قم نيوز : مالک شیمیدر با تایید تصمیم فدراسیون بسکتبال راجع به تعطیلی رقابتهای فصل 99 – 1398 لیگ برتر به منتقدین این موضع فدراسیون اعتراض کرد.
به گزارش قم نیوز مسابقات لیگ برتر بسکتبال باشگاههای کشور از نیمههای پائیز 1398 با حضور 14 تیم آغاز شد و مرحله مقدماتی خود را تا بهمن ماه پشتسر گذاشت تا تیمهای اول تا هشتم جدول ردهبندی مجوز صعود به مرحله پلیآف این دوره از رقابتها را به دست بیاورند.
اما شیوع ویروس کرونا برگزاری رقابتهای مرحله پلیآف لیگ برتر بسکتبال باشگاههای کشور را در اسفند ماه لغو کرد و با تصمیم فدراسیون بسکتبال در اسفند ماه، قرار بود این بازیها با حضور هشت تیم برتر مرحله مقدماتی از نیمه دوم فروردین ماه برگزار شود اما تداوم ماجرای کرونا این امکان را برای بسکتبالیها میسر نکرد.
تعطیلی لیگ برتر با تصمیم فدراسیون بسکتبال
به همین منظور فدراسیون بسکتبال از باشگاههای لیگ برتری به شکل مکتوب نظرخواهی کرد تا تصمیم قطعی خود را راجع به سرنوشت رقابتهای فصل 99 – 1398 لیگ برتر بگیرد، تصمیمی که در نهایت منجر به لغو ادامه بازیها و تعطیلی کامل لیگ برتر بدون معرفی تیم قهرمان شد.
این در شرایطی است فدراسیون نمیتوانست بدون برگزاری بازیهای پلیآف اقدام به معرفی تیم قهرمان صرفا بر اساس امتیازهای مسابقات مرحله مقدماتی کند، زیرا دیگر تیمهای حاضر در این مرحله که همگی برای حضور پرقدرت در پلیآف تقویت شده بودند، قطعا نسبت به معرفی قهرمان معترض میشدند.
تیمی که صدرنشین نبود امّا قهرمان شد
اتفاقی که در فصل 98 – 1397 لیگ برتر بسکتبال رخ داد و تیم پالایش نفت آبادان پس از کسب مقام چهارم مرحهل مقدماتی، در پلیآف چشمها را به خود خیره کرده و قهرمان شد، به بسکتبالیها ثابت کرد که هیچگاه صدرنشینی یک تیم در مرحله مقدماتی لیگ برتر تضمینی برای موفقیت قطعی آن تیم در پلیآف و قهرمانی نبوده و نیست.
قطعا چنانچه بازیهای پلیآف لیگ برتر برگزار میشد، علاوه بر تیمهای اول تا پنجم جدول یعنی شهرداری گرگان، پتروشیمی بندر امام، شیمیدر قم، پالایش نفت آبادان و مهرام تهران، چه بسا تیمهای آویژه صنعت پارسا مشهد، شهرداری بندرعباس و اکسون تهران هم دارای بخت قهرمانی بودند.
مالک شیمیدر: بسکتبال را سیاسی نکنیم
پس از اعلام رای نهایی فدراسیون بسکتبال درباره رقابتهای لیگ برتر، اکثر باشگاهها این تصمیم فدراسیون را تایید کردند تا علاقمندان به رقابتهای باشگاهی این رشته المپیکی تا دوره جدید لیگ برتر به انتظار بنشینند، اما در این بین اعتراضهایی گاها شدید و هدفمند به رای فدراسیون صورت گرفت که نقد هنریک درغوکاسیان مالک شیمیدر در کانال اختصاصی این باشگاه در فضای مجازی را به دنبال داشت.
درغوکاسیان که مجموعه مدیریتی وی یعنی شیمیدر سلف در منطقه ویژه اقتصادی سلفچگان مستقر است و در فصل اخیر رقابتهای لیگ برتر تیمش یعنی شیمیدر قم یکی از بختهای اصلی کسب مقام قهرمانی بود، با تاکید بر این جمله که « بسکتبال را سیاسی نکنیم» میگوید: سوال اصلی پیش آمده این است که آیا سیاسی بودن ورزش خوب است یا بد؟ آیا اصولا در شرایط امروز جهان ورزش میتواند راه خود را از دنیای سیاست جدا کند؟ مهمتر از همه آیا سیاسی بودن ورزش تنها به معنی حضور افراد سیاسی در راس امور ورزش است؟ آنچه از سیاسی بودن ورزش در کشورمان برداشت میشود پاسخ مثبت به همین پرسش آخر است، اینکه ورزش آن وقت سیاسی است که مالکین باشگاهها یا متصدیان و ذینفعها متشکل از افرادی سیاسی باشند.
ورزش تریبونی گسترده و کم خرج برای کانونهای قدرت
اما حقیقت ماجرا این است که در سالیان اخیر، ورزش تریبونی بسیار گسترده و کم خرج برای اکثر کانونهای قدرت شده و آنها حداکثر بهرهبرداری را از آن برای پیشبرد اهداف خود مینمایند و بسیاری از اصحاب شهرت از دست رفته یا هرگز به دست نیامده خود را در سالنهای ورزشی و استادیومها و باشگاههای ورزشی میجویند.
همه نیک میدانیم که کانونهای قدرت چنین رویکردی دارند، یعنی معمولا و در انتهای هر تصمیمی عقل جمعی را برنمیتابند، از جمع و جماعت هراسان میشوند، نقد را خوشایند نمیبینند، توزیعپذیر نیستند، به سختی مشارکتپذیر بوده و از «خودتوانی» فرد و فردیت را میپذیرند نه سیستم و تشکیلات خود توان را، شایستگی را در آن راه نیست و همواره به دنبال حاکمیت خود و تفکر خود میباشند، قطعا از تبعیض بدشان نمیآید، در رقابت احترام رقیب را نه تنها ندارند که به دنبال حذف رقیب هستند.
آنها مثل حوزه ورزش فکر نمیکنند که اگر حریف نباشد و حریف قدر نباشد ورزشی در کار نیست، در تعریف کانونهای قدرت اصلاً نباید حریفی باشد، گاهی حتی حوزه سیاست در تعارض با حوزه مدنیت است، رشد مدنیت و جامعه مدنی به دولت حداقلی میانجامد و اقتدار را از کانونهای قدرت گرفته به کانونهای اجتماعی میبخشد پس تحملش بسیار سخت است.
بنابراین ملاحظه میکنید رشد حوزه ورزش نهایتاً در تعارض با حوزه سیاست است.
جو سازی و تهمتهای ناروا و بیسابقه به باشگاهها
انواع انتقادات در قالب گروههای هواداران بسیار خوب و نیکو است ولی گاهی این قالب انتقادات تغییر وزن داده و به صورت هدایت شده با اتکا به نیرویی پرقدرت متصل به کانونهای قدرت تبدیل به تحکم و تهدید و حکم میشود، چیزی که در حال حاضر شاهد آن هستیم و باشگاهی با توسل به کانونهای قدرت، جوّی پرهیاهو و پر از تهمتهای ناروا و بیسابقه به سایر باشگاهها و در ادامه با توسل به تهدیدهایی بیسابقه سعی در به کرسی نشاندن حرف خود دارد وگرنه بخش خصوصی را چه به کوچکترین انتقاد آن هم در این سطح.
مسئله ساده است، نظرسنجی و احترام به رای اکثریت در قالب خرد جمعی چیزی که هضم آن برای بعضیها ساده نیست، قاعدتا این فشارها به فدراسیون این شائبه را ایجاد میکند که زبانم لال بقیه استانها، مردم و اهالی و در این مقطع هواداران بسکتبالی ناچیز و بیحق فرض شده و تمامی کمالات در یک استان جمع شده باشد که قطعا اشتباه است.
و نکته پایانی اینکه، تصمیم فدراسیون در این مقطع نشانگر باز شدن فضای سیاسی کشور و قطعا نشات گرفته از بیانات وزین رهبری از زمان تاکید بر اصل 44 قانون اساسی و بارگذاری خوب قوای سهگانه در شکستن فشار کانونهای قدرت در ورزش بوده و نوید بخش آیندهای بسیار روشن در ایجاد توازن برای حضور بخش خصوصی در تمامی عرصهها خواهد بود.