قم نيوز : «مکتب خمینی» یک مکتب الهی – سیاسی برآمده از اسلام اصیل است که نه تنها پدیدآورنده انقلاب اسلامی در ایران بود، بلکه توانست نوعی از بیداری را در سرتاسر جهان پدید آورد.
به گزارش قم نیوز اگرچه در تحلیل انقلاب شکوهمند اسلامی میتوان کلیدواژههای مختلفی را مورد توجه و بررسی قرار داد؛ اما تردیدی نیست که در رأس همه این کلیدواژهها، عبارت «مکتب خمینی»، در قله این انقلاب مردمی میدرخشد و خود، تبیین گر بسیاری از عبارات و عناوین فرعی و میانی است.
و اما در إحصاء اندیشههای ماندگار حضرت روح الله (ره) و بررسی این مکتب نورانی الهی - سیاسی، نگاهی هر چند گذرا به برخی پیامها و یادگارهای به جا مانده از آن پیر فرزانه که با عنوان «منشور» نامگذاری شده اند بسیار راهگشا خواهد بود، چراکه خود این منشورها به نوعی، خلاصه ای از همه اندیشههای راهبردی مکتب خمینی کبیر تلقی میشود و از این رو، سرلوحه قرار دادن آنها نیز در همه زمانها و مکانها، یک امر بسیار مهم و حیاتی خواهد بود.
بر این اساس میتوان این یادگارهای راهبردی حضرت امام راحل عظیم الشأن را در سه منشور «برادری»، «برائت» و «روحانیت» خلاصه دید تا بتوان با تحلیل آنها، اصول اساسی این مکتب نورانی را به تماشا نشست. در عین حال تردیدی نیست که خلاصه ای از این سه منشور ماندگار، در آخرین یادگار آن پیر سفرکرده یعنی وصیت نامه سیاسی – الهی حضرت امام (ره) هم نمودی بارز دارد.
و اما نخستین نکته در بررسی این سه منشور جاودانه، آن است که در دیدگاه و منظر والای امام راحل عظیم الشأن (ره)، اسلام مکتبی است که در تمام شؤون فردی و اجتماعی، مادی و معنوی و همچنین همه شؤون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ای که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد، فروگذار نکرده و در عین حال موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد کرده و به رفع آنها کوشیده است.
معظم له همچنین به صراحت معتقد به ضرورت وحدت رویّه و عمل مسلمانان در برابر دشمنان اسلام هستند و بیان میدارند که مهم، شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزى کند.
بر همین اساس است که امام (ره) میفرمایند اگر در این نظام فردی یا گروهى خداى ناکرده بى جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آن که به رقیب یا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.
هیچ کس از دایره انتقاد خارج نیست
نکته دیگر در طی کردن این مسیر خطیر آن است که در اندیشه حضرت روح الله (ره) هیچ کس نباید خود را مطلق و مُبرّاى از انتقاد ببیند که البته انتقاد، غیر از برخورد خطى و جریانى است.
و اما در برابر جبهه دشمن، آن چه که در نظر معظم له نمود عینی دارد، لزوم اعلان برائت به عنوان نخستین مرحله مبارزه است که البته این مبارزه در هر عصر و زمانى، جلوهها، شیوه ها و برنامههاى متناسب خود را مى طلبد و باید دید وقتی سران کفر و شرک همه موجودیت توحید را به خطر انداخته و تمامى مظاهر دینی، ملى و سیاسى ملتها را بازیچه هوسها و شهوتهای خویش کرده اند، چه باید کرد.
خمینی در انتظار فوز عظیم شهادت
اینجاست که حضرت امام (ره) در تعبیری کوبنده و ماندگار با به کارگیری عبارت زیبای «بسیجیان جهان اسلام» میفرمایند:
«فریاد برائت ما، فریاد امتى است که همه کفر و استکبار به مرگ او در کمین نشسته و همه تیرها و کمانها و نیزهها به طرف قرآن و عترت عظیم نشانه رفته اند و هیهات که امت محمد (ص) و سیراب شدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند و هیهات که خمینى، در برابر تجاوز دیوسیرتان و مُشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد (ص) و پیروان ابراهیم حنیف (ع) ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه هاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد.
من خون و جان ناقابل خویش را براى اداى واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم.
قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینى یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستى است ادامه مى دهد و به یارى خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنههاى مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانى که به ستم و ظلم خویشتن اصرار مى نمایند سلب خواهد کرد.»
اکنون باید گفت که امام خمینی (ره) با همین مبنا بر طبل نجات فلسطین مظلوم میکوبید و با قاطعیت میگفت:
«من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام مى کنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیاى آنان خواهیم ایستاد و تا نابودى تمام آنان از پاى نخواهیم نشست، یا همه آزاد مى شویم و یا به آزادى بزرگترى که شهادت است مى رسیم و همان گونه که در تنهایى و غربت و بدون کمک و رضایت احدى از کشورها و سازمانها و تشکیلات جهانى، انقلاب را به پیروزى رساندیم و همان گونه که در جنگ نیز مظلومانه تر از انقلاب جنگیدیم و بدون کمک حتى یک کشور خارجى متجاوزان را شکست دادیم، به یارى خدا باقیمانده راه پُر نشیب و فراز را با اتکاى به خدا، تنها خواهیم پیمود و به وظیفه خویش عمل خواهیم کرد.
یا دست یکدیگر را در شادى پیروزى جهان اسلام در کُلّ گیتى مى فشاریم و یا همه به حیات ابدى و شهادت روى مى آوریم و از مرگِ شرافتمندانه استقبال مى کنیم ولى در هر حال پیروزى و موفقیت با ما است و دعا را هم فراموش نمى کنیم.»
استکبار و توطئه نفوذ در روحانیت و حوزهها
و اما خمینی کبیر (ره) در همین مسیر است که نقش ویژه ای برای عُلما و فقهای اصیل، متعهد و دارای احساس مسؤولیت در برابر تودهها میبینند و با تفکیک آنها از روحانیت منحرف چنین بیان میدارند که علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت.
همین جاست که امام (ره)، پرده از توطئه شوم استکبار برای نابودی روحانیت اصیل و حوزههای بیدار و آگاه بر میدارد و میفرماید:
«استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزهها مأیوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود، یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ.
وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید و اولین و مهم ترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه ای کارگر شده، تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه میآورد.»
حضرت امام (ره) در ادامه با اشاره به خون دلی که در مسیر نهضت از مقدس نماهای واپسگرا و متحجّر خوردهاند به صراحت بیان میدارند که اگر افرادی غیر از روحانیت اصیل، جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمریکا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامی و انقلابی چیزی برایمان نمانده بود.
فقه تئوری اداره از گهواره تا گور
معظم له سپس به حوزهها و روحانیت نهیب میزنند که آشنایی با روش برخورد با حیلهها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شده ای که استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم میکنند، از ویژگیهای یک اجتهاد جامع است و از این رو یک مجتهد باید زیرکی، هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیراسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شأن مجتهد است واقعاً مدیر و مدبر باشد.
امام (ره) در ادامه میفرمایند:
«حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است.
حکومت نشاندهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است.
فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تاگور است.
هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسئله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند.»
حضرت روح الله بر اساس همین نظریه بر این باورند که حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مُهیّای عکس العمل مناسب باشند.
این چنین است که در «مکتب خمینی»، اسلام اصیل برآورنده همه نیازهاست و عُلمای اصیل، پیش برندگان این نهضت اند؛ نهضتی که عَلَم آن امروز در دست شخصیتی مانند رهبری معظم انقلاب است تا این کِشتی عظیم در همه تلاطمها و طوفانها راهبری شود و به سرمنزل مقصود برسد.