قم نيوز : قم نیوز: میگویند دوران دانشجویی دوران ایدهآل گرایی و حتی افراط در این امر است. دانشجو مظهر پرسشگری یک جامعه است که هیچ نکتهای از نظرش دور نمیماند. حالا سئوال اینجاست که این روحیه چقدر در دانشجوی امروز حفظ شده است.
به گزارش قم نیوز، «قابل توجه دانشجویان عزیز، شورای صنفی تمام اقدامات لازم برای رفع مشکلات شما را انجام داده اما تاکنون هیچ نتیجهای حاصل نشده است؛ والسلام.» این جمله که با ماژیک قرمز روی مقوای سفید رنگ نوشته شده بود، آخرین حرف اعضای قبلی شورای صنفی با دانشجویان بود. سخنی که از بالا و پایین شدن نقطهها و لرزش خطوطش میشد فهمید در نهایت عصبانیت نوشته شده است.
روی تابلوی اعلانات ابتدای سالن، ورق سفید بزرگی از برگزار شدن انتخابات این شورا برای ترم جدید در 26 آذر خبر میدهد اما «ترانه» که سال سوم فیزیک است میگوید امسال هنوز هیچکس ثبت نام نکرده چون همه میدانند نمیشود کاری کرد. فقط وقت تلف کردن است.
صبح یک روز وسط ترم، دانشگاه خیلی غیر منتظره خلوت و بیروح است. دانشجویان که روزی نماد قشر کمبرخوردار جامعه بودند با خودروهای شخصی تا دم در ساختمان مرکزی میآیند و بعد از پارک کردن در نزدیکترین جای خالی یک راست میروند داخل کلاس درس. بعد از کلاس هم یک راست دوباره پشت رل مینشینند و تا آنجا که میتوانند از دانشگاه دور میشوند.
«ستایش» یکی از آنها بود که کوله پشتیاش را روی چادر عربی انداخته بود و دنبال راهی برای کپی کردن جزوه زبان بدون ایستادن در صف انتشارات میگشت. «انتشارات دانشگاه ارزانتر از هیچ جای دیگر نیست اما برای کپی کردن چند تا برگه 2 ساعتی انسان را معطل میکند.»
از او راجع به تابلوی اعلاناتی میپرسم که نزدیک به دفتر شیشهای انجمن صنفی نصب شده و مشکلات دانشجویان را ذکر کرده است. شانه بالا میاندازد. «میگویند اینها را پیگیری کردهایم ولی نتیجه نداشته... خوب معلوم است کسی به حرف دانشجو گوش نمیدهد.»
دوباره نگاهی به تابلوی اعلانات میاندازم. بوی فاضلاب آموزش، نظم مینیبوسها، مجوز نفر پنجم خوابگاه برای شبانهها، مشکلات سایت، سهم پرینت ارشدها، کمبود کتاب، قیمتهای انتشارات، ندادن ترم تابستانی، بد برخورد کردن مسئولان خوابگاه... تعداد مواردی که پیگیری شده خیلی زیاد است اما تعداد آنهایی که به نتیجه رسیده است به انگشت دست هم نمیرسد. همین است که برای ترم جدید انتخابات شورای صنفی نامزدی ندارد.
تفکیک جنسیت؛ آری یا نه
طبقه بالا بیشتر کلاسهای درس و دفاتر انجمنها قرار دارند. یک آسانسور بیشتر وجود ندارد که همیشه جلویش دانشجو و استاد صف بستهاند. ریحانه روی صندلی یکی از کلاسها نشسته و منتظر شروع ساعت جدید درس است. فلسفه اخلاق میخواند. کتابی جلویش باز کرده و خود را برای ساعت بعد آماده میکند. چند تا از دوستانش هم دارند نرمافزارهای جدید تلفن همراه را به سال اولیها معرفی میکنند. نرمافزارهایی که برای گذراندن شبهای طولانی خوابگاه چندان هم بیفایده نیست.
از ریحانه درباره تفکیک جنسیت دانشگاه میپرسم و اینکه چقدر از این موضوع استقبال شده است. کتابش را کنار میگذارد و از اعتراضهای شدید سالهای گذشته در این رابطه میگوید.
ریحانه خودش موافق تفکیک جنسیت است اما به نحوه اجرای آن اعتراضاتی دارد. او با اشاره به اینکه نگاه دستوری هیچ گاه در دانشگاه جوابگو نبوده میگوید: اگر بتوانیم نگاه تکاملی در فرایندهایی که میخواهیم اتفاق بیفتد، ترویج دهیم، هیچ گاه با اعتراضها و دلسردیها از این جنس روبهرو نخواهیم شد.
