پنجشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۵۳
کد مطلب : 87704
منبع : خبرگزاری فارس

پ مثل «پاکبان»

قم نيوز : شب و روز ندارد، فرقی نمی‌کند که تازه خورشید بیرون زده ‌است یا آخر نیمه شب است؛ دست‌هایی هستند که زیر پوشش دستکش‌های سیاه زمخت، شبانه روزی تن رنجور زمین را می‌تکانند و نوازشش می‌کنند.
پ مثل «پاکبان»
پ مثل «پاکبان»
به گزارش قم نیوز زمین هم مانند تمام موجوداتی که در آغوش خودش جا داده است، زندگی می‌کند. میخوابد، نفس می‌کشد، استراحت می‌کند و حتی ممکن است گاهی دلش بشکند… این سیاره گرد عظیم الجثه که میراث گذشتگان و امانت آیندگانم است، ممکن است روزی لبخند بزند و روزی اشک بریزد، روزی شاد باشد و روزی غمگین، و این حالات را تنها مهمانانش برایش پدید می‌آورند.

ما آدم‌ها به اسم اشرف مخلوقات بودن، از هر آفریده‌ای، تمام و کمالش را برای خود می‌دانیم، زمین هم جزو آن‌هاست. آن‌را منزلگاه ابدی خود دانسته، در حالی که در واقع مهمان موقتی هستیم و هرچه بگذرد بیشتر در سیستم زندگی آن دخالت می‌کنیم، تا آن را به محیطی مطلوب‌تر برای زندگی خود آماده کنیم. هرچند، خیال می‌کنیم مطلوب‌تر…

هرروز بیش از پیش به آن صدمه می‌زنیم و به نوعی دل آن‌را می‌شکنیم؛ جنگل‌ها ریه‌های این گردِ عظیم‌الجثه‌ اند، به ریه‌های میزبانمان آسیب میزنیم و آب‌ها و خاک‌ها لباس او هستند که مدام آلوده‌شان می‌کنیم؛ این حق میزبان ما نیست. آن‌هم در شرایطی که می‌دانیم هیچ سیاره دیگری جز زمین ما را به عنوان مهمان تا زمان منقرض شدنمان قبول نمی‌کرد؛ پس شاید بهتر بود به‌جای صدمات روز‌افزون به قلب او، بخواهیم حتی شده کمی الطاف او را جبران کنیم.

اینگونه نه‌تنها لطف میزبانی تمام و کامل زمین را پرداخته‌ایم و لبخند را به چهره‌ی آبی‌اش نشانده‌ایم، بلکه مراقب محیطی که خودمان و آیندگانم قرار است سال‌ها در آن زندگی کنند بوده‌ایم، یعنی در واقع یک تیر و دو نشان.

نیمه تاریک قصه انسان و زمین بسیار است، تقریبا هیچ جا و هیچ چیزی از دست این اشرف مخلوقات خواب آسوده ندارد، آدم‌ها ویروسی کشنده برای زمین و تمام موجوداتی که در دلش نگه‌داشته، هستند. قطع بی رویه درختان، آلوده کردن آب دریا، نابودی نسل بسیاری از جانداران، از بین بردن خاک‌ها، تخریب لایه اوزون، آلوده‌ کردن هوا و…. تمام این‌ها نشان می‌دهد بسیاری از آدم‌ها جواب خوبی را با نهایت ظلم می‌دهند و اگر صاحب‌خانه کمی بهشان لطف کند، تمام زندگی‌اش را از هم می‌پاشند.

البته این‌ها تمام انسان‌های روی زمین نیستند، این ماجرا نیمه روشنی هم دارد، آدم‌ها همه‌شان بی‌رحم و ناسپاس نیستند. بسیارند انسان‌هایی که این میراث را مثل یک عتیقه بسیار قیمتی و باارزش می‌دانند و مراقب آن هستند و در انتها با عشق آن را تقدیم نسل بعد می‌کنند.

انسان‌هایی که نه تنها دقیقا مانند یک مهمان با حیا برخورد می‌کنند، بلکه می‌دانند رنجاندن صاحب‌خانه از الطاف او به خودشان کم می‌کند. این آدم‌ها اگرچه نمی‌توانند جلوی بسیاری از تخریب‌ها را بگیرند، اما تمام تلاششان را برای نگهداری از زمین مهربان، خرج می‌کنند.

گروه‌ها، پویش‌ها، انجمن‌ها، شغل‌ها و مردم مختلفی هستند که کار لبخند نشاندن بر لب زمین‌ را به‌دست گرفته‌اند و در تمام نقاط زمین، هرکجا که بتوانند به سیاره گرد ما محبت می‌کنند. این قصه دیگر مرز و داخل و خارج از کشور را نمی‌شناسد و دست‌های خیر، همه جا تلاش در نجات زمین دارند؛ اما بسیاری از شغل‌ها و گروه‌ها هم هستند که فعالیت آن‌ها مختص به محیط‌هایی است که در آن زندگی می‌کنند و به آن‌ها سپرده شده‌است، مانند پاکبانان.

شب و روز ندارد، فرقی نمی‌کند که تازه خورشید بیرون زده ‌است یا آخر نیمه شب است؛ دست‌هایی هستند که زیر پوشش دستکش‌های سیاه زمخت، شبانه روزی تن رنجور زمین را می‌تکانند و نوازشش می‌کنند. فرقی ندارد که با جاروی دسته بلندشان، خش خش زمین را ناز کنند و یا با دست‌هایشان دانه دانه زباله‌هایی که مانند جوش روی صورت و بدن این سیاره گردِ عظیم‌الجثه هستند را بردارند.

پاکبانان همه‌جای زمین هستند، همه کشور‌ها و حکومت‌ها ضرورت نیاز به چنین افرادی را در برابر هیولاهای درنده قلب زمین احساس کرده‌اند؛ اما ممکن است کار پاکبانان ایرانی به دلیل عدم وجود قانونی مبنی بر جریمه ریختن زباله، سخت‌تر باشد. چرا که در آن صورت، کسی حتی اگر برایش نریختن زباله فرهنگسازی هم نشده‌ بود، بخاطر جریمه نشدن و قانون سفت و سخت، محبتی اجباری به زمین می‌کرد و همچنین در کنار آن به کار پاکبانان سهولت می‌بخشید.

اما متاسفانه با وجود فرهنگ و تمدن عمیق ایرانیان چنین قانونی در کشور ما وجود ندارد و برای عملی شدن این ‌کار تنها باید چشم انتظار فرهنگ‌سازی ها توسط خانواده و جامعه و وجدان مردم باشیم.

باز اگر قسمت تاریک این قصه را تماشا کنیم متوجه بی‌مهری بسیاری دیگر از مردم ‌عادی می‌شویم؛ صحنه پرت شدن زباله از پنجره اتومبیل، ریختن زباله در سطح خیابان، ساحل، جنگل و حتی ریختن ته مانده‌های غذا و خوراکی در فضاهای سبز با تفکر تجزیه شدن آن‌ها… اما از این‌ها که بگذریم بازهم بسیارند مردمی که فرهنگ غنی چندهزارساله ایرانی در خون‌هایشان جریان دارد. همان کسانی که سرپرست و اعضای گروه‌ها، پویش‌ها و کمپین‌های جمع‌آوری زباله و کمک به پاکبانان هستند؛ تعدادشان هم کم نیست.

قطعا بارها هنگام تفریح در جنگل‌، ساحل و یا حتی خیابان شاهد گروه‌هایی بوده‌اید که با دست‌های ‌یاری‌گرشان، گرد کثیفی را از بدن زمین میزدایند و یا افرادی که هنگام ریختن زباله، تذکر می‌دهند. همه این‌ها نشات گرفته از فرهنگ‌سازی موثر خانواده و جامعه است که نتیجه همان تمدن قدیمی است.

جدا از این مسائل، اکنون موضوع دیگری هم در پیش است؛ از زمان اعلام وجود کروناویروس در شهر قم، کار نارنجی پوشان عزیز قمی، آن‌هم با کمبود ماسک و مواد ضدعفونی بسیار سخت‌تر از پیش شده اما به لطف خدا و فرهنگ‌سازی‌ها شهروندان، پاکبانان را تنها نگذاشتند و با رعایت مسائل بهداشتی و عدم ریختن زباله به آن‌ها و همینطور به خودشان کمک کردند.

هرچند بسیارند افرادی که جدا از سنگی بودن قلبشان، شناختی از فرهنگ ندارند و تصویر ماسک‌ها، دستکش‌ها و دستمال‌هایی که گوشه کنار خیابان به امید خم شدن پاکبانان رها کرده‌اند در فضای مجازی دست به دست می‌چرخد.

از ماجرای زمین و ارثیه ارزشمند و امانت آیندگان که گذر کنیم، پاکبانی از آن دسته شغل‌هایی است که کارکنان آن نمی‌توانند به پویش در خانه بمانیم بپیوندند و اگر یک روز با آن جادوی دسته بلند مهربانشان سراغ شهر نیایند، چهره شهر سیاه می‌شود. پس بایستی موارد بهداشتی را بیشتر رعایت کنند و این نیازمند همکاری مردم است.

سپاسگزاری‌ها، توجهات و محبت‌هایی که همه روزه خصوصا در اوضاع فعلی، توسط عده‌ای از مردم فهیم به پاکبانان می‌شود، ستودنی‌است. برخوردهای جدی مردم در فضای مجازی در خصوص تصویر دستکش و ماسک رها شده نشان از قدرشناسی این ملت است و باعث شرمساری آن عده از مردم بی‌توجه می‌شود.

جوانانی که با وجود دسترسی سخت به مواد ضدعفونی، برای پاکبانان مواد شوینده دست خریداری کرده، به دست‌هایشان زدند و برای تشویق مردم به رعایت حال این بزرگواران ویدیوهایش را منتشر کردند، نشان می‌دهد راه را درست رفته‌ایم، عشق قدردانی هنوز جریان دارد.

اگرچه همه‌جا خوب و بد وجود دارد، اما تمام ملت ما از گذشته تا کنون، همیشه و در همه حال سپاسگذار و دست‌بوس کارگران نارنجی پوش شهرداری هستند و می‌مانند. قطعا روزی وجدان بقیه افراد بیدار می‌شود و آنوقت تمام ما یک پاکبان، یک نگهبان پاکی برای میزبانمان هستیم.

انتهای پیام/ 137
https://qomnews.ir/vdcfjedc.w6dexagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما