اگر دیر آمدم، کمردرد داشتم

به گزارش قم نیوز، وبلاگ قم ریپورتر نوشته است:

خب به رایانه عزیزم رسیدم. وبلاگ نویسی با گوشی موبایل سخت است، حتی اگر آندروید دوست داشتنی باشد و سرعت اینترنت هم کفاف دهد!

اما از وزیر نه چندان ظریف امور خارجه بنویسم. به نظر می رسد یک رابطه مستقیم بین خوش الخاقی وزرا و تیم همراهشان وجود داشته باشد، یعنی اگر وزیر خوش اخلاق باشد، تیم وی نیز خوش اخلاق است و بالعکس اما این رابطه در مورد جناب آقای ظریف وجود ندارد. یعنی وزیر خوش اخلاق و خوش برخوردی داشتیم اما تیم همراه وی، این طور نبود.

در دفتر آیت الله مکارم شیرازی، به من اجازه عکس گرفتن ندادند و حتی اجازه نمی دادند که از پله ها بالا بروم که با پادرمیانی یکی از بچه های دفتر این مشکل حل شد.

وزیر امرو خارجه در دیدار با آیت الله صافی گلپایگانی

بداخلاقی رابطه تیم همراه وزیر امور خارجه در دیدار با آیت الله صافی به اوج رسید که باعث برخورد نوه دوست داشتنی آیت الله صافی با این تیم شد و ما را به عنوان عکاسان دفتر به ایشان معرفی کرد! خدا این طور اطرافیان مراجع را خیر دهد.

فکر می کنم اینکه دفتر آیت الله وحید خراسانی، هیچ کس را راه نداد، باعث شد تا همراهان وزیر متوجه شوند که دست بالای دست بسیار است و به همین خاطر و به مدد جناب آقای رمضانی، از مسئولین خوش برخورد دفتر آیت الله جوادی، عکس های خوبی از این دیدار گرفته شد.

وزیر امور خارجه و آیت الله جوادی آملی

دیدار ظریف با آیت الله جوادی آملی با حاشیه هایی هم همراه بود. از قطع برق کل موسسه اسرا گرفته تا درخواست تغییر جای وزیر برای بهتر شدن عکس و حضور خانواده وزیر امور خارجه در دیدار.

ظریف در این دیدار به خبرنگاران گفت زودتر می خواستم بیایم اما کمردرد نگذاشت. قرار بود یکی دو ماه پیش بیایم و این تقصیر آن کسی بود که باعث کمردرد من شد که اشاره غیر مستقیم به روزنامه کیهان بود.

محمد جواد ظریف در دفتر آیت الله جوادی آملی

قبل از آمدن آیت الله جوادی آملی از ظریف درباره ادعای جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا که ظریف سه بار بر سر وی فریاد کشیده است، سوال کردم که با خنده گفت: در مذاکره هر لحنی وجود دارد و این نیست که فقط لبخند بزنم.

بعد از دیدار با آیت الله جوادی آملی، فرصت گپ و گفتی با وزیر امور خارجه فراهم شد و وی از کمردرد تا عدم حضور در اتاقی که اسرائیل حاضر باشد را با خبرنگاران در میان گذاشت و سپس با شتاب، به سمت محل اقامت خود و احتمالا یک ناهار کاری، شتافت.

زیاد نوشتم فکر کنم!

انتهای پیام /125