قم نيوز : قم به عنوان یک شهر جهانی و نه شهر ایرانی اگر نتواند علم اصیل را بر نورافشانی به تمام جهان تولید کند، باید نگران بود و خطر بزرگ این است که دست اندرکاران و مراجع و علما و طلاب به نقش بزرگ خود در تولید این علم و ارزش ها پی نبرند.
به گزارش قم نیوز حجت الاسلام شیخ شفیق جرادی رئیس معهد معارف اسلامی لبنان در گفتوگو با خبرگزاری حوزه ضمن تبیین فعالیت های این مرکز، به بیان دیدگاه خود در زمینه تمدن نوین اسلامی و نقش حوزه های علمیه در این تمدن پرداخت و گفت: قم به عنوان یک شهر جهانی و نه شهر ایرانی اگر نتواند علم اصیل را بر نورافشانی به تمام جهان تولید کند، باید نگران بود و خطر بزرگ این است که دست اندرکاران و مراجع و علما و طلاب به نقش بزرگ خود در تولید این علم و ارزش ها پی نبرند، و البته امکانات و توانایی و خلاقیت برای انجام این ماموریت در قم وجود دارد و فقط نیازمند توجه به این وظیفه هستیم و این یک شعار نیست، زیرا امام خمینی به ما یاد داد و ثابت کرد که ما می توانیم.
ترجمه متن گفتوگو بدین شرح است:
از شما به خاطر حضور در خبرگزاری حوزه تشکر و قدردانی می کنیم. در ابتدا لطفا مختصری درباره زندگی و فعالیت های علمی خود برای ما بازگو کنید.
بنده در مرکز معارف حکمی پژوهش های دینی و فلسفی در لبنان فعالیت دارم. این مرکز 20 سال است که فعالیت دارد و در زمینه اندیشه انتقادی و ارتباط اسلام با سایر افکار و اندیشه ها فعالیت دارد و انتشارات و چاپخانه ای دارد که تا کنون۱۸۰ تا ۲۰۰ کتاب توسط این مرکز منتشر شده و دو مجله تخصصی دارد که اولی به نام "المحج" در فکر دینی معاصر و فلسفه و دومی به نام "العتبة" در زمینه تمدن اسلامی و زیارتگاه ها است که البته تلاش می کنیم آن را به صورت الکترونیکی منتشر کنیم.
در بیروت کار آموزشی در زمینه معارف اسلامی و اعتقادات داریم و حدود یک سال است که شاخه ای در قم نیز تاسیس کرده ایم که در زمینه پژوهشی فعالیت دارد و دوست دارم اشاره کنم که ما در فعالیت های خود سه سطح داریم. یکی از این سطوح برگزاری همایش های دائمی است که به عنوان مثال ما همایشی دائمی با موضوع مقاومت برگزار می کنیم و به ارزیابی مقاومت و تاثیرات فرهنگی آن می پردازیم.
همایشی با عنوان تجدید اجتهاد فکری نزد امام خامنه ای داریم که به بررسی مهم ترین آموزه های انقلاب اسلامی در چارچوب فکر و فرهنگ و نقش امام خامنه ای در این زمینه و راه های ارائه آن به جهان بررسی می شود.
همچنین ما فعالیت های غیر ثابت مانند سخنرانی و برگزاری مناظره در زمینه های فلسفی و غیر آن داریم.
جنبه سوم فعالیت ها اهتمام به جوانان و گفتگو با آنها و شناخت مشکلات و ارزش های انسانی لازم برای آنها در جامعه معاصر است.
همچنین اینجا در قم به صورت ماهانه، منبری ویژه فضلای حوزه و اندیشمندان برگزار می کنیم که غالبا مخاطبان آن عرب زبان هستند و از منبرهای ممتاز است.
ما حلقه های تحقیقاتی در قم نیز داریم که ویژه پژوهشگران است و پس از یک ماه و نیم همایشی ویژه اساتید و طلاب حوزه برگزار خواهیم کرد که موضوع آن تامل در بیانیه گام دوم انقلاب است که توسط امام خامنه ای صادر شد تا اساتید و طلاب در آن تامل کنند؛ زیرا ایران کشور سازنده تمدن اسلامی در جهان است و در این همایش نقش ملت های دیگر اسلامی اعم از عرب و غیر عرب در بنای این تمدن اسلامی بررسی می شود و امیدواریم اساتید و طلاب مشارکتی فعال در این همایش داشته باشند.
به نظر شما تمدن اسلامی اکنون در چه مرحله ای است؟
من بر این باورم از زمانی که انقلاب اسلامی در ایران برپا شد، جوانه تمدن اسلامی در جهان شکوفا شد. امام خمینی زمانی که این انقلاب را آغاز کرد و توانست تجربه موفقی در تشکیل حکومت داشته باشد، با صراحت از همان ابتدا زلزله ای بزرگ در جهان ایجاد کرد که فقط به زمینه های سیاسی و نظامی محدود نشد، بلکه زلزله ای بود که ارزش های مادی و غیر دینی را به هم ریخت و همچون صبحی تازه و تمدنی مبتنی بر ارزش های دینی و وحیانی اسلام بود که خدای متعال توسط پیامبرش محمد برای انسان ها فرستاد.
این تجربه تمدنی در اولین گام خود توانست کارآمدی خود را ثابت کند و انقلاب امام خمینی دومین مرحله این تمدن بود، زیرا پروژه ای قابل اجرا در عرصه زندگی است که جنگ تحمیلی هشت ساله علیه این تجربه نتوانست آن را ساقط کند. البته برخی به باطل می گویند ایران در جنگ شکست خورد در حالی که این گونه نیست و ایران پیروز جنگ است، زیرا تمام طرف هایی که در این جنگ در برابر ایران و پروژه تمدنی آن ایستادند پس از این جنگ، خودشان ساقط و سرنگون شدند و تنها پیروز میدان جمهوری اسلامی است و می توان گفت ایران فقط یک کشور معمولی نیست، بلکه ایران کشوری بزرگ در منطقه است که منافع ملی خارج از خاک خود دارد و این منافع همان ارزش ها و روحیه اسلامی است که در ملت های منطقه منتشر شده است. منافع ملی ایران اصل رویارویی با استکبار آمریکایی و اروپایی و صهیونیستی است و اکنون ایران قدرت موازنه بزرگ در برابر قدرت های استکباری در تمام جهان است و ما همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند در مرحله اول یعنی مرحله تثبیت مقومات و ارکان تمدن موفق شدیم و اکنون نوبت به مرحله بنای تمدن اسلامی پویا با هدف زمینه سازی خروج و ظهور امام زمان(ع) فرا رسیده است.
نقش حوزه های علمیه در این مرحله و تثبیت تمدن اسلامی چیست؟
برای تثبیت تمدن اسلامی هوشیار و منتظر امام زمان(ع) باید سه چیز داشته باشیم:
اول قدرت دفاع از خویش است که با تقویت نیروی نظامی و دفاعی حاصل می شود و دوم قدرت سیاسی است و سوم برخورداری از نظام معرفتی که بتواند پاسخگوی زندگی مردم در زمینه تامین رفاه و عدالت و غیره باشد.
در زمینه نظامی و امنیتی نیروهای ویژه وجود دارد که امروز این نیروها در بهترین حالت خود هستند. در زمینه سیاسی نیز تمام پروژه هایی که با دیدگاه سیاسی ایران یعنی دیدگاه اسلام سیاسی ناب محمدی فاصله زیادی دارد ساقط شده اند.
در زمینه مرتبط با ارزش ها نیز ما در معرکه ای واقعی با دیگران قرار داریم که می خواهند از این دین و این اسلام قداست زدایی کنند و اسلام را از قداست و بعد وحیانی خود خالی کنند.
در مقابل، ایران با تمدن اسلامی خود می خواهد اسلام و نظام معرفتی آن را حفظ کند و تمام علوم و معارف و سبک زندگی خود را بر اساس ارزش های اسلام تعریف کند و این همان چیزی است که به آن اسلامی سازی علوم و فنون و ارزش ها می گویند و در مقابل سکولاریسم قرار دارد.
قم به عنوان یک شهر جهانی و نه شهر ایرانی اگر نتواند علم اصیل را بر نورافشانی به تمام جهان تولید کند، باید نگران بود و خطر بزرگ این است که دست اندرکاران و مراجع و علما و طلاب به نقش بزرگ خود در تولید این علم و ارزش ها پی نبرند، و البته امکانات و توانایی و خلاقیت برای انجام این ماموریت در قم وجود دارد و فقط نیازمند توجه به این وظیفه هستیم و این یک شعار نیست، زیرا امام خمینی به ما یاد داد و ثابت کرد که ما می توانیم.
درباره اسلامی سازی علوم نشریات مختلفی وجود دارد و برخی به عنوان مثال می گویند نمیتوان اقتصاد یا روانشناسی اسلامی داشته باشیم. نظر شما چیست؟
شما می توانید از بحث امکان اسلامی سازی علوم به عنوان یک اختلاف نظر معرفتی یاد کنید و من نمی خواهم اسلامی سازی علوم را هم مسئله ای ساده جلوه دهم و این گونه نیست که ما علوم را بیاوریم و بر آنها شهادتین بخوانیم تا اسلامی شوند.
سخن این است که یک شخص یا امت یا علوم چگونه می توانند مبتنی بر ارزش های اسلام باشند؟
برخی به عنوان مثال می گویند چگونه می توان جامعه شناسی را اسلامی کرد؟ و شاید من هم با آنها موافق باشم، زیرا فرض ما این است که نظریات جامعه شناسی متعلق به افرادی غربی است که ما می خواهیم به این نظریات صفات اسلامی بدهیم.
سخن ما این است که بر اساس نظام معرفتی خود چگونه می توانیم امری حیاتی مانند جامعه شناسی را مورد بررسی قرار دهیم و با مطالعه نظام معرفتی خود در طول زمان اصولی را استخراج کنیم و رفته رفته به تکامل برسانیم تا این اصول و قواعد متناسب با ارزش های ما باشد. اسلام این گونه می تواند در زمینه های مختلف با بیانی که گفتیم عهده دار زندگی ما در عرصه سیاست و اجتماع و اقتصاد و فلسفه و عرصه های دیگر بشود.
شما در زمینه اسلامی سازی علوم هم تجربیات و تحقیقاتی دارید؟
البته در اینجا بنا ندارم وارد جزئیات این مطلب بشوم، زیرا خود نیازمند بحثی جداگانه و مستقل است، اما برادران ما در ایران تحقیقاتی در این زمینه دارند و برادران ما در ایران باید توجه داشته باشند که در جهان اسلام افراد دیگری نیز به اصل ضرورت اسلامی سازی علوم معتقدند گرچه ممکن است روش متفاوتی در این زمینه داشته باشند و در اینجا از فرصت استفاده می کنم و می گویم محقق ایرانی و همچنین محقق عربی باید افکار خود را روی هم بریزند و هم افزایی داشته باشند و اتحادیه هایی میان متخصصان در سطح جهان اسلام تشکیل دهند که در این معارف تحقیق کنند و بتوانند معارفی متناسب با تمام جامعه اسلامی تولید کنند نه فقط برای جامعه ایران.
اندیشمندان عربی و ایرانی چه دیدگاهی درباره تمدن نوین اسلامی دارند و آیا کسانی هستند که به امکان تحقق این تمدن نوین اسلامی ایمان داشته باشند؟
مفهوم تمدن مفهومی گسترده است که ممکن است برداشت های مختلفی درباره آن وجود داشته باشد، اما در نهایت ما از نهضتی انسانی در زمان معاصر سخن می گوییم که ارزش های فرهنگی و انسانی دارد و بر اسلام مبتنی است.
کسانی که تمدن اسلامی را باور ندارند طبیعی است که این دیدگاه آنها از این جهت است که آنها از بازگشت تمدن اسلامی و میدان دار شدن این تمدن در زندگی انسان ها نگرانند. جبهه استکبار غربی ها و بسیاری از روشنفکران غرب زده که عقل آنها با ارزش ها و افکار و روش های غربی شکل گرفته از این گروه هستند. اما هرکس امروز با عقل خود و با بصیرت و تدبر در امور بنگرد می بیند که نور سپیده دم این تمدن متجلی شده و هر روز نیز درخشان تر می شود و تمام اینها به برکت اسلام ناب محمدی است که با انقلاب امام خمینی آغاز شد و امروز نیز امام خامنه ای به عنوان ولی فقیه در اداره و رهبری این حرکت فقهی توانا است، زیرا ایشان رهبری سیاسی است که می تواند عرصه درگیری سیاسی را مدیریت کند و همچنین اندیمشندی نوآور است که میتواند مدیریت فکری جامعه و تمدن اسلامی را عهده دار باشد و الهام بخش فکری مسلمانان باشد و از این رو وجود امام خامنه ای برای ما یک نعمت بزرگ است.
همان طور که گفتید بیشتر فعالیت مرکز شما در زمینه فلسفه و معرفت است. به نظر شما فلسفه چه نقشی می تواند در این تمدن نوین اسلامی داشته باشد؟
اولا دوست دارم فعالیت مرکز را به شکل دقیق تر بیان کنم که این مرکز به تمام آنچه به اندیشه انتقادی ربط پیدا کند اهتمام دارد؛ خواه فلسفه یا غیر فلسفه باشد. به عنوان مثال در جریان فکر نقدی نیاز به مستندات کلامی باشد ما فعالیت کلامی خواهیم داشت و همچنین اگر نیاز به فقه یا عرفان و غیره باشد، اما فلسفه راه انصاف است خواه تفکیکی ها یا کلامی ها آن را قبول کنند خواه نکنند. فلسفه ممکن است با مبانی مورد نظر آنها هماهنگ و سازگار نباشد، اما فلسفه وظیفه انتقادی و فکری خود را دارد که به آن عمل می کند و در بنای معارف نقش خود را دارد اما ما در چارچوب فلسفه اسلامی نیازمند روحیه نوآوری هستیم که پا را از چارچوب آموزش دادن فلسفه موجود فراتر گذاشته و به تولید مبانی فلسفی برای نیازهای روز جهان بپردازد و حتی ماهیت و کارکرد و افق خود فلسفه را نیز مورد بازنگری قرار دهد.
در هر صورت من بر این باورم که یکی از مهم ترین علوم سودمند در زمینه عقل انتقادی علم فلسفه است.
در زمینه فکر نقدی در جهان غرب، فلسفه اسلامی چه نقشی می تواند داشته باشد؟
اکنون با صرف نظر از تفاوت مدارسی که در فلسفه اسلامی وجود دارد، این فلسفه نقش خوبی در عرصه فکری جهان دارد، اما برای اینکه نقش مؤثرتر و بزرگ تری داشته باشد نیازمند دو چیز است: اول اینکه در فهم فلسفه از چارچوب قومیت ها خارج شویم و دوم اینکه محیط فکری و عقلی زنده و مناسب برای فلسفه را فراهم کنیم. متاسفانه برخی با نگاه قومی با فلسفه تعامل می کنند و به عنوان مثال گمان می کنند کشور مغرب به دنبال احیاء فلسفه ابن رشد است، چون ابن رشد مغربی است یا ایرانی ها به دنبال فلسفه ملاصدرا هستند چون ایرانی بوده؛ اما باید دانست که فلسفه و مسائل فلسفی مانند قبائلی است که به دنبال مناطق حاصلخیز با منابع آبی فراوان هستند تا در آن زندگی کنند، زیرا فلسفه نیز دائما در حال انتقال و به دنبال حیات است. هنگامی که فلسفه در یونان بود، قابلیت زنده ماندن و حیات عقل در آنجا موجود بود و هنگامی که محیط یونان حیات فکری و عقلی خود را از دست داد فلسفه از آنجا نقل مکان کرد و به جهان اسلام آمد و از آنجا که جهان اسلام و تمدن اسلامی محل ولادت زندگی و شکوفایی عقل است و امروز به خاطر ضعیف شدن مجال های فکری در جهان اسلام فلسفه منتقل شده است و از این رو فلسفه را باید خارج از قومیت ها ببینیم و بدانیم فلسفه حاصل تلاش انسان و دیدگاه بشریت درباره واقعیت های زندگی است و اگر چنین نگرشی نداشتیم نخواهیم توانست در سطح جهانی پیشتاز باشیم.
نقش مناظرات در پیشرفت علمی حوزه های علمیه چیست؟
برخی نعمت ها در ایران هست که ایرانی ها توجهی به آن ندارند و کسانی که خارج از ایران هستند از آن نعمت ها محروم هستند و یکی از این نعمت ها وجود آراء و نظریات علمی گوناگون و آزادی نوآوی و نظریه پردازی و نقد است اما گاهی اوقات برخی خواستار فضایی علمی با آزادی بیشتر هستند و در عین حال ما که از خارج ایران شاهد فضای علمی ایران هستیم بر این باوریم که فضای ایران از این جهت خوب و مناسب و بانشاط است.
البته مناظره ها با هم متفاوتند و برخی از آنها برای احقاق حق و برخی به خاطر جدل و افتراء برگزار می شود.
