سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۰۲
کد مطلب : 10952
منبع : شفقنا
گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین واعظی

منزلت و کارکردهای مرجعیت و روحانیت و راه های صیانت از آن

قم نيوز : قم نیوز: حجت‌الاسلام والمسلمین احمد واعظی رییس دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم بیان کرد: سخن گفتن راجع به منزلت مرجعیت و روحانیت گفت: اگر ما تصور روشنی از کارکردها و نقش روحانیت و مرجعیت نداشته باشیم، نمی‌توانیم در مورد حفظ شأن و یا راه‌کارهای صیانت این نهاد بحث کنیم.
منزلت و کارکردهای مرجعیت و روحانیت و راه های صیانت از آن
مرجعیت جایگاهی دارد که نمی‌توان آن را به همه روحانیت تعمیم داد

وی با بیان این‌که باید بین مرجعیت و روحانیت تفکیک قائل شد؛ تصریح کرد: وقتی بحث کارکردها و نقش اجتماعی و دینی روحانیت مطرح می‌شود؛ مرجعیت اگرچه بخشی از روحانیت است، اما کارویژه‌های خاصی دارد که این نقش‌ها توسط آحاد بدنه روحانیت ایفا نمی‌شود. یعنی مرجع و مرجعیت جایگاهی دارد که نمی‌توان آن را به همه روحانیت تعمیم داد.

وی با اشاره به اهم کارکردهای روحانیت، این کارکردها را به چهار کارکرد اصلی تقسیم کرد و گفت: یکی از کارکردها، تبلیغ و هدایت دینی است که در واقع تقویت و بسط فرهنگ دینی در جامعه است. منظور از تبلیغ هم، عرض عریض تبلیغ یعنی ابلاغ و رساندن پیام دین و هدایت به جامعه است، نه تبلیغ چهره به چهره و منبر.

روحانیت به طور سنتی متکفل تولید فکر و علم دینی است

وی با بیان این‌که بحث دوم مربوط به تولید علم دینی است، به شفقنا خاطرنشان کرد: روحانیت در غالب حوزه‌های علمیه، به طور سنتی متکفل فکر و علم دینی است. مجموعه‌ای که اسم آن را معارف دینی می‌گذاریم، در شاخه‌های مختلف علوم اسلامی‌ هم‌چون فقه، کلام، تفسیر و دیگر شاخه‌های علوم اسلامی متبلور می‌شود که متکفل تولید علم در این محتوا، روحانیت است. البته باید اشاره کنیم که متکفل رسمی آن روحانیت است. زیرا ممکن است، مسلمان دانش‌آموخته‌ای نیز که رسما روحانی نیست، اما بهره‌مند از علوم و معارف دینی است، تولیداتی داشته باشد. لذا این مسأله منافاتی با این قضیه ندارد که کسانی که در دروس علمی بودند و به شکل رسمی روحانی نیستند، این قضیه را عهده دار شوند. چراکه اگر بخواهیم وسیع‌تر فکر کنیم، نباید روحانیت را فقط ملبس به لباس روحانیت بدانیم. زیرا منظور از روحانیت، یعنی کسی که خود را آماده کرده تا به طور رسمی عهده‌دار معارف دینی و تبلیغ معارف دین باشد. البته از باب غلبه، روحانیت را کسی می‌دانیم که ملبس به لباس روحانیت است و رسمیت دارد.

روحانیت ملجأ و پناه مردم در قبال حکومت‌های جور بوده تا از حقوق مردم صیانت کند

واعظی کارکرد سوم را کارکرد اجتماعی ـ سیاسی دانست و اظهار کرد: کارکرد اجتماعی ـ سیاسی عبارت است از؛ صیانت مسلمین در برابر تعدی‌های حکومتی و خارجی. یعنی روحانیت علاوه بر عهده‌داری امر تبلیغ دین و فهم معارف دینی در طول تاریخ، یک کارکرد اجتماعی ـ سیاسی هم داشته است. زیرا روحانیت ملجأ و پناه مردم در قبال حکومت‌های جور بوده تا از حقوق مردم صیانت کند. در حقیقت چون روحانیت در جامعه، حرمت و منزلتی داشته، بنابراین این منزلت را برای صیانت از مردم به کار می‌گرفته است. بنابراین یکی از اسباب این‌که روحانیت در ایران، به عنوان یکی از نیروهای اجتماعی تلقی می شده؛ به خاطر همین کارکردهای اجتماعی ـ سیاسی است که توسط روحانیت ایفا می‌شد.

از کارکردهای روحانیت، مبارزه با انحرافات فکری و ایستادن در مقابل چالش های نظری است

وی چهارمین کارکرد روحانیت را مبارزه با انحرافات فکری و دینی و درگیر شدن در چالش های نظری که در حوزه دین اتفاق افتاده دانست و گفت: دین که متشکل از هر دینی می‌شود، هم موجب آفاتی می‌شود و هم چالش هایی را دارد. زیرا کانون های فکری رقیب در ادیان دیگر و یا کسانی که ضد اسلام هستند، این چالش ها را ایجاد می کنند. بنابراین یکی از کارکردهای روحانیت، مبارزه با انحرافات فکری و ایستادن در مقابل چالش های نظری است که حوزه دین را تهدید می‌کند. از این رو، این چهار محور، چهار کارکرد اصلی روحانیت است که منزلت روحانیت هم در رابطه با این کارکردها معنی پیدا می‌کند.

کارآمد بودن و یا نبودن در ایفای کارویژه ها، منزلت اجتماعی روحانیان را دچار قبض و بسط می‌کند

واعظی هم‌چنین ادامه داد: کارآمد بودن و یا نبودن در ایفای نقش‌های بیان شده، منزلت اجتماعی روحانیان را دچار قبض و بسط می‌کند. او افزود: اگر روحانیت در تعاملات اجتماعی و سیاسی خوب از عهده کار برآید، نیرویی اجتماعی با یک پایگاه مردمی وسیع، به صورتی بسیار قدرت‌مند ظهور پیدا می‌کند. اما اگر روحانیت در ایفای نقش اجتماعی ـ سیاسی کوتاهی‌هایی کند، از منزلت آن کاسته می‌شود. هم‌چنین همین مسأله را در رابطه با امر تبلیغ دین و دیگر کارکردها می‌توان در نظر گرفت که در ضمن نگرشی منطقی به منزلت و جایگاه روحانیت، با تلقی که از کارکردهای روحانیت وجود دارد، گره می خورد.

مرجعیت عالی‌ترین مرتبه مقامات روحانی و مذهبی ما در جامعه است

وی با اشاره به نهاد مرجعیت نیز خاطرنشان کرد: گرچه عموم آنچه در رابطه با کارکردهای روحانیت گفتیم، نهاد مرجعیت را هم دربر‌می‌گیرد، اما باید توجه کنیم، کسی که مرجع می‌شود یک روحانی است و به لحاظ روحانی بودن مشمول کارکردهای چهارگانه می‌شود. اما اضافه بر این باید تصریح کرد که نهاد مرجعیت یک جایگاه حقوقی است و به عنوان یک نهاد اجتماعی پذیرفته شده در درون فرهنگ دینی و مخصوصا فرهنگ شیعی، شناخته می‌شود. در واقع، مرجعیت عالی‌ترین مرتبه مقامات روحانی و مذهبی ما در جامعه است.

نهاد مرجعیت نقش زعامت و رهبری دینی را دارد

واعظی بیان کرد که این جایگاه، کارکردهای ویژه‌ای را برای نهاد مرجعیت ایجاد می‌کند که می توان سه کارکرد خاص را برای نهاد مرجعیت در نظر گرفت. یکی از این کارکردها زعامت دینی جامعه است. زیرا اگر روحانیت عموما عهده دار بسط و صیانت از فرهنگ دینی است، نهاد مرجعیت نقش زعامت و رهبری دینی را دارد. این تعبیر هم شاید چندان رسا نباشد اما می‌توان گفت که نهاد مرجعیت حکم ستاد را دارد و بدنه روحانیت حکم صف را دارد که در رابطه با مباحث کلان حوزه دین، این زعامت و رهبری را مراجع عهده‌دار می شوند.

