قم نيوز : لازم است از طرف مدیریت حوزه علمیه، مرکزی برای رصد شبهات اعتقادی تعیین گردد تا با آگاهی از جدیدترین شبهات، به تهیه پاسخهای مناسب و نشر آن بهصورت گسترده اقدام کند، و یا به مراکزی که توانایی انجام این مهم را دارند کمک کند.
به گزارش قم نیوز ویژه نامه «در مسیر نفر» با موضوع راه و روش تحصیل، تهذیب و پژوهش در حوزه های علمیه منتشر و از سوی هفته نامه افق حوزه چاپ شده که این خبرگزاری مطالب آن را در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقمندان می کند.
* ضرورت، اهمیت و اهداف علم کلام در گفتوگو با آیتالله العظمی سبحانی
1. موضوع علم کلام چیست؟
با تعریف علم کلام میتوان به موضوع آن پی برد. فاضل مقداد آن را چنین تعریف میکند: «ما یبحث فیه وحدانیة الله تعالی و صفاته و عدله و نبوة الأنبیاء والإقرار بما جاء به النبی (ص) و امامة الائمة و المعاد» (شرح باب حادیعشر/4)
اگر بهجای تعبیر «و عدله»، عبارت «وافعاله» بهکار میبرد از ذکر سایر مطالب بینیاز میشد، زیرا آنچه که بعداز آن واژه آمده است از شئون فعل خدا میباشد.
بنابراین تعریف، اثبات موضوع (صانع) جزء مسایل علم کلام نبوده و از مبادی آن بهشمار میرود و ناچار باید گفت موضوع این علم، یکی از دو ویژگی را دارد:
الف: وجود او مسلم بوده، و جای بحث و گفتوگو در آن نیست.
ب: موضوع این علم، در فن اعلی (امور عامه) به ثبوت میرسد.
بر این اساس که اثبات صانع جزء مسایل نیست، برخی این علم را چنین تعریف کردهاند: «علم یبحث فیه عن صفاته و افعاله فی الدنیا کحدوث العالم، و فی الآخرة کالحشر، و احکامه فیهما کبعث الرسول و نصب الامام و الثواب و العقاب» (المواقف/ص7)
2. غرض از علم کلام چیست؟
آگاهی از فایده هر علمی، از مبادی تصوریه آن علم است. فایده این علم را میتوان چند چیز برشمرد:
الف) فردی که علم کلام را آموخت، از نقطه تقلید به مرحله اجتهاد گام مینهد و یقین تقلیدی او به یقین تصدیقی تبدیل میشود.
ب) دیگران را میتواند هدایت کند.
ج) بر ابطال مغالطههای باطلگرایان قدرت پیدا کرده و تزلزل در عقایدش پدید نمیآید.
3. روش این علم چیست؟
علوم، به حسب موضوعات آنها بر دو گونهاند. نتیجهگیری در برخی علوم بر تجربه و آزمون استوار است، مانند علوم طبیعی و غیره. برخی دیگر علومی هستند که نتیجهگیری از آنها بر اساس برهان دلیل عقلی است. علم کلام علاوه بر اینکه از براهین عقلی بهره میگیرد، از سنت قطعی نیز بهره میگیرد و همه علمای اسلام جز اهل حدیث بر تحصیل این علم تأکید دارند.
4. جایگاه این علم چیست؟
از فوایدی که برای این علم بیان شده جایگاه آن بهدست میآید که در رأس تمام علوم اسلامی قرار گرفته است و لذا تا مسایل کلامی یکسره نشود نمیتوان از کتابالله و سنت بهره گرفت. به عبارت دیگر، علم کلام، فقه اکبر است و سایر علوم بر آن استوار است، مانند علم اصغر و علم تفسیر و حدیث.
5. ارزش علم کلام چیست؟
ارزش این علم به همان غرض و فایده آن برمیگردد که بیان شد.
البته ما در پاسخ به این پرسشها راه ایجاز و فشردهگویی را در پیش گرفتیم. تفصیل و مناقشه را به وقت دیگر محول ساختیم.
ضمناً لازم بود یکی از پرسشها، پرسش از پایهگذار این علم باشد. مؤسس این علم، خطبههای امیرمؤمنان و نامههای آن حضرت است و این، مطلبی است که بهصورت تاریخی در جلد اول شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید بیان شده است، و لذا در زبانها معروف است: «التنزیه و العدل علویان والتشبیه و الجبر امویان». نگاهی به نخستین خطبه امیرمؤمنان در نهجالبلاغه به روشنی ثابت میکند که چگونه آن حضرت تنزیه خدا را از تشبیه و ترکیب ثابت کرده است. معتزله که پرچمدار کلام در اوایل دومین قرن اسلامی هستند به دو واسطه مکتب خود را از آن امیرمؤمنان میدانند. امامیه نیز در اصول و فروع از کلمات آن امام و فرزندان معصوم او بهره گرفتهاند و این مسئله در تاریخ علم کلام مبرهن شده است.
6. آموزش کلام در حوزههای علمیه را چگونه ارزیابی میفرمایید و چه بایستههایی برای آن در نظر دارید؟
تدریس کلام در حوزه وضع مطلوبی دارد، خصوصاً بسیاری از مسایل کلامی که در کتابهای کلامی پیشین نبود در کتاب الالهیات و تلخیص آن به نحو مطلوب آمده است و خوشبختانه از کتابهای درسی است. اما بایستههای آن این است که نسبت به شهرستانها توجه بیشتری شود. کتابهای کلامی بهوسیله استادان مجرب تدریس شود، خصوصاً الآن که رسانهها فزون از حد با طرح شبهات در صدد تضعیف عقاید جوانان ما هستند.
اکنون که بحمدالله با همت مرکز مدیریت، رشتههای تخصصی و از جمله رشته تخصصی علم کلام تأسیس شده است و دانشآموختگان این رشتهها میتوانند در شهرستانها تدریس کنند، کوشش شود که این رشته در استانهای دیگر تأسیس شود تا این حرکت سراسر کشور را در برگیرد، هرچند بهصورت موجبه در برخی استانها تأسیس شده و تحت نظارت مرکز قم اداره میشود.
در پایان یادآور میشوم همانطور که دو علم اصول و فقه بهصورت سطح و خارج تدریس میشوند و افراد متخصصی را در این دو علم پرورش میدهند. لازم است رشته علم کلام نیز چنین حالتی پیدا کند. هرچند خوشبختانه این درخواست بهصورت جزئی در حوزه رسمیت پیدا کرده است.
7. آموزش کلام به چه دانشهای مکمل و مطالعات تکمیلی نیازمند است و منابع آنها چیست؟
علومی که میتوان مکمل علم کلام باشد و در نتیجهگیری اثرگذار باشد چندان زیاد نیست ولی میتوان از آنها مباحث معرفتشناسی (شناختشناسی)، منطق و مباحث مربوط به انسانشناسی را نام برد که میتوانند نقش تکمیلی برعهده بگیرند. البته معرفتشناسی که امروز از آن به شناخت تعبیر میکنند جزء مسایل فلسفی است که در وجود ذهنی از آن بحث میشود. انسانشناسی هم در فلسفه بهعنوان ترکیب انسان از نفس و بدن و تجرد روح مورد بحث قرار میگیرد. بنابراین برخی از مباحث فلسفی به مباحث کلامی کمک رسانده و میتوانند نقش مکمل را داشته باشد.
8. برای تخصص در علم کلام چه کاری باید انجام داد و روی چه مسایل و موضوعاتی کار کرد؟
این سؤال مرکب از دو چیز است. پاسخ بخش اول در گذشته بیان شد و لذا باید رشتههای تخصصی را در مرکز و شهرستانها تقویت کرد. خصوصاً که دشمن به نام سلفیگری از طریق جدل به میدان آمده و اسلام را از آن خود دانسته و دیگران را به وادی تکفیر روانه کرده است.
و اما بخش دوم سؤال (که روی چه مسایلی باید کار کرد) در پاسخ میتوان گفت به مسایلی باید پرداخت که امروز در جامعه مطرح است. ما در عین ارزشگذاری به تمام مسایل کلامی یادآور میشویم که در هر عصری بخشی از این مسایل مطرح بود.
امروز دو گروه با اندیشههای واهی به نبرد با عقاید اسلامی برخاستهاند:
1. گروه لیبرالی که حتی معتقدند وجود خدا ثابت نشده و قرآن را کلام پیامبر اکرم (ص) قلمداد میکنند و احکام اسلام را از آن قرون پیشین میدانند که هنوز بشر ماشین را اختراع نکرده بود. این گروه در حقیقت مادیگرا هستند ولی خود را با نقاب نفاق پنهان ساختهاند. لذا بحث در اثبات صانع و یا وحی و نبوت و احکام ثابت و استوار اسلام از مباحث لازمتر است. گاهی آنان مسئله هرمنوتیک (تفسیر متن) را مطرح میکنند و معتقدند هیچ متنی را نمیتوان آنچنانکه بیانگر آراء صاحب آن باشد، تفسیر کرد. گاهی مسئله پلورالیسم و کثرتگرایی را مطرح کرده و نتیجه میگیرند آنچه انسان را نجات میدهد خدایی بودن آن است و بقیه مسایل مقدمه این مطلوب است، بنابراین فرقی بین شرایع در کار نیست.
