا داشت که بخش مهمی از اقبال عمومی به انبیاء در واکنش به عداوت‌ها و ستم‌های صاحبان زر و زور و تزویر بوده است. بدون تردید جمهوری اسلامی ایران در راستای اهداف انبیاء پدید آمده است و بر پایه همان سنّت با موانع بزرگ و پرشماری مواجه بوده و خواهد بود.

طبیعتاً این پرسش مطرح می‌شود که در برابر این هجمه عظیم مشکلات و خصومت‌ها چه رفتاری می‌توان در پیش گرفت؟ پاسخ روشن است و دو گزینه بیشتر وجود ندارد: یا رفتار فعّال و یا منفعل؛ و پیش‌بینی نتیجه هم دشوار نیست؛ اتخاذ رفتار فعال سبب تقویت نیروهای انقلابی خواهد شد و در پیش گرفتن رفتار منفعلانه به هرز رفتن نیروها منتهی خواهد شد.

رفتارهای منفعلانه به گشوده شدن جبهه‌های جنگ متنوع و بیش از همیشه علیه کشورمان منجر خواهد شد. جنگ‌افروزی یکی از شگردهای مسبوق به سابقه دشمنان قسم‌خورده انقلاب اسلامی ایران است و آن‌چنان جنبه آشکاری به خود گرفته است که نفتالی بنت نخست‌وزیر وقت رژیم اشغالگر قدس در دیدار جمعه 5 شهریور 1400 با جو بایدن از تعبیر «مرگ با هزار ضربه چاقو» برای توصیف برنامه راهبردی رژیم غاصب صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کرد.

البته که رژیم اسرائیل و حامیانش، مرگ و نیستی این موجودیت غیرمشروع و سرطانی را نزدیک و محتوم می‌دانند، اما این بدان معنا نیست که از انواع شرارت‌ها علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اجتناب کنند و از میان رفتن‌شان را به سادگی پذیرا شوند و این‌چنین است که جمهوری اسلامی ایران آماج جنگ‌افروزی‌های گوناگون و متعدد است؛ همانند جنگ رسانه‌ای، جنگ اقتصادی، جنگ شناختی... البته انتظاری جز عداوت از آنها نمی‌رود.

اما سخن اصلی این است که چرا در جبهه ما به طرز شایسته‌ای از توانمندی‌های موجود در جامعه استفاده نمی‌شود تا مصونیت‌مان تا آنجا ارتقاء یابد که دچار چنین جنگ‌هایی نشویم و اگر در نتیجه طراحی‌ها و شیطنت‌ها بدان دچار شدیم، با کمترین صدمات و هزینه‌ها بر مسایل و دشواری‌ها فائق آییم؟

برای مثال ثروت سرگردان در جامعه ما به اندازه‌ای است که در صورت اتخاذ سیاست‌های درست امکان سامان دادن به اقتصاد چندین کشور را داراست، اما ظاهراً مدیران کشور به این نمی‌اندیشند که از این ثروت‌های سرگردان برای ساماندهی اقتصاد جامعه استفاده کنند، ثروت سرگردانی که در چند سال اخیر خود به تهدیدی علیه اقتصاد ایران بدل شده و همچون سیل به هر سمت که رفته خرابی به بار آورده است و موجب افزایش قیمت‌ها در بخش‌های مختلف زمین و مسکن و ارز و طلا شده است.

از سوی دیگر به نحوی محسوس میان مدیران و صاحبان ثروت فاصله دیده می‌شود، گویا تعاملی در میان نیست و از ثروت موجود جامعه برای رفع مشکلات اقتصادی استفاده نمی‌شود.در این بین پرسش‌های زیادی مطرح است برای نمونه اینکه چرا به‌جای وارد آوردن فشار مالیات بر تولید، با دادن امتیاز به صاحبان ثروت در جهت تقویت فعالیت‌های تولیدی تلاشی نمی‌شود؟

در جنگ اقتصادی و شناختی ضرورت دارد که ارتباط با صاحبان اندیشه‌های اصیل و ناب افزایش یابد و به صاحبان اندیشه‌های سازنده و بکر فرصت و امکان مناسب داده شود. باید زمینه ترویج اندیشه‌های محکم، مستدل، و مستند فراهم گردد. مقالات و کتب تولیدی کشور ما یا اصلاً خوانده نمی‌شود یا بسیار کم خوانده می‌شود، چرا؟ به دلیل اینکه نویسندگان و اندیشمندان یا دیده نمی‌شوند و یا اگر دیده می‌شوند به شکلی گذرا و مقطعی است و خبری از حمایت‌ها و پشتیبانی‌های کافی در جهت تداوم فعالیت‌های سازنده ایشان و رشد و ارتقای تولیدات فکری اصیل کشورمان نیست.

چه تعداد از کتاب‌های منتشرشده اصیل در سیمای جمهوری اسلامی رسانه‌ای شده است؟ چه درصدی از کتاب‌های شایسته توجهِ منتشرشده در کشورمان در رسانه‌های ما مورد بررسی و نقد قرار گرفته است؟ با نگاهی به پوشش رسانه‌ای آثار منتشرشده در کشورمان، می‌توان دریافت که ضمن آن‌که توجه به این مقوله بسیار اندک است، از سوی دیگر پوشش رسانه‌ای هم متأسفانه در درصد شایان توجهی هدفدار است و بسیاری از آثار اصیل و ارزشمند و هم‌سو با اهداف متعالی انقلاب اسلامی ایران مغفول واقع می‌شوند.

اگر صاحبان مقالات و آثار علمی نه به صورت مقطعی و در بزنگاه‌ها، بلکه در روالی عادی و پیوسته به صداوسیما و دیگر رسانه‌ها دعوت شوند و اندیشه‌ها مورد بحث و بررسی قرار گیرد و به چالش کشیده شود، آیا نتیجه ارتقای شناخت و آگاهی در جامعه، آن‌هم به شکلی درون‌زا و از معبری درست و در چارچوب منافع کشور نخواهد بود؟

نگاهی واقع‌بینانه به صحنه کنونی جامعه حاکی از آن است که ما به دست خودمان و با قصورهای‌مان مسبب ضعف شناخت و آگاهی در جامعه‌مان شده‌ایم و دشمنان جای ما را پر می‌کنند و روایت‌های دستکاری‌شده، واژگونه و دروغ را در خلأ روایت‌های اصیل و دست اول ما می‌نشانند و در جنگ روایت‌ها بر ما تفوق می‌یابند و هزینه‌های بسیار سنگینی به جامعه ما تحمیل می‌کنند. در دیگر صحنه‌ها نیز کمابیش شاهد کم‌کاری‌ها و قصورهایی از سوی خودمان هستیم.

اگر ما درست کار کنیم، دانشمندان و اندیشمندان ما یاری گردند، شناخت و آگاهی در جامعه ما عمق پیدا می‌کند و در جنگ شناختی میزان مصونیت جامعه بالا می‌رود و میزان آسیب‌پذیری و هزینه‌ها کاهش می‌یابد. در چنین شرایطی طبعاً مشکلات در حوزه جنگ رسانه‌ای هم کاهش خواهد یافت.


پایان پیام/ 106
https://qomnews.ir/vdcfjedyxw6dxva.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما