قم نيوز : یکی از اساتید حوزه و دانشگاه گفت: روح بیانیه گام دوم آن است که با امید به آینده، از کنار تلقیهای منفعل و مأیوس عبور میکند.
به گزارش قم نیوز حجتالاسلام محسن مهاجرنیا در سیزدهمین نشست کرسیهای آزاداندیشی مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم که با موضوع «تبیین بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» در دانشگاه طلوع مهر قم برگزار شد، گفت: روح بیانیه آن است که از کنار تلقیهایی که انقلاب را مقهور نفوذیهای سکولار یا گرفتار استحاله درونی نیروهای نابکار میبینند، با امید به آینده عبور میکند و میگوید: «جوانان عزیز ... دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی(ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید.»
وی در ادامه اصول بیانیه گام دوم افزود: اصل چهارم بیانیه «اصل آینده نگری» است. عنوان گام دوم بر بیانیه مُشعر به آن است که بیانیهای مبتنی بر آیندهپژوهی است. چون گام دوم هنوز نیامده و تازه آغاز شده. آیندهنگری از اموری است که حقیقتاً باید راجع آن فکر کرد، برنامه ریزی کرد و سرنوشت آینده را مدیریت کرد تا گرفتار امور ناخواسته نشویم. قرآن در آیه ۱۱ سوره رعد میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» خداوند شرایط و حال قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خودشان حال خود را تغییر دهند و روشن است که تغییرات ارادی در افق آینده هستند.
این پژوهشگر مسائل سیاسی کشور با بیان اینکه آن چیزی که در واقع برای یک انقلاب، برای یک کشور مهم است افق گشایی نسبت به آینده است، گفت: گذشتهها چه خوب باشند یا بد باشند، دوره آن تمام شده و عمده چیزی که میشود از گذشته استفاده کرد یک تجربه است. ما نسبت به حوادث گذشته بیش از حد غرق شدیم و نسبت به وضع موجود هم گرفتار روزمرگی وضع اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، سیاسی شدیم اما نسبت به آینده غافل ماندهایم. بنابراین یکی از دغدغههایی که باید دربارهاش تأمل کرد، آیندهنگری است که در بیانیه به مثابه یک اصل اساسی تلقی میشود.
وی گفت: در تاریخ اسلام، شما زندگی پیامبر اسلام را نگاه کنید یکی از دغدغههای اصلی پیامبر(ص) در طول رسالتش مربوط به آینده بود. این همه روایت در مورد آینده و نحوه برخورد با آن و تنظیم رفتار سیاسی در شرایط بحران و مقوله آینده اسلام و مسلمین و آینده رهبری و امامت مسلمین اینها دوراندیشیهایی بود که نبی اکرم(ص) داشت. اسلام نسبت به تدبیر و برنامه ریزی برای آینده دغدغه جدی دارد. اما در حیات سیاسی مسلمین شما این دغدغه را بسیار کمرنگ میبینید.
حجت الاسلام مهاجرنیا با بیان اینکه روح بیانیه گام دوم آیندهنگری و دوراندیشی است، افزود: شما میبینید آن چیزی که بیانیه را مهم کرده، توصیه رهبری نسبت به آینده است. دنبال عظمت و شوکت و اقتدار اسلام و مکتب است دنبال جامعه سازی و تمدن سازی است. اینهاست که بیانیه را مهم کرده است. روح بیانیه آن است که از کنار تلقیهایی که انقلاب را مقهور نفوذیهای سکولار یا گرفتار استحاله درونی نیروهای نابکار میبینند، با امید به آینده میگوید: «جوانان عزیز ... دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی(ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید.»
وی با اشاره به اینکه اگر نگاه رهبری را در بیانیه ببینید، به هیچ کدام از اینها معتقد نیست، گفت: ایشان این دو تا سناریوی نسبت به آینده را اصلاً قبول ندارد. در بیانیه اصلاً به این دو سناریو ورود پیدا نمیکنند؛ اینها را منتفی میداند و اعتقادش بر این است که با نصرت الاهی این انقلاب ادامه پیدا خواهد کرد.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه بر این اساس، رهبری برای عبور از این بحرانها راهبرد و راهکار ارائه میدهد، افزود: در مقابل، وظیفه ما هم این است که به این توصیهها نگاه تشریفاتی نداشته باشیم و آنها را سرلوحهٔ کار خود قرار بدهیم. مسئولان و کارگزاران نظام مسئولیتشان خیلی زیاد است و البته کسانی که تعهد بیشتر و دلسوزی بیشتر و وفاداری بیشتر به نظام دارند، هم باید حضور بیشتری در این عرصه داشته باشند.
وی گفت: در بحث آینده نگری در بیانیه گام دوم، یک سری اصطلاحات مربوط به دانش آینده پژوهی به کار رفته است که به برخی از آنها اشاره میکنم: یکی واژه «جوانان» است جوان به کسی می گویند که بالفعل مسئولیتی ندارد اما سرمایه انسانی آینده جامعه است. جوان کسی است که از همه تجربههای گذشته استفاده میکند تا آینده انقلاب را بسازد. جوان حامل همه داشتهها به نسل آینده است. بیانیه خطاب به جوانان میگوید: آینده ما به اندازه گذشته سخت نیست. بنابراین، باید با همت و هوشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود؛ یعنی شمایی که مسئولین نسل آینده هستید؛ شما مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان و فعالان جوان در همه میدانهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی بینالمللی و در عرصههای دین و اخلاق و معنویت و عدالت باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیت بدهید.
حجت الاسلام مهاجرنیا در ادامه با بیان اینکه بعضی از آیندهها ممکن است اتفاق بیفتد و بعضی غیرممکن است و برخی از امور آینده قطعی الوقوع است. افزود: همه این رویکردها نیازمند به مدیریت و برنامه ریزی دارد. آیندهای که ممکن است اتفاق بیفتد و مطلوب است باید با تدبیر و زمینه سازی به استقبالش رفت و شرایط تحقق درستش را فراهم آورد. ممکن است اگر همان را رها کنیم، آینده بدی بشود. شما ببینید در بین رهبران دنیا به جز مارکسیستهای جبرگرا که آینده تاریخ را مقهور یک سلسله مراحل جبری میدانند، بقیه متفکران و رهبران دنیا به آینده توجه دارند.
وی با بیان اینکه عبارت «امید به آینده» دومین اصطلاح آینده نگری است. افزود: انسانها به استقبال آیندهای میروند که امیدی به تحقق آن داشته باشند. من اگر از الان مأیوس باشم و بگویم نمیشود، دشمنان نمیگذارند، امکانات آن فراهم نیست، برای آینده برنامه ریزی نمیکنیم. همان اتفاقی که در دوره مشروطه افتاد، مشروطهخواهان اصلی که خودشان پیشگامان بودند؛ وقتی دیدند شرایط بحرانی شد، وضع خراب شد و روشنفکران غربزده آمدند وسط، برخی از آنها گفتند نمیشود، این نهضت عدالتخواهی به سرانجام نمیرسد، ولش کنید. و واقعاً رها کردند، برنامه ریزی نکردند، واگذار کردند به دیگران و در نتیجه مشروطه عقیم ماند از دلش رضا شاه درآمد. الان هم بعضیها اینجوری هستند. می گویند نمیشود؛ اما رهبری پیشفرضش است که ما بر اساس امید به آینده و نصرت الهی باید به پیش برویم.
این پژوهشگر مسائل سیاسی گفت: سومین اصطلاح آینده پژوهی، عبارت «فاصله ژرف» و شکافهای نسلی است. رهبری دراینباره میگوید: «اینجانب به جوانان عزیزی که آیندهٔ کشور، چشم انتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است.» یعنی خود رهبری دارد اعتراف میکند که به آن چیزی که انتظار میرفت و شایسته بود، ما نرسیدیم. بنابراین، فاصله و شکاف میان آرمانها و واقعیتها را بیان میکند. اما در اینجا توقف نمیکند و بلافاصله امید به آینده درخشان را مطرح میکند.
وی در ادامه با بیان اینکه عبارت بعدی «ظرفیتهای بالقوه» است، گفت: ببینید برای اینکه ما آینده را بسازیم، باید یک سری ظرفیتها و امکاناتی داشته باشیم. همینجور تو خالی نمیشود بگوییم بروید آینده را بسازید. وقتی ما امروز نان شب نداریم، چه جور میخواهید برای صد سال آینده، آن هم برای پیشبینیهای بلند مدت که دنیا را بگیریم، برنامه ریزی کنید. ببینید این ظرفیت بهلحاظ منابع طبیعی، بهلحاظ منابع انسانی و نیروی خلاق ایرانی فوق العاده است. ببینید همین فکری که در این شرایط تحریم، پهباد امریکا را ساقط کرد، کشتی انگلیسی را توقیف کرد و آرامکو را مختل کرد اینها ظرفیتهای شکوفا شده هستند، نتیجهٔ این تفکر این شد که جایگاه اقتدار ملی ما بالا رفت، امریکا و اروپا، عربستان و امارات همه درخواست مذاکره با ایران را دادند. عبارت بیانیه را ملاحظه کنید: «نکتهٔ مهمّی که باید آیندهسازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کمنظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دستاندرکاران تاکنون بیاستفاده یا کماستفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزههای جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند مهمترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است.»
حجت الاسلام مهاجرنیا گفت: یکی دیگر از اصطلاحات تفکر آینده نگر این است که ضمن امیدواری، آینده را در «معرض تهدید» میبیند. انواع موانع وجود دارد. دشمنان هم برنامه ریزی میکنند... یک تعبیر زیبایی رهبری در دیدار با فرماندههان سپاه داشتند. خیلی تعبیر قشنگی بود. فرمودند: دشمن دارد طوری برنامه ریزی میکند که آگاهی ما را به دست بگیرد؛ دشمن دنبال این است که فکر ما را در اختیار بگیرد و هر آنجوری که او ترسیم میکند، ما آنجور فکر بکنیم و بیندیشیم. این یکی از تهدیدهایی است که آینده را نامطلوب و یا غیر ممکن میکند.
وی در پایان افزود: برخی از آیندهها به صورت محتوم و قطعی هستند. حالا یا شرایط تحقق آن ضروری است و بشر توانسته است بفهمد این حادثه طبیعی رخ میدهد یا اینکه برخی از افراد بر اساس پیش فرضها و یا دوراندیشیها و یا قرآئنی، آن آینده را قطعی میبینند. شما ببینید امام راحل(ره) قبل از فروپاشی شوروی سابق در نامه به گورباچف رهبر آن کشور خبر قطعی صدای شکستن استخوانهای سوسیالیسم را در موزهها به او داد. یا مقام معظم رهبری برای محو اسرائیل کمتر از بیستوپنج سال پیش بینی کرد و گویا به صورت آینده قطعی مطرح کرد. ممکن است برای کسی علائم قطعیتش نباشد؛ ولی برای ایشان معلوم است. مثال روشن مکتب اهل بیت(ع) ظهور قطعی امام زمان(عج) را در آینده داریم، پایان تاریخ، پایان وراثت مکتب اهل بیت(ع) است، قطعاً این اتفاق خواهد افتاد. این، آینده ماست. این آیندهپژوهیِ قطعی ماست؛ یعنی ممکن است این وسط خلأهایی داشته باشیم؛ ولی ما یک آینده قطعی داریم. دنیا این آینده قطعی را ندارد.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: الان در آمریکا شاید برای دویست سال آینده برنامهریزی کنند؛ ولی هیچ قطعیتی در آن نیست. هر لحظه ممکن است به هم بریزد؛ چون آینده همهاش در اختیار آدم نیست؛ یک بخشش را میشود برنامهریزی کرد. یک بخشش را دائماً باید مراقبت کرد؛ ولی در بیانیه میگوید با پیش فرض قطعی از «طلوع خورشید ولایت عظمی(ارواحنا فداه)» سخن گفته است.
انتهای پیام / 137