جزو وظایف ذاتی مرجعیت است که نسبت به اداره کلان حوزه‌های علمیه اعمال نظر و مدیریت کند

وی دومین کارکرد را مدیریت عالی و کلان حوزه‌های علمیه دانست و به شفقنا گفت: در طول تاریخ تشیع، یکی از وظایف ذاتی نهاد مرجعیت، صیانت و برقراری و تداوم بخشیدن به حوزه‌های علمیه بوده است. لذا اگر کسی مرجع می‌شود، از طریق حوزه‌های علمیه و درس حوزوی است که کم کم شخصیت علمی او ظهور و بروز می‌کند و بعد مقبولیت عامی در حوزه‌های علمیه پیدا می‌کند و بعد این مقبولیت سرریز در سطح جامعه می‌شود و در نهایت، مرجعیت یک فرد شکل می گیرد. لذا این جزو وظایف ذاتی مرجعیت است که نسبت به اداره کلان حوزه‌های علمیه اعمال نظر و مدیریت کند.

وی افزود: البته قبل از انقلاب، این اعمال مدیریت، منفردتر بود و هر مرجع برای خود حوزه‌ای داشت و نسبت به شاگردان خود اعمال مدیریت می‌کرد. اما بعد از انقلاب و در حال حاضر با تشکیل مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه یک انسجامی ایجاد شده است. در هر صورت، هسته‌ی اولیه و اصلی اداره حوزه‌های علمیه توسط مراجع تأیید می شوند که به این وسیله ورود می کنند.

کارکرد دیگر مرچعیت نقش آفرینی کلان سیاسی ـ اجتماعی

وی کارکرد سوم را نقش آفرینی کلان سیاسی ـ اجتماعی دانست و گفت: این جایگاه، جایگاهی است که با توجه به نفوذ و اقبالی که در سطح جامعه نسبت به نهاد مرجعیت وجود دارد، در امور کلان سیاسی و اجتماعی اعمال نظر می‌کند و نقش آن درسطح جامعه فقط در نقش زعامت دینی متوقف نمی‌شود. البته این کارکرد همان کارکرد سومی است که ما برای روحانیت هم گفتیم. اما نهاد مرجعیت بسیار مؤثر و عمیق‌تر از آحاد روحانیت این نقش را ایفا می‌کند.

منزلت روحانیت و مرجعیت تابع قراردادها و تشریفات نیست

واعظی در ادامه با اشاره به کیفیت ایفای نقش مرجعیت جهت حفظ منزلت روحانیت و مراجع، تصریح کرد: بحث اساسی راجع به حفظ منزلت روحانیت، بازمی‌گردد به بررسی لوازم و الزامات ایفای این نقش‌ها که اگر خوب محقق شود و اگر نسبت به آن تحفظ شود، این منزلت حفظ می‌شود. اما اگر کوتاهی شود، قطعا آسیب خواهد خورد.

وی اساس منزلت روحانیت و مرجعیت را در پیوند با مردم دانست و خاطرنشان کرد: مردم به لحاظ نوع اقبال و نگاه و اعتماد گسترده‌ای که در کارکردهای سیاسی ـ اجتماعی، فکری و نظری و مباحث علمی و یا تقوایی نسبت به مرجعیت و روحانیت دارند، نقش بسیار اساسی در منزلت روحانیت و مرجعیت ایفا می‌کنند. زیرا نهادی که با قلب‌ها، ایمان و باورهای مردم ارتباط دارد، به هیچ وجه جایگاه رسمی و قراردادی ندارد، بلکه یک منزلت حقیقی دارد. به عبارت دیگر، پایه این منزلت روی قلب‌ها، اعتمادها و ایمان‌ها است، لذا اگر این‌گونه به قضیه نگاه کنیم، این‌که چه چیزهایی آن را می کاهد یا می افزاید، باز هم بر می‌گردد به این‌که بدانیم تابع قراردادها و تشریفات نیست.