گاهی دو نفر بر سر یک امر معین بحث می کنند تا به معرفت بیشتر دست پیدا کنند، اما گاهی دو نفر برای جدل و افتراء وارد بحث می شوند و این باعث می شوند از اهمیت افکار و نظرات طرفین کاسته شود.
ایران از لحاظ فکری و فرهنگی قبل از 15 سال پیش از لحاظ برگزاری مناظره ها پرشور بود و اکنون هم می تواند همان گونه باشد و امیدواریم این شور فکری به ایران بازگردد و در راه تحقق اهداف و آرمان های جهان اسلام تلاش کند.
در سخنان خود به جوانان و آرمان های آنها اشاره کردید. جوانان مسلمان چه اهداف و آرمان هایی دارند و باید داشته باشند؟
من دوست دارم پیش از پاسخ گفتن به پرسش شما در مورد آرمان ها و آرزوی خود درباره جوانان با شما صحبت کنم. من دوست دارم به جوانان اجازه بدهیم نظر و افکار خود را بیان کنند و آنها را به خاطر تفاوتی که با ما دارند محاکمه نکنیم. به عنوان مثال اگر از من بپرسید آیا می پذیری که یک جوان در ایران یا هر کشور اسلامی با یک لباس پاره ظاهر شود؟ پاسخ من این است که امیدوارم چنین اتفاقی رخ ندهد، اما اگر این کار باعث می شود عقده های این جوان تخلیه شود کاری به او ندارم و البته این ظاهر هویت او را تشکیل نمیدهد. شاید این جوان نا امید و مایوس شده و شاید ما سبب این نا امیدی بوده ایم. شاید این جوان یک توانایی دارد که بر این باور است می تواند مفید و نتیجه بخش باشد، اما ما این فرصت را به او نداده ایم. ما همواره می خواهیم او مانند ما باشد و مانند ما سخن بگوید و فکر کند و لباس بپوشد. البته من نمیگویم باید جوانان را به حال خود رها کنیم، بلکه ما باید جوانان را درک کنیم و بفهمیم.
اگر اکنون از من بپرسید آرمان های جوانان چیست؟ به شما میگویم آرمان جوانان امروز این است که در رفاه و آسایش زندگی کند و برخی از جوانان هم به دنبال الگویی برای پیروی هستند و اگر شما الگوی مورد پذیرش او نبودی، لاجرم این الگو را در خارج از کشور و فرهنگ خود جستجو میکند. حتی اگر من یک جوان را کاملا می فهمم باید به او اجازه بدهم نظر خود را بیان کند و حرف بزند. ما باید به جوانان اعتماد کنیم.
من به عنوان یک مسلمان بر این باورم که تدبر در قرآن اصل و اساس است و همواره در نوشته ها و سخنرانی خود می گوییم که اسلام پوسیده و خاموش نمیشود، زیرا دین فطرت است و بر این باورم که عقل حجت اسلام است و آموزه های اسلام صحیح ترین و روشن ترین است. اگر ما تا این اندازه به اسلام اعتقاد و باور داریم پس از چه می ترسیم؟ آیا میترسی که این جوان گمراه شود؟ به او بیاموز که فطرت او بر اساس دین طراحی شده تا گمراه نشود.
پس گاهی بی اعتمادی ما به جوانان و توانایی آنها و بی اعتمادی به داشته های خود باعث می شود به جوانان توجه نکنیم و من می خواهم بگویم ما مسلمانان امروز یک پروژه تمدنی بزرگ و عظیم در اختیار داریم که می تواند جامعه ای متمدن را برپا کند و من از تمام کسانی که این واقعیت را باور دارند می خواهم به به گفتوگو روی بیاورند و سخنان دیگران گوش فرا دهند زیرا گوش دادن یک نعمت است و حتی اگر در برابر من یک سکولار قرار دارد با اینکه او را قبول ندارم اما به سخنان او گوش دهم و با او گفتگو کنم و تقاط مشترک خود را با او معلوم کنم تا در زمین خدا با هم زندگی کنیم، اما در مورد جوانان باید آمادگی کامل برای گفتوگو و زندگی با آنها را داشته باشیم و از خدا می خواهم همه را به این کار موفق کند که اگر این کار را نکنیم زیان بزرگی متوجه ما می شود.
وضعیت کنونی فکری و فرهنگی لبنان را چگونه ارزیابی می کنید؟
لبنان حدود هفتاد یا صد سال پیش پایگاهی برای تمام کشورهای منطقه و جهان بود و آنها لبنان را همچون آشپزخانه یا آزمایشگاهی می دانستند که نظریه های خود را در این کشور می آزمودند و نظریات مختلف فکری و سیاسی در لبنان مورد آزمون قرار می گرفت تا اگر موفق شود تعمیم داده شود و اگر موفق نشود اشکالات آن برطرف شود و من بر این باورم که تمام پروژه های و نظریات جهان در این کشور کوچک موجود است و این شامل پروژه های شرقی و غربی و اسلامی و غیر اسلامی و سکولار و غیر سکولار و سازشکار با رژیم صهیونیستی و غیر سازشکار و مقاوم و غیر مقاوم می شود؛ اما اکنون به برکت منتی که خدای متعال با وجود سید حسن نصرالله رهبر مقاومت بر ما گذاشته است و به برکت برخورداری ما از نسیم و عطر ولایت فقیه و برخورداری ما از شخصیت امام خمینی؛ امروز بهترین ساعتهای ارتباط با دین را سپری می کنیم گویی در آغوش حضرت محمد زندگی می کنیم و از نعمت برخورداری از ولی فقیه خود امام خامنه ای بسیار خرسندیم و ایشان را فراتر از یک پدر برای خود، بلکه همچون جان خود می دانیم و اکنون تجربه اسلامی نیز با تمام تجلیات آن در لبنان موجود است و در حال آزموده شدن در لبنان است تا معلوم شود این تجربه با تمام قدرت و معنویت و مبانی و عقل خود چگونه می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و من از برادران خود در ایران می خواهم در این تجربه به خوبی تامل کنند تا نتایج آن را ببینند و چیزی که این تجربه ثابت کرده این است که ملت مسلمان هرچقدر با ولایت فقیه مرتبط باشد به همان اندازه به پیشرفت و پیروزی و موفقیت می رسد و هرچقدر از ولایت فقیه دور باشد، به همان اندازه زیان می بیند و شکست می خورد.
از این رو ما باید این تجربه را تعمیم دهیم و خجالت نکشیم و هراس هم نداشته باشیم.
نقش رسانه در تمدن نوین اسلامی چیست؟
من بر این باورم که بزرگ ترین کتابی که می تواند انسانها و زندگی بشر را تغییر دهد قرآن کریم است و با صراحت می گویم که قرآن کریم اگر بدون رسانه باشد کسی به آن گوش نمی دهد. ما با تمام داشته های خود اگر انقلاب رسانه ای نداشته باشیم نمی توانیم کار زیادی انجام دهیم و با صراحت می گویم که ما در همه چیز قوی هستیم به جز زمینه صدور افکار خود و رسانه و متاسفانه باید گفت ما در زمینه رسانه ای در سطح مطلوب رقابتی نیستیم و از این رو از رسانه ها می خواهیم از تمام توان خود استفاده کنند و از مسئولان نیز می خواهم تمام توان خود را برای قدرتمند ساختن رسانه به کار گیرند تا رسانه ای قدرتمند و پاک داشته باشیم؛ رسانه ای که در عین به روز و نو بودن، بتواند ارزش ها و مبانی ما را حفظ کند.
ارزیابی و توصیه شما به خبرگزاری حوزه چیست؟
من به قم که آمدم درباره شما شنیده بودم و اکنون که از خبرگزاری بازدید کردم به شما غبطه می خورم و می خواهم این را بدانید که می توان کاری اندک را به گونه ای انجام داد که هنگامی که به دست خدای متعال می رسد بسیار و فراوان باشد. به عنوان مثال تولیدات این خبرگزاری اگر در یک کشور دیگر بود شاید ساختمانی بزرگ و کارکنان زیادی داشت، اما هنگامی که می بینم خبرگزاری حوزه با این سطح از انتشار با پنج نفر اداره می شود و به چند زبان فعالیت دارد و ساختمان آن هم سه طبقه کوچک است و اتاق های آن از رفاه مناسبی برخوردار نیست، اما با این حال تولیدات پاک و پاکیزه یا به جامعه ارائه می کند به یاد این سخن شیخ راغب حرب می افتم که گفت: کار پاک به دست خدا می رسد و چیزی که در دست خدا قرار گیرد، رشد می کند و برکت دارد و ان شاء الله این کار شما در دست خدا قرار دارد و به لطف امام زمان(ع) رشد و توسعه پیدا می کند و امیدوارم هرچه بیشتر موفق باشید.