«شیرین» میگوید تفکیک بد نیست به شرطی که همه چیز تفکیک شود. نه اینکه هر چه امکانات هست برود سمت دیگر و یک طرف سرش بی کلاه بماند. او از مصائب گیر آوردن یک کتاب از کتابخانه واحد برداران میگوید و از این که اسکلت ورزشگاه مخصوص دخترها خیلی وقت است بالا رفته اما کاری پیش نمیرود، می گوید. همینطور که ریحانه و لاله با هم سر این موضوع بحث میکنند، استاد هم از راه میرسد و کلاس شروع میشود.
همهاش حرف است
نزدیک ظهر راهروها شلوغ میشود و سلف هم. دانشجویان گروه گروه یا به سلف میروند و یا در بوفه دنبال چیزی برای خوردن میگردند. «سمانه» و «فاطمه» ریاضی میخوانند. صف ایستادهاند تا ساندویچی برای نهار بخرند که مسئول بوفه میگوید تمام شد و پنجره قسمت فروش را میبندد.
سمانه که آشکارا عصبانی است میگوید: عدالتخواهی، مطالبهگری، رهبری افکار... اینها همهاش حرف است. دانشجو اینجا تمام دغدغهاش باید این باشد که قبل از ساعت 12 از کلاس خارج شود تا بتواند چیزی برای خوردن پیدا کند.
او از روزی میگوید که در واحد خواهران هیچ چیز برای نهار پیدا نکرده و با چند تا از دوستانش خواسته به ساندویچ فروشی واحد برادران برود که با برخورد مسئولی روبهرو میشود.
به گفته این دانشجو کیفیت غذای سلف و کمیت آن پایین است و او بارها بعد از خوردن این غذا مسموم شده است.
فاطمه هم از نبود فضا برای فعالیتهای پژوهشی ناراحت است. از اینکه دانشگاه برایش شبیه به دبیرستان شده و نمیتواند نگاه به ایدهآلهایش در فعالیتهای علمی و فوق برنامه برسد. حتی پیدا کردن یک رایانه که به اینترنت وصل باشد و بشود با آن به مقالههای علمی دست پیدا کرد، کار واقعاً سختی است.
او در یکی از خوابگاههای خارج از دانشگاه زندگی میکند. پسرها داخل دانشگاه خوابگاه میگیرند اما برخی دخترها مجبورند به خوابگاههایی بروند که فاصله زیادی تا دانشگاه دارد. این دانشجوی اصفهانی میگوید اگر یک روز به سرویس دانشگاه نرسد، فقط با آژانس باید خودش را به دانشگاه برساند؛ مسیر هم ناامن است و هم خلوت.
به دنبال آرمانشهر
میگویند دوران دانشجویی دوران ایدهآل گرایی و حتی افراط در این امر است. دانشجو مظهر پرسشگری یک جامعه است که هیچ نکتهای از نظرش دور نمیماند. حالا سئوال اینجاست که این روحیه چقدر در دانشجوی امروز حفظ شده است.
«لیلا بختیاری» مسئول انجمن اسلامی مستقل که در اتاقی تنگ و تاریک مقدمات برگزاری نمایشگاه کتاب را فراهم میکند در یک جمله به این سئوالم پاسخ میدهد: «دانشگاه مرده است.» دستانش را از روی میز بلند میکند و میشمرد. 30 نفر فعال در بسیج، 10 نفر در جامعه اسلامی، 5 نفر در انجمن ... در کل بیش از 50 یا 60 دانشجو در میان این 8 هزار نفر دغدغههای مطالبهگری ندارند.
«کسی که حتی غذاخوردنش هدف دارد و با تمام توان به دنبال تحقق جامعه آرمانیاش است.» این تعریف بختیاری از دانشجو است که به نظر او گم شده. وضعیت بد فرهنگی و اقتصادی جامعه، فاصله گرفتن متن جامعه از اهداف والا و نداشتن الگوی خوب عواملی هستند که وی برای این پسرفت فرهنگی ذکر میکند.
او اعتقاد دارد دانشگاه ریشه همه چیز است. اگر دانشجو تربیت شد، کارمند و مدیر هم تربیت میشوند. با این حال بختیاری میگوید هیچ یک از مشکلاتی که وجود دارد نباید موجب ناامیدی فعالان جنبشهای دانشجویی شود.
بختیاری اعتقاد دارد اگر حتی زمین و زمان خلاف جهت ما حرکت کند، هیچ هدف بزرگی نباید قربانی مشکلات کوچک شود.