متأسفانه منزلت و جایگاه روحانیت نسبت به گذشته تغییر یافته و به عبارتی در مواردی کاسته شده است

واعظی تصریح کرد که در عین حال متأسفانه منزلت و جایگاه روحانیت نسبت به گذشته تغییر یافته و به عبارتی در مواردی کاسته شده است. او اضافه کرد: وقتی جوامع از حالت سنتی فاصله می گیرند، قطعا وارد شبکه روابط مدرن می‌شوند. امروزه هم باید بپذیریم که تمدن معاصر غربی، عمیقا جوامع شرقی و اسلامی را تحت تاثیر خود قرار داده و بخش‌هایی از عناصر متمدن غرب، وارد تمدن موجود جوامع اسلامی شده و هیچ جامعه اسلامی نیست که بگوییم تمام عناصر فرهنگی آن اسلامی است. زیرا امروزه درون‌مایه فرهنگی تمامی جوامع اسلامی، مخلوطی از آموزه‌های اسلامی، سنتی، ملی، قومی، نژادی و بین المللی است.

هر کجا که نظام ارزشی معاصر غربی و مدنیت غربی پا می‌گذارد، روابط سنتی نیز شکسته می‌شود

وی با بیان این‌که هر کجا که نظام ارزشی معاصر غربی و مدنیت غربی پا می‌گذارد، روابط سنی نیز شکسته می‌شود، اظهار کرد: طبیعی است که در چنین شرایطی؛ پیوند سنتی ـ به عنوان بخشی از سنت ـ و حالت پذیرش و شیخوخیتی که در رابطه با مراجع و مردم وجود داشت، شکسته شده و به آن درجه از خلوص و وسعت نیست.

واعظی یکی از علل نبود استحکام و گستردگی رابطه توده‌های مردم با مرجعیت را الزامات مدنیت و سبک زندگی معاصر غربی دانست و گفت: امروزه به لحاظ اوقات فراغت، نوع معیشت و دشواری‌های گذران زندگی، فضا به نحوی پیش می‌رود که این پیوندها نمی‌توانند همانند قبل استوار بمانند. در عین این‌که؛ یکی دیگر از علت‌ها، گره خوردن روحانیت با سیاست است که بعد از انقلاب اسلامی رخ داد. زیرا نهاد روحانیت در قبل انقلاب، بر حکومت بود و در نتیجه پناه مردم به حساب می آمد، اما امروز این مناسبات تغییر کرده است. یعنی بعد از انقلاب چون یک نظام دینی مستقر شد، روحانیت خواهی نخواهی آمد و در سطح حاکمیت خود را تعریف کرد. گرچه به لحاظ آماری، مقدار روحانیونی که مشتغل درامر حکومت هستند، بسیار کم و شاید دو و یا سه درصد کل روحانیت باشد، اما چون در بافت حکومت قرار گرفت، طبیعی است که هرگونه کمبود و نارسایی و مشکلاتی که حتی شاید طبیعی هم باشند و در تمام نظام‌های سیاسی ـ اجتماعی دنیا هم وجود دارند، دامن روحانیت را می‌گیرد.

وی با اشاره به یک شعر عربی که می گوید؛ اگر کسی در مصدر حکومت قرار گیرد، حتی اگر عادل باشد، نصف مردم علیه او می‌شوند، افزود: در زمان امام علی (ع) هم بسیاری از مردم بودند که از وضع حکومت ناراضی بودند. بنابراین این مسأله کاملا طبیعی است. از این رو، اگر بخواهیم کاسته شدن منزلت روحانیت و مرجعیت را به دو دلیل کلان باز گردانیم؛ یکی از آن تغییر مناسبات اجتماعی برخواسته از تحول جامعه سنتی به سمت جامعه مدرن است و دومی هم ورود به سیاست.

وی عامل سوم را نیز تغییر آهنگ اجتماعی ـ سیاسی، وضع معیشتی و زندگی، سلوک و سطح برخورداری از زندگی روحانیان دانست و تصریح کرد: جمیع این مسائل زی طلبگی را به سمتی کشانده است که تمایلات و اعتماد سازی مردم با روحانیون را کم‌تر کرده است. البته ممکن است که این بحث‌ها دارای یک رابطه منطقی نباشد ولی در مباحث اجتماعی، باورها و احساسات حتی اگر منطقی هم نباشند، دارای اثر قوی اجتماعی شناخته می‌شوند.