2. گروهی دیگر، وهابیان هستند که با نقاب سلفیگری به میدان آمدهاند و با قدرت مالی اماراتنشینها در صدد تضعیف عقاید شیعیان هستند و در پشت صحنه آنها، قدرتهای جهانخوار هستند که نظام جمهوری اسلامی را مانع منافع خود میدانند.
9. ماهیت کلام جدید چیست و چه مسائلی در کلام جدید مطرح شده است؟
موضوع این سؤال از نظر ما بار منفی دارد. اصولاً ما دو کلام نداریم که یکی قدیم باشد و دیگری جدید. تقسیم کلام بر دو نوع، نوعی اهانت به کلام اسلامی است که یکی را کهنه، ارتجاعی و دیگری را پیشرو معرفی کنند. در حالیکه ماهیت مسایل همگی یکی است. هر علمی به تدریج پیشرفت کرده و تکامل پیدا میکند. شیخالرئیس میگوید از پیشینیان جز یک رشته قضایایی بهدست ما نرسیده و بعداً راه تکامل را پیدا کرده است.
علامه طباطبایی مینویسد: فلسفه یونانی که منتقل به حوزه اسلام شد، دویست مسئله بیش نبود، و بعدها به هفتصد مسئله رسید. بنابراین تعبیر صحیح، «مسایل جدید در علم کلام» است.
و اما اینکه روی چه مسایل جدیدی باید کار کرد، مسایلی در اولویت است که غربیان آن را مطرح کرده و جز شک و تزلزل از آن نتیجه نمیگیرند، مانند کثرتگرایی که در حقیقت میخواهد قلم صحت بر همه شرایع پیشین بنهد و آیین موسای کلیمالله را با آیین محمد حبیبالله در یک زمان یکسان تلقی کند و با یک رشته الفاظ اتوکشیده تخم تزلزل را بیفشاند، قبلتر اشاره کردیم که مسئله هرمنوتیک یکی از مسایل مهمی است که سبب تزلزل عقاید میگردد. متأسفانه ریشه این مباحث به کانت آلمانی برمیگردد که در کتاب نقد عقل مطلق مطرح کرده است. خوشبختانه این مسایل در فصلنامه کلام اسلامی بهصورت مفصل مورد نقد قرار گرفته است.
10. طلاب چه مطالعاتی باید در این زمینه داشته باشند؟
کتابها و نشریاتی که درباره اندیشههای غربیان و تحلیل افکار آنان نوشته شده را مطالعه کنند. بهعنوان مثال، مجله تخصصی علم کلام سفره متنوعی است که میتواند عالیترین انظار را در مسایل کلامی در اختیار بگذارد. در شبهات دیرینه که بیشتر مسیحیان مطرح میکنند، کتابهای مرحوم علامه بلاغی به نامهای الرحلةالمدرسیة و الهدی الی دین المصطفی بسیار راهگشا است و نیز از بحثهای متنوع که در المیزان انجام گرفته است میتوان بهره گرفت.
11. مطالعات جدید کلامی ناظر به جهان تشیع در مراکز علمی ـ بینالمللی را چگونه ارزیابی میکنید و رسالت علمای حوزه در این خصوص چیست؟
درباره تشیع از دو دیدگاه میتوان مطالعه کرد. کتابهایی که درباره آمار تشیع و نقاطی که در آنها فعالیت دارند و یا مراکز علمی را اداره میکنند، نوشته شده است. این آثار میتواند برای ما راهگشا باشد. در ضمن پساز شناسایی این مراکز و شخصیتهای علمی، باید پل ارتباطی بین حوزه و آنها برقرار کرد و پیوسته آنها را تغذیه نمود و اطلاعات علمی و سیاسی از آنها فراگرفت که در حقیقت میتواند به حفظ و انتشار تشیع کمک کند و این، رسالت مسئولان حوزه و علمای ماست که در اینباره اقدام کنند. البته خوشبختانه قدمهایی برداشته شده و شبکههای جهانی در حوزه و خارج از حوزه تأسیس شده که میتواند به این مطلوب، جامه عمل بپوشاند.
همچنین لازم است از طرف مدیریت حوزه علمیه، مرکزی برای رصد شبهات اعتقادی تعیین گردد تا با آگاهی از جدیدترین شبهات، به تهیه پاسخهای مناسب و نشر آن بهصورت گسترده اقدام کند، و یا به مراکزی که توانایی انجام این مهم را دارند کمک کند.