قم نيوز : بررسی آمار فروش کتاب های شعر در دهه 90 نشان می دهد که دو شاعر اهل دیار کریمه اهل بیت (س) یعنی سید حمیدرضا برقعی و ناصر فیض، رتبه های دوم و سوم این فهرست را به خود اختصاص داده اند؛ اما دلیل این موفقیت چیست؟
به گزارش قم نیوز بررسی اخیر بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان نشان داد که سه شاعر به نام های فاضل نظری، سید حمیدرضا برقعی و ناصر فیض، به ترتیب به عنوان پُرمخاطب ترین شاعران دهه 90 - که برخی کتاب هایشان نیز، پُرفروش ترین کتاب های شعر است - برگزیده شده اند.
مرور همین سه نام نشان می دهد که رتبه های دوم و سوم شاعران پُرمخاطب دهه 90، به شهر علم و جهاد و بصیرت، یعنی قم تعلق دارد.
و اما این نوشتار به دنبال آن است تا به واکاوی این موضوع بپردازد؛ به بیان دیگر اکنون پرسش این است که زبان شعری سید حمیدرضا برقعی و ناصر فیض، به عنوان دو شاعر اهل دیار قم، چه ویژگی هایی داشته و دارد که مخاطب را به خود جذب کرده و می کند؟
اکنون به شعر سید حمیدرضا برقعی می پردازیم؛ شاعری جوان که با شاگردی بزرگان و پیشکسوتانی مانند استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، به زبانی فاخر در شعر آئینی دست یافته است و البته همچنان راه درازی در پیش رو دارد.
او که کتاب هایی با عنوان «تحریرهای رود»، «طوفان واژه ها»، «رُقعه» و «تحیّر» در کارنامه خود دارد با بیش از 35 هزار نسخه فروش کتاب «قبله مایل به تو»، دومین شاعر پُرفروش کشور در دهه 90 تلقی می شود.
به نظر می رسد که تلاش سید حمیدرضا برقعی در کتاب «قبله مایل به تو» و البته در برخی از دیگر آثارش، آن بوده که ضمن مراعات زیبایی شناسی زبان شعر امروز، فخامت و بزرگی «شعر آئینی» و به تعبیر دیگر، «شعر هیئتی» را نیز حفظ کند؛ نکته ای که سبب شده تا هم استقبال عموم مخاطبان را به دنبال خویش داشته باشد و هم این کتاب را در زمان انتشار خود، به عنوان کتاب شایسته تقدیر در جایزه کتاب سال معرفی کند.
یکی دیگر از ویژگی های شعر او، پرداختن به زندگی حضرات امامان و معصومینی است که در شعر آئینی امروز، کمتر به شخصیت آن ها پرداخته می شود که از آن جمله می توان به این ابیات درباره حضرت امام سجاد (ع) اشاره کرد:
حس میکنم آئینه من تیره و تار است
بر روی «مفاتیح» دلم گرد و غبار است
از بس که مناجات سحر را نسرودم
سجّاده بارانی خود را نگشودم
پای سخن عشق دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که «ابوحمزه» نخواندم.
این شاعر در عین حال، زبانی ساده را برای بیان شعری خود به کار می گیرد که در مضمون و قالب و وزن هم متنوع است.
و این هم یکی از برجسته ترین اشعار کتاب «قبله مایل به تو»ست که بیانگر زبان فاخر شعر آئینی سید حمیدرضا برقعی است؛ غزلی که نذر حضرت فاطمه زهرا (س) شده است:
همین که دست قلم در دوات می لرزد
به یاد مهر تو چشم فرات می لرزد
نهفته راز «إذا زُلزِلت» به چشمانت
اگر اشاره کنی؛ کائنات می لرزد
«هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست»
بدون عشق تو بی شک صراط می لرزد
مگر که خار به چشمان خضر خود دیدی
که در نگاه تو آب حیات می لرزد
تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه مکن
که آیه آیه، تن مُحکمات می لرزد
کنون نهاده علی سر، به روی شانه در
و روی گونه او، خاطرات می لرزد
غزل تمام نشد؛ چند کوچه بالاتر
میان مَشک سواری، فرات می لرزد
سپس سوار می افتد؛ تو می رسی از راه
که روضه خوان شوی؛ اما صدات می لرزد
و عصر جمعه کنار ضریح روی لبم
به جای شعر، دعای سمات می لرزد.
ناصر فیض و فیض بوک
و اما شاعر بعدی این فهرست، ناصر فیض است؛ شاعری متولد قم که «فیض بوک» اش، متفاوت ترین اثر او و پیشروتر از دو اثر مهم دیگر یعنی «نزدیک ته خیار» و «اُملت های دسته دار» است.
فیض اما شاعری طنزسراست که تلاش دارد تا مسائل سیاسی و اجتماعی و همچنین نقدها و انتقادات روز را با نظمی طنزگرا به مخاطب عرضه دارد.
شاید مهم ترین ویژگی زبان شعری ناصر فیض را باید به روز بودن و در عین حال سهل و محاوره ای بودن زبانش دانست؛ امری که سبب شده تا بسیاری از مخاطبان به شعر وی گرایش پیدا کنند:
به نام اون که می خندونه ما رو
شاید ما هم بخندونیم شما رو!
همون که گریَمون هم دست اونه
با اینکه خیلی خیلی مهربونه ... .
البته تردیدی نیست که یکی از دلائل بیشتر مطرح شدن شعر این شاعر طنزسرا، مجالی است که در چند نوبت برای خوانش شعر در محضر رهبر ادیب انقلاب اسلامی به دست آورد؛ مجالی که وی بیشترین بهره را از آن بُرد و برخی از بهترین شعرهایش را در آن جا خواند که به سرعت شنیده و همه گیر شد؛ از جمله این شعر:
باید که شیوه سخنم را عوض کنم
شد شد، اگر نشد دهنم را عوض کنم
گاهی برای خواندنِ یک شعر لازم است
روزی سه بار انجمنم را عوض کنم
از هر سه انجمن که در آن شعر خوانده ام
آنگَه مسیر آمدنم را عوض کنم
در راه اگر به خانه یک دوست سر زدم
این بار شکلِ در زدنم را عوض کنم
وقتی چمن رسیده به «اینجا»ی شعر من
باید که قیچیِ چمنم را عوض کنم
پیراهنی به غیر غزل نیست در بَرَم
گفتی که جامه کهنم را عوض کنم
«دستی به جام باده و دستی به زلف یار»
پس من چگونه پیرهنم را عوض کنم؟
شعرم اگر به ذوق تو باید عوض شود
باید تمامِ «آنچه منم» را عوض کنم
دیگر زمانه شاهد ابیاتِ زیر نیست
وقتی که شیوه سخنم را عوض کنم
مرگا به من که با پر طاووسِ عالَمی
یک مویِ گربه وطنم را عوض کنم
وقتی چراغِ مِه شکنم را شکسته اند
باید چراغِ مه شکنم را عوض کنم
عمری به راه نوبت خودرو نشسته ام
امروز می روم لگنم را عوض کنم
تا شاید اتفاق نیفتد از این به بعد
روزی هزار بار فَنَم را عوض کنم
با من برادرانِ زنم خوب نیستند
باید برادرانِ زنم را عوض کنم
دارد قطار عمر کجا می برد مرا؟
یا رب! عنایتی، تِرَنم را عوض کنم
ور نه ز هول مرگ، زمانی هزار بار
مجبور می شوم کفنم را عوض کنم
همانگونه که گفته شد؛ یکی از مهمترین ویژگی های شعر فیض، توجه ویژه وی به مسائل سیاسی و اجتماعی روز است؛ نکته ای که در برخی اشعار کتاب «فیض بوک» و از جمله این ابیات خودنمایی می کند:
چرا از ترس میلرزی؟ نداریم
قاچاق از جاده مرزی نداریم
برین بازار اگر پیداش کردین
نگفتم مشکل ارزی نداریم!
***
نه تقصیر منه نه مشکل از تو!
که بالا میکشه هر چیز یکهو
خودش چون میره نرخش رو به بالا
گذاشتن اسم خوبی روش، خودرو!
***
دارم از نرخ گزافش گله چندان که مپرس
«که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس»
تا زدم هر چه پسانداز خودم را به دلار
اُفت کرد آنقدَر این قیمت تومان که مپرس
کس به امید کذا آنچه که کردم مکناد!
که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس ... .
و اینک ابیاتی دیگر از ناصر فیض را به تماشا می نشینیم؛ ابیاتی که ضمن اشاره ای طنز به وضعیت شعر و شاعری، حقیقت مهمی از زندگی یعنی گذر عمر و حریف زمان نشدن انسان را نیز هُشدار می دهد:
بعد این، شعر نان نخواهد شد
شاعری، قوت جان نخواهد شد
ذوق آدم که پیر شد دیگر
با جوایز جوان نخواهد شد
بعد یک عُمر شاعری کردن
سود ما جز زیان نخواهد شد
بر لب جو نشستی و دیدی
که حریف زمان نخواهی شد!
و این هم یک دو بیتی طنز، برگرفته از کتاب «فیض بوک» درباره نمایندگان مجلس که پایان بخش این نوشتار است:
گرفتم خانه ای پهلوی مجلس
گرفت اعضای بنده، بوی مجلس
خدایا! از تو ممنونم که هستم
برای بار چندم توی مجلس.