متأسفانه بعضی کارویژه‌های سیاسی ـ اجتماعی که روحانیت پیش از این داشته است، در مناسبات مدرن از بین رفته است

وی با بیان این‌که متأسفانه بعضی کارویژه‌های سیاسی ـ اجتماعی که روحانیت پیش از این داشته است، در مناسبات مدرن از بین رفته است، به شفقنا گفت: در زمان گذشته در جامعه ایران، نهادهای رسمی مانند ثبت احوال و املاک و غیره به شکل امروز وجود نداشت و کارهای آنها به دوش روحانیان بود، اما امروزه وجود این نهادها، موجب کم‌رنگ شدن کارکرد روحانیون در این زمینه‌ها است.

ورود رسانه‌ها در عرصه‌ی تبلیغ دینی در کم‌رنگ شدن حضور روحانیت مؤثر است

واعظی ورود رسانه‌ها در عرصه‌ی تبلیغ دینی را هم در کم‌رنگ شدن حضور روحانیت مؤثر دانست و خاطرنشان کرد: رسانه‌ها به عنوان رقبای جدید روحانیت هستند. در گذشته که رسانه کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت، مردم برای پر کردن خلأها و نیازهای فکری و اوقات فراغت خود، در مناسبت‌ها به مسجد می رفتند، اما الآن شخص در خانه خود می‌نشیند و اطلاعات مذهبی را به راحتی دریافت می‌کند.

بالا رفتن سطح سواد اجتماعی نیز فاصله مردم با روحانیت را افزایش داده است

وی با بیان این‌که بالا رفتن سطح سواد اجتماعی نیز فاصله مردم با روحانیت را افزایش داده است، گفت: امروزه رسانه‌هایی مانند رسانه مکتوب وجود دارد که سطح سواد مردم را ارتقا می‌دهد. در عین حال مردم استدلال‌های قوی‌تری را از روحانیان می‌خواهند که اگر این خواسته برآورده نشود، از اعتماد آن‌ها کاسته می‌شود. بنابراین با کم شدن اصل نیازمندی و کاهش اعتماد پیوند بین مردم و روحانیت هم کاهش می‌یابد. یعنی وقتی سطح سواد و تحصیل بالا می‌رود، اگر آن روحانی متناسب با ارتقای سطح دانش مخاطب خود، سطح دانش خود را بالا نبرده باشد، آن اعتماد خدشه‌دار می‌شود. لذا اقتضای آن این است که امروزه روحانیت به لحاظ علمی خود را ورزیده‌تر کند.

در برخی موارد دین مردم دست فضلا نیست

وی با اشاره به دیگر عوامل کاهش پیوند مردم و روحانیت گفت: بخشی از این مسأله بر می‌گردد به مسأله به میدان آمدن برخی از اقشار و جریاناتی که در حوزه دین و فکر دینی ایفای نقش می‌کنند. بخش دیگر هم باز می‌گردد به کوتاهی‌های خود روحانیت که البته ریشه‌های فرهنگی هم دارد. چراکه به قول استاد ما آیت‌الله جوادی آملی، اگر علما منبر نروند، نوبت به فضلا می رسد. اگر فضلا منبر نروند، نوبت به طلبه‌های سطح پایین می‌رسد و اگر طلبه های سطح پایین منبر نروند، نوبت به مداحان می رسد و دین مردم به دست مداحان می‌افتد. کما این‌که در پاکستان این‌گونه است.

وقتی عالم منبر برود و با مردم تماس داشته باشد و پیش نماز شود، پیوند با مردم تقویت می‌شود

وی در مقایسه‌ای میان جامعه ایران با جامعه عراق، یادآور شد: گرچه در جامعه ایران، حوزه علمیه قم قدمت طولانی ندارد و حوزه نجف قدمت هزار ساله دارد، اما به لحاظ سطح فرهنگ عمومی، تبلیغ و دانش و معرفت دینی، جامعه ایران بسیار بالاتر از عراق است. زیرا سبقت و سیاق ما بیشتر است. به عنوان مثال؛ تهران در ۵۰ سال قبل به لحاظ وزن علمی، روحانیونی که در آن بودند، تنه می زدند به قم. زیرا کسانی مانند مرحوم خوانساری و یا شیخ محمدتقی آملی در آن حضور داشتند. شیخ محمدتقی آملی از شاگردان مرحوم نائینی بود و اهل حکمت و فلسفه و شارح کتاب منظومه بود و فقیه برجسته‌ای هم بود که در مسجد هم نماز جماعت داشت. هم چنین مرحوم میرزا عبدالعلی تهرانی پدر آقا مجتبی تهرانی. مرحوم قائنی که به همراه امام بود، همه در تهران مسجد داشتند و پیش نماز بودند. آقایان وحید خراسانی، فلسفی و مجتبی زاهد هم با وزنه‌های تقوایی و علمی بالا، منبر می‌رفتند. در بازار تهران هم شخصیت‌های قدری بودند که هم سواد دینی داشتند و هم بازاری بودند. لذا وقتی عالم منبر برود و با مردم تماس داشته باشد و پیش نماز شود، این پیوند تقویت می‌شود.

