قم نيوز : فرمانده سپاه امام علی بن ابیطالب(ع) گفت: یکی از عناصری که میتواند در جذب جوانان به فرهنگ شهدا اثربخش باشد، بیان درست و صحیح است به این معنا که ما نباید شهدا را طوری تعریف کنیم که غیرقابل دسترس باشند.
به گزارش قم نیوز آبانماه سال 74 کنگره شهید زینالدین و 6 هزار شهید استان قم با استقبال قابل توجه مسوولان و مردم در این شهر برگزار شد و پس از آن قم آغازگر یک حرکت فرهنگی و جریانسازانه در حوزه ترویج و گرامیداشت فرهنگ ایثار و شهادت بود.
در پی عنایت رهبر معظم انقلاب نسبت به این کنگره، از آن سال کنگره شهدا یک به یک در استانهای دیگر کشور برگزار و آخرین کنگره شهدا نیز سال گذشته در استان هرمزگان برگزار شد.
پس از پایان دور نخست کنگرههای شهدا در استانهای کشور، دور دوم نیز مجددا از استان قم و با برگزاری کنگره ملی 6 هزار شهید استان قم آغاز میشود. به همین منظور جهت اطلاع از کم و کیف برگزاری این کنگره و برنامههای پیشبینی شده گفتوگویی با سردار سیدمحمد تقی شاهچراغی فرمانده سپاه امام علیبن ابیطالب(ع) و رئیس ستاد کنگره شهدای استان قم داشتهایم.
شما دوران دفاع مقدس را درک کردهاید؛ چه شد که زن و مرد، پیر و جوان در صحنهای در کنار هم یکدل و همراه و مخلصانه جان خود را در طبق اخلاق برای مقابله با دشمن متجاوز گذاشتند؟
یکی از بینظیرترین مقاطع تاریخی بعد از انقلاب اسلامی دوران دفاع مقدس است، دورانی استثنایی که خدا به جوانهای آن مقطع لطف کرد و توانستند این شرایط را درک کنند، اگرچه دوران سختی بود. نخستین نکته استثنائی دفاع مقدس این بود که مردم برای دفاع از انقلاب اسلامی وارد میدان شدند و دوم اینکه خصلتهای خوب انسانی و ارزشهای بشری در دفاع مقدس جلوه کرد، همچون ایثار، از خودگذشتگی، اطاعت از ولایت، توجه به قرآن و اهلبیت(ع)، تا جایی که رزمندگان و شهدا با تمام وجود خود را در پیشگاه ائمه معصومین(ع) حس میکردند و نمونههای زیادی از شهدا داریم که تشرف به محضر اهل بیت(ع) پیدا کردند؛ پس دفاع مقدس میدان ظهور و بروز خصلتهای خوب و ارزنده انسانی بود.
اینکه یک عده پیر و جوان با اختیار، داوطلبانه، با انگیزه و برای رضای خدا در یک میدان علیه دشمن حاضر شوند جلوه استثنائی دفاع مقدس بود. امام حسین(ع) در میدان عاشورا برای رضای خدا حاضر شد و همه چیزش را به میدان آورد و دفاع مقدس هم جلوهای از عاشورا بود که در هشت سال اتفاق افتاد.
دفاع مقدس خالق زیباترین صحنههای انسانهایی بود که برای خدا دلدادگی میکردند و با تمام وجود عظمت خدا را در سجده و دعا و نماز شب خود به نمایش میگذاشتند. دفاع مقدس مجموعهای از ظهور و بروز خصلتهای خوب انسانی همچون احترام به بزرگتر، کمک به همنوع، برادری، برابری، رعایت همه آنچه که در دین ما تاکید شده و در اوج آن جان دادن خالصانه و بااختیار و داوطلبانه است.
اینکه شب عملیات گردانها در تلاش برای این بودند که زودتر به میدان جنگ بروند برای این نبود که امتیاز خاصی بگیرند بلکه برای این بود که زودتر اثربخش باشند و زودتر در مسیر رضای خدا خود را فدا کنند.
سردار از دوران دفاع مقدس بگویید؛ شما چندسال در قالب لشکر 17 علیبن ابیطالب(ع) در کنار شهید زینالدین و دیگر شهدای برجسته جلوی دشمن بعثی ایستادهاید؛ حال و هوای آن دوران و شهدای قمی چگونه بود؟
بنده از قبل از عملیات رمضان یعنی اواخر بهار سال 61 تا بهار سال 64 یعنی بعد از عملیات بدر در لشکر 17 علیبن ابیطالب(ع) بودم که شامل پنج استان فعلی قم، زنجان، قزوین، سمنان و مرکزی بود. جمع بسیار خوبی بود، تا زمان شهادت شهید زینالدین فرصت درک حضور این شهید را داشتیم چراکه این شهید چهره استثنائی و کمنظیری بود و محور لشکر بود.
زمان شهادت شهید زینالدین قرار بود در سردشت عملیات انجام دهیم که منتفی شد و وقتی که آقامهدی و اخوی ایشان در جاده سردشت بانه به شهادت رسیدند و خبرش به ما رسید از حال و روز بچهها میشد فهمید چقدر علاقه و دلبستگی بین این جمع وجود داشت.
خاطرات زیادی از شهدای قم در ذهنم باقی مانده؛ شهید زینالدین و شهید صادقی حس خوب کار برای رضا خدا و پیگیری داشتند، شهید دلآذر شجاعت و دلاوری و نترس بودنش ویژه بود، شهید اخلاقی هم جلوههای بارز اخلاقی داشت و شاید خوب وصف نشد و تا زمان شهادت زخمهای زیادی برداشته بود که ظاهرا هرکس اینطور میشد باید کنار میرفت اما با انگیزه و توان بالایی که داشت تا روزهای پایانی ماند و در عملیات مرصاد به شهادت رسید.
شهید جواد عابدی، شهید مصطفی کلهری، شهید لطفی و شهید بنیادی نیز از دیگر شهدایی بودند که حضور آنها را در دوران دفاع مقدس درک کردم.
عملیات های رمضان، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر سه، والفجر چهار و خیبر و بدر را در قالب لشکر 17 انجام دادیم که دوران خوبی را در زندگی ما رقم زد.
لشکر 17 و رزمندگان قمی چه جایگاهی در دوران دفاع مقدس داشتند؟
تا پایان سال 63 لشکر 17 یکی ازلشکرهای شاخص دوران دفاع مقدس بود که بخش عمدهای از آن مدیون شخصیت شهید زینالدین بود؛ فرماندهان لشکرهای دفاع مقدس در عملکرد آنها بسیار موثر بودند و به همین خاطر است که رهبر انقلاب یا فرماندهان بزرگ جنگ اگر یادی از فرماندهان شهید دفاع مقدس میکنند حتما نام شهید زینالدین هم بین آنها است.
البته این را باید مد نظر قرار داد که قم هم ویژگیهای استثنائی دارد که مرکز انقلاب و شیعه و روحانیت انقلابی است و به همین خاطر اثربخشی ویژهای در دوران دفاع مقدس داشت. یکی از نمادهای اثربخشی لشکر 17 در دفاع مقدس حضور پرشور روحانیت بود که معنویت و روح مخلصانه را در دفاع مقدس حاکم میکرد.
با توجه به اینکه بیش از 30 سال از پایان دفاع مقدس میگذرد به نظر شما ضرورت برگزاری کنگره شهدا و تولید آثاری مرتبط با ایشان چیست؟ تفاوت جوانان امروز و رزمندگان دیروز در چیست؟
زمانی که ما کتابهایی که از دوران دفاع مقدس نوشته شده مطالعه میکنیم عمق اثربخشی آنها را در زندگی جوانان امروز حس میکنیم؛ بخش عمدهای از اثربخشی این کتابها بخاطر حالات و روحیات انسانی بوده که به نام او نوشته شده است.
بیش از 30 سال است که از پایان جنگ میگذرد و بسیاری از پدران و مادران شهدا در قید حیات نیستند و بسیاری از تصاویر و خاطرات شهدا از ذهن رفته است اما همچنان جنس شهدای دفاع مقدس همچون شهدای کربلاس و یاد آنها به تنهایی اثربخش است و راهیان نور و یادوارههای شهدا به همین خاطر اثربخش بوده است.
خواسته رهبر معظم انقلاب نیز همین است که هرچه از شهدا به یادگار مانده از لباس و لوازم گرفته تا خاطرات ثبت و ضبط شود تا همه از این آثار استفاده کرده و ارتباط با آنها برقرار کنند.
قم پایهگذار برگزاری کنگرههای شهدا در کشور بوده و هماکنون اقدامات اولیه برای برگزاری نخستین کنگره از دومین دور کنگرههای شهدای استانی در این استان آغاز شده، به نظر شما چه اتفاقاتی در این استان طی این سالها در حوزه ایثار و شهادت افتاده و چهکارهایی باید انجام شود؟
جا داشت قم بعد از کنگره اول که الگوی برگزاری کنگرههای شهدا را بنا نهاد مسیر جمعآوری آثار و منشورات مرتبط با شهدا را جدیتر پیگیری میکرد؛ در قم نسبت به موضوعات دفاع مقدس موسسات خوبی هستند و کارهای بزرگی انجام شده اما در حوزه شهدا باید از سالهای دور کارهای مرسوم انجام میشد که عقبماندگیهایی در این زمینه وجود دارد و باید پیگیری شده و محقق شود.
اگرچه کار امروز با گذشت زمان کمی سخت شده اما غیرقابل دسترس نیست؛ ناگفته نماند که آثاری از دفاع مقدس در قم وجود دارد که در کل کشور وجود ندارد.
مبانی ما در اجرا در کنگره شهدا باید فرمایشات رهبر انقلاب باشد؛ تمام نکاتی که رهبر انقلاب در خصوص کنگرههای شهدا فرمودهاند دسته بندی شده و ستاد کنگره به خوبی روی این مساله تمرکز کرده و بنای کنگره شهدا در قم ارائه کارهای جدید و نو در حوزه ایثار و شهادت است و صرفا اساس کار برگزاری یک مراسم نیست بلکه به دنبال کار ماندگار و فاخر متناسب با شرایط روز هستیم. به همین خاطر به مساله فضای مجازی توجه جدی شده است.
به عنوان مثال در حوزه انیمیشن در قم نیاز به کار سنگینی داریم و کودکان و نوجوانان یک بخش ویژه در ستاد کنگره شهدا به خود اختصاص دادهاند؛ نقش زنان در کنگره شهدا نیز مد نظر است و این بحث ضرورتا به شهدای زن و ایثارگر برنمیگردد. اگر همین روندی که ستاد کنگره در پیش گرفته با قوت پیش برود خروجی کار به نسبت کنگرههای دیگر متفاوت و ویژهتر خواهد بود.
با توجه به شرایطی که پیش آمده کنگره ملی شهدای استان قم چه زمانی برگزار میشود؟
قرار بود کنگره شهدای استان قم آبانماه امسال برگزار شود اما با توجه به شیوع کرونا برنامهریزی فعلا بر برگزاری کنگره در آبان 1400 مصادف با ایام شهادت شهید زینالدین است. از این فرصت به دست آمده برای تکمیل پروژهها و پرداختن به خروجی مطلوبتر در کارها تمرکز خواهیم کرد.
منویات رهبر انقلاب و نکاتی که تاکید دارند در حوزه ایثار و شهادت و ترویج این فرهنگ رعایت شود چیست؟
رهبر انقلاب در دیدار با ستادهای کنگرههای شهدای کشور که به طور مجزا تاکنون برگزار شده نکات قابل توجهی را بیان فرمودهاند. صرفهجویی در هزینههای غیرضرور، توجه به المانها و نمادها، انجام کارهای جریانساز، استفاده از ظرفیت مردم، توجه به قشر جوان و نوجوان، استفاده از هنر جزو نکاتی بود که رهبر انقلاب بر آنها تاکید داشتهاند.
در یکی از دیدارهای ستاد کنگره شهدا بنده گزارشی از تولید یک سرود ویژه شهدا دادم که از شعرای به نام شعر آن را سروده بود، رهبری سوال کردند که تولید این سرود کار خوبی بوده اما آیا جوانهای کوچه و خیابان و کودکان هم این سرود را بلدند و بر لبانشان جاری هست یا خیر که این نشان از اهمیت جریانسازی کار برای شهدا در نگاه ایشان دارد.
چه کارهایی لازم است که جوان امروز که دوران دفاع مقدس را درک نکرده، با این فضا ارتباط گرفته و با شهدا انس بگیرد؟
دو عنصر است که میتواند در جذب جوانان به فرهنگ شهدا اثربخش باشد، یکی بیان درست و صحیح است به این معنا که ما نباید شهدا را طوری تعریف کنیم که غیرقابل دسترس باشند. دوم اینکه کسی که از شهدا میگوید خودش به سیره شهدا عمل کند؛ مشکل ما در بیان دفاع مقدس این بوده که چیزی که میگوییم با چیزی که هستیم فرق میکند.
هرچیزی که رهبری بیان میکنند از سر حکمت است و اینکه میفرمایند اگر جوانان امروز از جوانان دهه 60 جلوتر نباشند عقبتر هم نیستند ولی میدان حضور و ظهور و بروز آنها متفاوت است. یکی از مشکلات ما در کشور خصوصا در حوزه مدیرانی که دفاع مقدس را درک کردهاند این است که چیزی که هستند با چیزی که بیان میکنند تفاوت دارد.
سردار به عنوان حسن ختام این گفتوگو خاطراتی از شهید زینالدین و شهدای قمی دوران دفاع مقدس بفرمایید.
بعد از عملیات رمضان در گردان بودیم که با من تماس گرفتند و گفتند شهید زینالدین با تو کار دارد. وقتی رفتم شهید زینالدین به من گفت که یک چیزی به تو میگویم و نه نگو و بعد پیشنهاد یک گردان را داد و چون مایل نبودم گفتم شرایط را ندارم و اینها و در نهایت 48 ساعت به من مهلت داد تا فکر کنم.
سوار موتورسیکلت شدم و گفتم خبر میدهم و در خط به شهید اخلاقی گفتم که به شهید زینالدین پیغام بده که من نمیتونم فرماندهی گردان را قبول کنم. دو روز بعد که برگشتم دیدم شهید زینالدین خیلی سرد برخورد کرد. بعد از چند روز شهید زینالدین به خط زید آمد و مثل قدیم با من خیلی گرم برخورد کرد و گفت که آدم نباید بیش از سه روز با برادرش قهر کند و این توصیه دین ما است؛ من از تو ناراحت هستم ولی قهر نیستم و یادت باشد با کسی قهر نکن و قهر هم کردی بیشتر از سه روز قهر نباشد.
بعد از والفجر مقدماتی همه ناراحت بودیم که چرا اینهمه مشکلات و مسائل پیش آمد؛ وقتی برگشتیم دیدم شهید زینالدین، شهید خرازی و شهید همت با شهید شوکتپور روی یک نفربر ایستاده بودند و وقتی ما رسیدیم شهید زینالدین پایین آمد.
ما خیلی عصبانی بودیم و شروع کردیم به اعتراض و ناراحتی و...؛ ایشان فرمودند که ما مامور به تکلیفیم اگر به تکلیف عمل کردید بحثی نیست و نباید ناراحتی کنید اما اگر به تکلیف عمل نکردید ناراحت باشید. این آرامش و ایمان قلبی شهید زینالدین در مقاطع حساس خیلی برای ما کمک بود.
شهید زینالدین خیلی شوخ بود؛ حدود هشت روز قبل از شهادت شهید زینالدین با شهید اخلاقی کنار یک چشمه ایستاده بودیم و میوه میخوردیم که دیدیم شهید زینالدین با یک خودرو با چندتن از شهدای دیگر رسیدند و همینطور که رسیدند به سمت ما آمدند؛ من به شهید اخلاقی گفتم اینها نقشهای برای ما دارند و آماده شدم و شهید اخلاقی گفت نقشهای ندارند و من فرار کردم که وقتی رسیدند دست و پای شهید اخلاقی را گرفتند و به داخل چشمه پرتش کردند و خودشان هم داخل چشمه رفتند.