قم نيوز : شاعر سرود نویس جوان قمی معتقد است سرود یک میراث گرانبها است که متاسفانه با بی توجهی در حال خاک خوردن است و با وجود تاکیدهای چند سال اخیر رهبر انقلاب باید بعضیها به خود بیایند و تلنگری بخورند که به این میراث توجه کنند.
به گزارش قم نیوز زهرا بختیاری نژاد بیان کرد : بسیاری از مردم ایران در دوران تحصیلات خود در مدارس حداقل یکبار در گروههای سرود شرکت کرده اند یا به تماشای سرودخوانی دیگر گروهها نشسته اند.
البته در سالهای اخیر اجرای سرود توسط گروههای دانش آموزی شکلی حرفه ای تر به خود گرفته و دیگر این اقدام هنری از یک کار دانش آموزی فراتر رفته و به شکلی کاملا هنری همراه با موسیقی و تصویر و... به مخاطبان ارائه میشود.
محمد جواد الهی پور شاعر و سرود نویس جوانی است که سرود تنها به گروههای دوران مدرسه اش ختم نشده، بلکه او خودش سرود مینویسد و با سرود نویسی زندگی میکند.
او یکی از فعال ترین سرود نویسهای شهر قم است که از نوجوانی نوشتن سرود را آغاز کرده است.
در گفت وگو با محمد جواد الهی پور که تا کنون بیش از هزار سرود نوشته است و باعث روشن ماندن چراغ گروههای سرود در سرتاسر ایران شده است، بیشتر در جریان سرود نویسی، گروههای سرود و وضعیت آن در کشور قرار گرفتیم.
از چه زمانی متوجه استعدادتان در زمینه سرود نویسی شدید؟
بنده در سن 16سالگی بودم که از سفر کربلا بر میگشتم و همچنان در حال و هوای کربلا بودم و نوحههایی را که شنیده بودم در ذهنم مرور میکردم و حس میکردم بعضی از واژهها و حرفهای نوحهها حرفهای دل من نیستند و آنجا بود که واژههای نوحهها را تغییر میدادم و حرفهای دل خودم را جایگزین میکردم. این شد که متوجه استعدادم در سرود نویسی شدم.
شروع فعالیت شما با گروههای سرود از چه زمانی آغاز شد؟
نخستین سرودی که نوشتم با گروه فداییان قائم قم بود و مسوول گروه آقای رضا ثقفی بود. او یکی از آهنگسازان و ملودی سازان بسیار خوب کشور هستند و تمام کارهایی که با همکاری هم ساختیم برایم خاطره شدند.
حدودا 14 سال پیش که در سن 16سالگی بودم، آقای ثقفی را در استودیویی به واسطه دوستی دیدم و او به من نوجوان اعتماد کرد و یک ملودی به من داد که بر روی آن سرود بنویسم.
خب من با ملودی آشنا بودم و نهایتا کار را آماده کردم و او از کار لذت برد و کار پذیرفته شد و به بنده هدیهای داد که این اتفاق نخستین درآمد سرود نویسی بنده را رقم زد.
تا الان با چه گروههایی همکاری داشتید؟
با گروههای سرود فدائیان قائم شهر قم، مرکز آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی، نجم الثاقب، وصال، آوای میعاد، خورشید تابان یزد و...همکاری داشتهام.
کدام یک از سرودهایتان بازتاب بهتری داشته و بیشتر دیده شده است؟
کاری بود به نام شهید. این کار را مرکز آفرینشهای هنری آستان قدس ساخت و در دوم فروروین 98 در مشهد در محضر رهبری اجرا شد که حضرت آقا اسم سراینده و همچنین ملودی ساز را میپرسند که خوشبختانه سرود و ملودی اثر بنده بود. به نقل قول از دوستان، حضرت آقا دقایق زیادی را به تعریف و تمجید از اثر بنده پرداختند.
حتی دوستانی از آستان قدس با بنده تماس گرفتند و گفتند در راه برگشت به تهران،حضرت آقا همچنان کامشان از شنیدن این سرود شیرین بود. بعد از آن همه سرودی که ساختم این اتفاق خیلی دلگرم کننده بود.
چه ملاکهایی برای همکاری با گروههای سرود دارید؟
ملاک بنده این است که گروههای سرود در انتخاب موضوع جسور باشند. برای دوستان فعال در رسانههای کشور گاهی موضوعهایی ارسال میکنیم و تاکید میکنیم که اینها مسائل روز هستند، اینها را دریابید اما همچنان فعالین رسانه به دنبال پرداختن به حرفهای کاملا کلیشهای هستند. برای مثال راجع به قدس ما همچنان شاهد مضامین تکراری و کلیشه ای هستیم.
باید در سرود نویسی قدس را با مبارزه با استکبار جهانی تلفیق کرد و حتی باید از صحبتهای درونی که گاهی شوق مردم را برای امید به آزادی قدس سرکوب میکند، یاد کرد.
بهنظرم باید برای مسؤولان گروهای سرود دورههای آموزشی گذاشته شود. برخی از مسؤولان از مسائل روز آگاهی ندارند و حرفه آنان بیشتر در بخش موسیقی و هماهنگی گروه است و نقش بیداری در جامعه ایجاد نمی کنند و این نقطه ضعف است.
ملاک بنده برای انتخاب گروههای سرود این است که اهل تولید اثر خوب باشند و در سطح کشور حدودا 30 گروه سرود خوب داریم اما غالب گروهها کارهای ساخته شده گروهای خوب را بازخوانی می کنند.
باید هر گروه سرود خودش سازنده باشد و تولید اثر داشته باشد. گروهها به باز خوانی کارها نپردازند و حداقل 10 کار مستقل ساخته باشند و از طرفی تجربه و تعامل و فهم مشترک با مسؤول گروه برایم اهمیت بالایی دارد.
سرود به عنوان یک کار فرهنگی،چه نقشی در فرهنگ ایران داشته است؟
سرود یکی از ارکان و اهرمهای اساسی جبهه فرهنگی در انقلاب بود. در واقع هیچ کس نیست که سرودهای انقلابی را به یاد نداشته باشد.
از آنجایی که تمام اهرمهای ما توسط دشمن هدف قرار گرفته شدند و به نوعی رو به زوال رفتند با پررنگتر شدن عرصه ترانه آن هم به صورت ترانه مبتذل امروزی، تلاش شد تا سرود این اهرم مهم از دست جبهه فرهنگی گرفته بشود.
بعد از انقلاب در زمینه سرود اثر به یاد ماندنی تولید نشد یا حداقل اگر تولید شد به گوش مردم نرسید. آن روزها اگر روزهای مبارزه و انقلاب بود، امروز هم روز مبارزه است در جبهه دیگر ولی در همان راستا.
امروز در جنگ اقتصادی هستیم و باید برای تولید ملی سرود داشته باشیم، امروز در جنگ فرهنگی هستیم و برای بحث فرهنگ و تمدن باید سرود داشته باشیم.
سرود یک میراث گرانبها است که متاسفانه با بی توجهی در حال خاک خوردن است و با وجود تاکیدهای چند سال اخیر رهبر انقلاب باید بعضیها به خود بیایند و تلنگری بخورند که به این میراث توجه کنند، منتهی اینکه هنوز اقدام خیلی شایسته و بایسته ای نشده است.
سرود باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
بر عکس کارهای ترانه که تک بعدی هستند و اکثرا محتوا و موضوع آنها پرداختن به عشق است، در سرود برای هر سطر، هر مصرع و هر کلمه باید فکر کرد چون قرار است یک رسالت دیگری را جز خلق اثر هنری بر عهده داشته باشد و آن هم انتقال مفهوم است.
سرود نه باید خیلی شعار زده باشد و نه باید دم دستی و سطحی باشد،
سرود باید سهل ممتنع باشد که هر کس با شنیدنش به یک محتوا و مفهومی برسد، نه اینکه صرفا یک موسیقی گوش داده باشد.
سرود همانگونه که باید نشاط داشته باشد که قابل شنیدن باشد، باید حرفهایش نیز از جنس مردم باشد و هنری باشد.
متولیان سرود چه کسانی هستند، چه سازمانها و نهادهایی در این عرصه فعالیت میکنند؟
متاسفانه سرود متولی خاصی ندارد، یک خانه سرود انقلاب داشتیم که این سالهای اخیر آقای منصوری عهدهدار مسؤولیت بود که منحل شد.
همچنین سازمان اوج زمانی در عرصه سرود فعال بود اما چون جذابیت این عرصه در مقابل سینما کمتر بود، از این عرصه دست کشید و الان گروههای سرود به صورت متفرقه کارهایی انجام میدهند.
یکی از نهادهای بسیار قوی در این زمینه که میتوان گفت خیلی از فضای خالی را پوشش داده مرکز آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی است که هم تعداد بالایی اثر تولید میکند و هم با کیفیت و خلاقانه کار میکند.
شما شاعری هستید که بیش از هزار سرود برای گروههای سرود نوشته است،با این حساب چرا نام شما در بین مردم شناخته شده نیست؟
این برای بنده هم سؤال است، شاعری که بیش از هزار قطعه سرود انقلابی مذهبی نوشته باید مهجور باشد و شاعری که پنج قطعه ترانه با کسانی که تنها اسماً خوانندهاند، کار کرده است نامش بر سر زبانها باشد و به صدا و سیما دعوت شود.
همچنین در کشور ما گروههای سرود ناشناخته هستند چون کسی آنها را به صدا سیما و برنامههای تلویزیونی دعوت نمی کند اما خوانندگانی که آثار بسیار نازلی را تولید میکنند نامشان سر زبان ها است و صدا و سیما به آنها بها میدهد.
من شدم شهید گمنام و تو آقازاده
حس یاس و راهی دلای مردم کردی
اگه راه هردومون راه خمینی باشه
معلومه که خیلی وقته راهتو گم کردی
این حرفها حرفهایی است که به جان مردم مینشیند و مرهمی است بر دردهای ایشان، مرهمی است بر اینکه میبینند مسئوولان از طریق رسانه ها یک حرف میزنند و بعد از آن طرف در اخبار میخوانند که فرزند همین آقا یا خانم در آمریکا مشغول به تحصیل است. از این طرف مجلس علیه آمریکا شعار میدهد و از آن طرف با گوشیهای ساخت آمریکا با مسؤولان اروپایی سلفی میگیرند.
انتهای پیام/ 113