امروز وقتی کسی قوت و منزلتی از جهت علمی می‌یابد، منبر رفتن برای او کسر شأن می‌شود

واعظی افزود: اما امروز وقتی کسی قوت و منزلتی از جهت علمی می‌یابد، منبر رفتن برای او کسر شأن می‌شود در نتیجه این پیوند هم کم‌تر می‌شود. البته علی رغم اتفاقات رخ داده، هنوز هم مردم از یک روحانی قوی که بالای منبر برود و با آنها در تماس باشد، استقبال می‌کنند. لذا ما باید کاری کنیم که فقط و فقط درس خواندن و در صراط مرجعیت قرار گرفتن و مجتهد شدن، منزلت و ارزش حاکم بر حوزه نشود. یک مبلغ و امام جمعه و پیش نماز خوب شدن هم، باید ارزش باشد. بنابراین وقتی ما می‌توانیم منزلت روحانیت را احیا کنیم که آفت‌ها را از بین ببریم و این فرهنگ سازی را داشته باشیم که اشتغالات این چنینی که با تقویت ایمان دینی مردم تماس دارد و مستقیما در چارچوب تبلیغ می‌گنجد، اول باید در خود حوزه منزلت خود را پیدا کند.

جذب افراد با استعداد و قوی به حوزه

واعظی کار دیگری را که باید اتفاق بیافتد، جذب افراد با استعداد و قوی به حوزه دانست و به شفقنا خاطرنشان کرد: متأسفانه تعداد ورودی‌ها و کیفیت ورود، در دانشگاه و حوزه قابل مقایسه نیست. البته این مسأله بازمی‌گردد به جایگاه اجتماعی روحانیت که کار فرهنگی می‌خواهد. یعنی نظام ارزشی جوان ما باید در دبیرستان تغییر کند. به نحوی که اگر دکتر و مهندس شدن برای او ارزش است، روحانی خدوم شدن هم برای او ارزش شود. همانند ما که در سالهای ۵۹ و ۶۰ طلبه شدن برای ما یک ارزش شد و تحت تأثیر امام (ره) و شهید مطهری جذب حوزه شدیم.

مبنای منطقی پشت انتخاب روحانیان برای حضور در رسانه ملی قرار ندارد

وی در ادامه در پاسخ به این سؤال که آیا روحانیانی که رسانه‌ی ملی در برنامه‌ها از آن‌ها استفاده می‌کند، جزو برگزیدگان هستند یا خیر؟ گفت: قطعا یک مبنای منطقی پشت قضیه قرار ندارد. زیرا گاهی اوقات آشنایی تهیه کننده با شخص است و گاهی هم ملاحظات سیاسی و یا ملاحظاتی دیگر در نظر گرفته می‌شود. لذا این مسأله سازمان درستی ندارد که بتوان روی آن بحث کرد. در عین این‌که گاهی هم بدسلیقگی می‌شود و در برهه‌ای می‌بینیم که در تمامی شبکه‌ها فقط از روحانیانی مشخص، استفاده می‌شود.

در حال حاضر چند هزار مسجد در کشور وجود دارد که امام جماعت و یا روحانی ندارند

وی با بیان این‌که روحانیت بدون تمهیدات لازم وارد انقلاب و پیروزی انقلاب شد، یادآور شد: حوزه به لحاظ کمیت و عرصه‌های مهارتی و دانش، محدود و حوزه فروبسته‌ای بود و به یک‌باره با آن نیازهای گسترده، وارد فضای انقلاب شد. البته سالیان متمادی گذشت و مدیریتی در حوزه شکل گرفت تا به سمت نیازسنجی و نیازهای نظام پیش رود. اما به دلایلی؛ هنوز هم که هنوز است ما نیازهای عاجل جامعه را تامین نمی‌کنیم. به عنوان مثال در حال حاضر چند هزار مسجد در کشور وجود دارد که امام جماعت و یا روحانی ندارند. البته یک طرف قضیه بازمی‌گردد به مدیریت حوزه و نهاد مرجعیت و یک سر دیگر هم به اقبال جامعه. یعنی آن‌طور که میلیونی در صف کنکور می ایستند و فقط قبولی برای آن‌ها مهم است، نسبت به حوزه آن اقبال وجود ندارد. حتی بعضی کسانی که اقبال می‌کنند هم، صلاحیت لازم و آمادگی روحی و روانی را ندارند.

بدنه حوزه‌های علمیه جزو محروم‌ترین اقشار جامعه هستند

واعظی با بیان این‌که تا یک طلبه به یک پختگی برسد و به لحاظ علمی و اقتصادی و زندگی روی پای خود بایستد، خیلی طول می کشد؛ گفت: هر کسی طاقت این محرومیت را ندارد. چراکه در حقیقت بدنه حوزه‌های علمیه جزو محروم‌ترین اقشار جامعه هستند. به عنوان مثال؛ افرادی با زن و بچه و خانه اجاره‌ای، حداکثر شهریه‌ای که دریافت می کنند، ۳۰۰ هزار تومان است. لذا همه این‌ها دست به دست هم می‌دهد تا حجم موردنیاز برای طلبگی تأمین نشود.

وی افزود: حتی اگر برخی بخواهند وارد این جریان شوند، متأسفانه زیرساخت لازم برای پرورش و جذب طلاب وجود ندارد. لذا این مجموعه عوامل دست به دست هم می‌دهد تا عرضه متناسب با تقاضا نشود.

حوزه و فعالیت‌های دینی و فرهنگی باید به کمک نهاد وقف اداره شود و نه بودجه مصوب و لایحه دولت

وی با اشاره به نگرانی آیت الله مکارم شیرازی ازاستقلال حوزه‌های علمیه، گفت: این مسأله نکته مهمی است که ما معتقدیم اساسا حوزه و فعالیت‌های دینی و فرهنگی باید به کمک نهاد وقف اداره شود و نه بودجه مصوب و لایحه دولت. از آن گذشته زعمای حوزه و مراجع مخالف گرفتن بودجه‌ی دولتی بودند، اما در یک برهه‌ای این اتفاق افتاد و این پیوند ایجاد شد و باعث شد تا با نوسانات اقتصادی دولت، این نهاد هم آسیب ببیند.

همیشه اختلاف در تمامی سطوح، به شأن و منزلت روحانیت و مراجع اخلال وارد می‌کند

وی در عین حال تصریح کرد: اگر حوزه‌های علمیه وابستگی مالی به نهاد دولت و حاکمیت پیدا کنند، طبیعی است که نمی‌توانند مستقل باشند.

واعظی در پایان گفت و گو با شفقنا با اشاره به برخوردهایی که بین روحانیت و یا با روحانیت صورت می‌گیرد و حتی به سطح جامعه نیز کشیده می‌شود، گفت: همیشه اختلاف در تمامی سطوح، به شأن و منزلت روحانیت و مراجع اخلال وارد می‌کند. البته بحث نحوه و میزان ورود روحانیت در سیاست و مناقشات سیاسی بحث مفصلی دارد که باید بدانیم چگونه مدیریت کنیم؟ چگونه به لحاظ تئوریک و نظری مقوله‌بندی کنیم؟ روحانیت چه جاهایی وارد مناقشات سیاسی شود و چه جاهایی نشود؟ در چه سطوحی وارد شود و در چه سطوحی وارد نشود؟ بنابراین این مسائل از جمله مسائل مهم است، زیرا ورود نسنجیده و همه جانبه و فراتر از نیاز، همیشه باعث شده تا پیامدهای منفی ایجاد شود.

انتهای پیام/113
https://qomnews.ir/vdcgxy9q.ak9zn4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما