قم نيوز : قم نیوز: خاتمی برای آنکه بتواند اصلاحات و بدنه اجتماعی اصلاحات را حفظ کند و خودش را همچنان در راس اصلاحات نگه دارد مجبور بود با وجود اطلاع از سلامت انتخابات، مواضع غلط خود را تَکرار کند.
به گزارش قم نیوز، اتفاقات سال 88 باعث شد عده زیادی که سالها با نظام جمهوری اسلامی بودند بر نظلام جمهوری اسلامی شوند و روی واقعی خودشان را نشان دهند. یکی از کسانی که زیرکانه عمل کرد محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق جمهوری اسلامی ایران بود که خود را به پدرخوانده و قدرت پشت پرده جریان اصلاحات تبدیل کرد.
سال 88 یک سال بسیار پر حاشیه ای برای نظام جمهوری اسلامی ایران بود؛ سالی که در آن آشوب و خون و اردوکشی خیابانی دیده می شد. عده ای با ادعای پایمال شدن حقشان به خیابان ها ریختند و در تلاش بودند تا حقی را بگیرند که در اصل ماجرا، پایمال نشده بود. سرکرده های این آشوب ها با جریحه دار کردن جوانانی که احساس شکست میکردند، جریان را به سمتی هدایت کردند که در صورت تداوم به بر اندازی نظام جمهوری اسلامی ختم می شد. عده ای در کشور موجی ایجاد کردند که سرنوشت جوانان در آن موج چیزی به جز حبس و مرگ نبود.
انسان خشمگین زود تصمیم می گیرد و تحت شرایط جو حاکم اعمالی انجام می دهد که با گذر زمان، باعث پشیمانی اش می شود. حال چه فاجعه ای می شود که اشخاصی با جریحه دار کردن جوانان خشمگین، بنزینی بشوند بر اتش خشم انها و جوانان را تحریک به اقداماتی کنند که در جهت اهداف عده ای سو استفاده گر باشد.
سال 88 از سالهایی بود که چنین ماجراهایی در ان اتفاق افتاد. عده ای چون مهدی کروبی، محمد خاتمی و میرحسین موسوی قصد داشتند از جوانان خشمگین نردبانی درست کنند برای رسیدن به اهداف خود؛ نردبانی که بعدها معلوم شد قرار نبود تنها این سه نفر از آن بالا بروند بلکه از دشمن دیرینه نظام جمهوری اسلامی یعنی آمریکا گرفته تا انگلیس خبیث و رژیم صهیونیستی و منافقین و بهاییان و سلطنت طلبان و ... جزو کسانی بودند که برای بالا رفتن از این نردبان برنامه هایی داشتند.
کروبی و موسوی مدام با انتشار بیانیه و سخنرانی های خود درگوش جوانان میخواندند که حق شما ضایع شده و نظام جمهوری اسلامی با نادیده گرفتن رای شما با تقلب اقدام به انتخاب فردی برای ریاست جمهوری کرده است که علیرغم میل مردم ایران است.
این دو با حرفهای خود شعله های آشوب و نفاق را برافروخته تر می ساختند و رفته رفته کشور را به سمت یک جنگ داخلی و لبه پرتگاه می کشاندند که البته با درایت رهبر معظم انقلاب و مردم، به آن مرحله نرسید.
محمد خاتمی یکی از افرادی بود که به صورت بسیار زیرکانه این موج را هدایت می کرد و بذر کینه از نظام جمهوری اسلامی را در قلب جوانان می کاشت. مهمترین دلیل اینکه جوانان به خیابان ها ریختند و کشور را به آشوب کشاندند، این بود که مدعی تقلب در انتخابات و خواهان ابطال انتخابات بودند. این در حالی بود که خاتمی خود در سال 84 وقتی با ادعای تقلب در انتخابات از سوی هاشمی و کروبی مواجه شد، اذعان داشت که انتخابات ایران یکی از سالم ترین انتخابات جهان است و هیچ تقلبی در آن صورت نخواهد گرفت؛ جالب آنکه خاتمی حتی احتمال وقوع تخلف در انتخابات را هم منکر بود.
حال سوالی که ایجاد می شود این است که چرا وی در سال 88 تغییر موضع داد و به سمت مواضع ضد نظام حرکت کرد؟ چرا کسی که هشت سال در زمان ریاست جمهوری اش شعار می داد «زنده باد مخالف من» حالا به یکباره در طول 4 سال به جایی رسید که می خواست جوانان را به سمت نیست و نابود کردن مخالفانشان سو دهد؟ چرا شخصی که دو دوره ریاست جمهوری را تجربه داشته و فرصت کاندیدا شدن مجدد خود در انتخابات را به میرحسین موسوی داد، موقعیت های آینده خود را سوزاند؟
خاتمی برای آنکه بتواند اصلاحات و بدنه اجتماعی اصلاحات را حفظ کند و خودش را همچنان در راس اصلاحات نگه دارد مجبور بود با وجود اطلاع از سلامت انتخابات، مواضع غلط خود را تَکرار و بر حرکت در مسیر خلاف نظام جمهوری اسلامی پافشاری کند.
در واقع اگر خاتمی خودش را از ماجرای سال 88 کنار می کشید به نوعی اعلام شکست و اعلام به بن بست رسیدن جریان اصلاحات را اعلام کرده بود. خاتمی در واقع هدفش این بود که خودش را پدر خوانده اصلاحات معرفی کند و به جای آنکه در جریان باشد، خود شخصا جریان ساز باشد ولو جریان سازی به ضرر منافع ملی!
خاتمی در آخرین روز های ریاست جمهوری اش یک جمله معروفی را به زبان آورد و گفت: «ریاست جمهوری در ایران یک شغل تشریفاتی است» به نظر می رسد او در دوران ریاستش پی برد که اگر در پشت پرده قدرت باشد بسیار کارایی بیشتری دارد و خیلی راحت تر می تواند به اهدافش برسد. وی با اتخاذ مواضع خود به نوعی با کاندیدا شدن مجددش برای ریاست جمهوری خداحافظی کرد اما به نظر می رسد خود را در پشت پرده قدرتمند تر از زمان ریاست جمهوری اش می بیند!