جمعه ۱۲ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۰۱
کد مطلب : 55674
منبع : خبرگزاری فارس

حکایت‌هایی از زندگی روحانی جوانی که در منبر سرآمد بود

قم نيوز : قم نيوز: حجت الاسلام شیخ حسن حجتی از جمله فضلای ممتاز حوزه علمیه قم در بیان و قلم است؛ شخصیتی که منبرهایی وزین و استثنایی داشت و حتی واعظان معروفی مانند حجت الاسلام والمسلمین فلسفی هم، او را ستوده‌اند.
حکایت‌هایی از زندگی روحانی جوانی که در منبر سرآمد بود
حکایت‌هایی از زندگی روحانی جوانی که در منبر سرآمد بود
به گزارش قم نيوز سخن از حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسن حجتی است.
پدرش آیت الله ابوالقاسم حجتی گیلانی، از عالمانی است که از رشت به قم آمد؛ در این شهر اقامت گزید و ضمن تدریس به طلاب و شاگردان، در مسجد رضوی قم – واقع در خیابان 19 دی (باجک) – اقامه جماعت می‌کرد.

حسن از 15 سالگی تحصیل علوم دینی را در قم آغاز کرد و سپس مهاجرتی به نجف اشرف داشت.

اقامت او در جوار بارگاه نورانی امام علی (ع) زیاد طول نکشید و او به ایران و قم بازگشت تا محضر بزرگانی مانند آیات سید محمدتقی خوانساری و میرزا محمدتقی اشراقی را درک کند.

در بین این دو استاد، شیخ حسن به آیت الله اشراقی ارادت خاصی داشت، چراکه فنون منبر و موعظه را به خوبی از این استاد برجسته‌اش فرا گرفته بود؛ استادی که منبرهای مشهور او در مدرسه فیضیه، تا 4 هزار نفر شنونده داشت و بزرگانی مانند آیت الله بروجردی هم مقید بودند که در این منبرها حضور بهم رسانند و بهره‌مند شوند.

اینگونه بود که شیخ حسن، فنون منبر و وعظ و خطابه را به خوبی از استادش آموخت و در امتحان منبری که استاد برای او در مدرسه فیضیه ترتیب داده بود، موفق ظاهر شد و این جمله تحسین برانگیز را از آیت الله اشراقی شنید:

"من خود را بعد از این در شما می‌بینم."

حجت الاسلام شیخ حسن حجتی در 10 سال پایانی عمر 32 ساله خود، البته در رشت سکونت داشت؛ اما ارتباط خود را با قم قطع نکرد.

او در رشت، علاوه بر منبرهای خاطره انگیز، به قلم زدن در نشریات هم روی آورد و البته خود هم، نشریه‌ای با نام "در راه حق" را راه اندازی کرد؛ نشریه‌ای که البته با مشکلات بسیاری  دست به گریبان بود.

آیت الله حاج سید مجتبی رودباری، از علمای بزرگ رشت درباره حضور وی در آن شهر می‌‌‌نویسد:

«خطابه‌های مؤثر و نافذ مرحوم حجتی برای همیشه در فضای رشت، انزلی، لاهیجان و سایر نقاط گیلان طنین ‌انداز بود.

حجتی یک فرد بیش نبود، ولی در چند جبهه علیه دشمنان کشور و دیانت شرکت می‌‌‌کرد.

قلم، قدم و زبان، حربه‌های آتشین او در پیکار با دشمنان بود. روزی به همراه ایشان و جمعی از روحانیون، به آستانه اشرفیه و لاهیجان رفتیم. آن مرحوم در سه مجلس، به منبر رفت و در هر مجلسی، مطالب تازه و جداگانه ‌ای بیان می‌‌کرد که در جای دیگر گفته نشده بود و این نبوغ و استعداد ذاتی و خدادادی برای همه ما موجب اعجاب و حیرت شد؛ زیرا در هیچ مجلسی چنین منظره‌‌ای ندیده بودیم.»

و این هم حکایت تعریف شده دکتر نوبخت، رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و از اهالی رشت، از مقایسه شیخ حسن حجتی با سایر واعظان و البته تأیید او از سوی واعظ مشهور، حجت الاسلام فلسفی:

"در گیلان، آنان که شیخ حسن حجتی را دیده بودند و آنگاه وی را با برخی از خطبای محترم دیگر مقایسه می‌‌کردند، معتقد بودند که اگر ایشان زنده می‌‌‌ماند، قطعا سرآمد همه خطبا حتی آقای فلسفی می‌شد.

سالی در همان اواخر دهه بیست که تازه منبر می‌‌‌رفت، مرحوم آقای فلسفی را به رشت دعوت کردند و قبل از ایشان، مرحوم حجتی منبر رفت و آنچنان داغ و پرشور صحبت کرد که مرحوم فلسفی با تعجب از اطرافیان درباره او پرسیده بود و بعد از آنکه به منبر رفت فرمود:

آقایان! شما گیلانیان را به واسطه داشتن چنین فرزندی تبریک می‌‌گویم و تعجبم این است که با وجود ایشان چرا از من دعوت کرده ‌اید."

و اما یکی دیگر از علمایی که از شیخ حسن حجتی خاطره‌ها دارد، فقیه عالم، آیت الله شیخ عباس محفوظی، از برجسته ترین شاگردان مرحوم آیت الله بهجت است:

"مرحوم حجتی در انتخاب سوژه، استادی بی ‌بدیل بود. به خوبی به یاد دارم که او به مناسبتی در مدرسه حاج ملاصادق منبر رفت و آنچنان با حرارت سخن می‌‌گفت که حتی به آدم فرصت پلک زدن نمی‌‌ داد.

اشعار حماسی و متناسب با اوضاع آن زمان را، حضرت آیت الله شمس لنگرودی برایش می‌‌‌سرود و وی بر منبر می‌خواند و آنچنان می‌خواند که جمعیت به وجد می‌آمد و من احساس می‌کردم که زمین و زمان به دور ما می‌چرخد؛ مانند این شعر:

ای بارگاه ظلم، خرابی

وی روزگار جور، شهابی

ای نقشه‌های مغز ستمگر

می ‌‌بینمت که نقش بر آبی

ای زورمند، دست چه یازی

یک چند نگذرد که ترابی

این موج دلفریب که بینی

این آب نیست، هست سرابی

ای آزمند خیره سر، آرام

بگشای چشم خویش که خوابی."

شیخ حسن در منبرهای خویش، از اوضاع سیاسی زمانه هم غافل نبود و مبارزات دلاورمردان "فدائیان اسلام" را همواره می‌‌‌ستود؛ از دانشمندان مبارزی مانند آیت الله کاشانی حمایت می‌‌کرد و درباره ملی شدن صنعت نفت، سخنرانی‌های آتشینی داشت.

این واعظ مشهور سرانجام در چنین روزهایی از آبان ماه سال 1338 هجری شمسی و در حالیکه تنها 32 سال داشت، در تصادف جاده قم – اصفهان به دیدار معبود شتافت و شاگردان و مردم و بویژه پدر بزرگوار خود را در سوگ نشاند.

پس از آن بود که آیت الله سید مرتضی مرتضوی لنگرودی بر پیکرش اقامه نماز فرمود تا برای خاکسپاری به شیخان قم منتقل شود.

و این هم بخشی از شعر یکی از شاگردان و مریدان او در رثای استاد:

باز یادت آتشم بر جان فکند

آتشم در خرمن ایمان فکند

باز مرغ طبع من، پر، باز کرد

در هوای خاطرت، پرواز کرد

یاد باد آن دلنشین گفتار تو

آن گرامی ‌‌نامه و آثار تو

بر مزارت اشک حسرت ریختم

آب سر با خون دل آمیختم

سرو بودی در شبستان چمن

شمع بودی در میان انجمن

محفل شعر و ادب، شاد از تو بود

ملک ویران دل، آباد از تو بود

خامه عشق تو دفترها نگاشت

جلوه حسن تو پرچم‌ها فراشت

سالِ سنی چون جوانان دلیر

سالِ عقلی همچو پیران بصیر

در فراست، تالی دانشوران

در شهامت، ثانی نام آوران

حافظه، چون بوعلی سینا، کریم

پر ز لعل روشن و درّ نظیم

باز جمعیت، روان چون موج شد

مسجد از خلق خدا پُر موج شد.

بر سنگ مزار آن روحانی مجاهد، این عبارات به چشم می‌خورد؛ عباراتی که با ذوق و سلیقه امام موسی صدر به عنوان یکی از دوستان و یاران صمیمی او بر مزارش نقش بست:

"در این مکان، خورشید درخشان شمال ایران، زبان گویای دین، رکن الاسلام والمسلمین، ثقه المحدّثین آقای حاج شیخ حسن حجتی طاب ثراه غروب کرده است.

حوزه‌های علمیه در دوران حیات کوتاه سی و دو ساله‌اش، شاهد خدمات ذی قیمت و کم نظیر او به وسیله زبان و قلم و قدم بوده است.

طنین خطابه‌های موثر و شماره‌های مجله وزین در راه حق و خدمات او به مردم هرگز فراموش نمی شود."

انتهای پیام/ 137
https://qomnews.ir/vdcgt39n.ak9nu4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما