قم نيوز : قم نیوز: یکی از مراجع تقلید گفت: در دفاع مقدس در شبهای عملیات سخن از یاحسین یاحسین و کربلا کربلا بود، این کشور را وجود مبارک ابا عبدالله(ع) حفظ کرد.
به گزارش قم نیوز، آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی در درس اخلاق خود بیان کرد: خدای سبحان هم کار خود را هدفمند بیان کرد هم کار خلفای خود را، کار خود را که آفرینش است فرمود من این نظام را آفریدم تا مردم هم در بخش اندیشه خردمند و عاقل باشند هم در بخش انگیزه، وارسته و پرهیزکار.
وی ادامه داد: کسی که نفهمد در جهان چه خبر است او هدف خلقت را نشناخته است و کسی که بفهمد هدف خلقت چیست ولی راه را طی نکند او هم عاطل و باطل است، هدف عملیِ خلقت در سورهٴ مبارکهٴ ذاریات است که فرمود: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ﴾، هدف علمی خلقت در سورهٴ مبارکهٴ طلاق است که فرمود: ﴿اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْمَاً﴾ که فرمود خدای سبحان این نظام هستی زیبا را آفرید تا شما به مسائل توحید، عالِم و دانشمند بشوید و بدانید خدا قادرِ مطلق است و بدانید خدا عالِم مطلق است بنابراین جمع بین اندیشه و انگیزه، جمع بین علم و عمل، هدف خلقت است که این خارج از بحث کنونی ماست.
این مرجع تقلید اضافه کرد: وجود مبارک رسول خدا و سایر انبیا تلاش و کوشش کردند، آنها نیز ۲ هدف داشتند یکی اینکه مردم را عالِم و دانشمند سازند و دیگر اینکه مردم را سالک کوی حق و واصل هدف الهی سازند، گاهی تعدّد هدف از تعدّد کار پیداست گاهی مستقیماً به تعدّد هدف اشاره میشود آن قسم اول که تعدّد هدف از تعدّد کار استنباط میشود همین آیات معروف است که انبیا مخصوصاً وجود مبارک رسول گرامی(ص) آمدند ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ﴾ و ﴿وَیُزَکِّیهِمْ﴾، اگر آنها برای تعلیم و کتاب و حکمت آمدند پس اوّلین هدف این است که افراد جامعه عقل مدار و دانشمند بشوند و اگر آنها برای تزکیه آمدند دومین هدف این است که افراد جامعه وارسته بشوند که نه بیراهه بروند نه راه کسی را ببندند.
وی افزود: چون آنها کارشان تعلیم کتاب و حکمت است، باید جامعه دانشمند باشد و چون کار آنها تزکیه است باید جامعه اهل طهارت باشد این تعدّد هدف از تعدّد کار روشن میشود گاهی بالصراحه از تعدّد هدف سخن میگویند و ما را آگاه میکنند یعنی میفرماید ما این کار را کردیم برای اینکه شما اهل تفقّه بشوید و فقیه بشوید، انذار کنید، تلاش و کوشش ما بر این است که در بین شما فقهایی پیدا شوند که این هدف علمی ماست اما آنچه به ایام تاسوعا و عاشورای سالار شهیدان حسین بن علی(ع) باز می گردد این است در سورهٴ مبارکهٴ شوری فرمود: ﴿قُل لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی﴾یعنی هدف من، زحمت من، تلاش و کوشش من، مُزد رسالت من این است که جامعه به خاندان عصمت و طهارت علاقه پیدا کنند این علاقه یک کار عملی است و یک کار علمی نیست، عزم یعنی عزم، جزم یعنی جزم، جزم برای حوزه و دانشگاه است عزم برای حسینیه و مسجد است.
مفسر قرآن کریم بیان کرد: ما باید بفهمیم، یعنی تصور و تصدیق و راههای علمی، اراده چیز دیگر است از سنخ چیز دیگر است، اراده است و عزم است و نیّت است و اخلاص که راه عملی است تصوّر و تصدیق و برهان و جزم و امثال ذلک راه علمی است فرمود شما هم باید دانشمند بشوید ﴿لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ﴾ هم باید شیفته اهل بیت باشید دوست داشته باشید اگر کسی اینها را دوست نداشته باشد مزد رسالت را نداده است، حال چطور دوست داشته باشیم؟ آن طوری که کسی دوست خود را دوست دارد از این قبیل باشد؟ نه بلکه آن طوری که پسر، پدر را دوست دارد دوستی فرقی میکند ما در این عزاداریهایمان چرا میگوییم «أعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین(ع) و جعلنا و إیّاکم من الطالبین بثاره» خدا توفیق بدهد که ما خونبهای حسین بن علی را بگیریم؟
اگر به ما بگویند خب به شما چه ربطی دارد؟ ما جواب میدهیم که پدر ما را کُشتند ما فرزند حسین بن علی هستیم، اگر بگویند شما که سیّد نیستید از کجا فرزند او هستید؟ جواب این است که وقتی پیغمبر(ص) فرمود: «أنا و علیّ أبوا هذه الامّة»بیایید فرزندان ما بشوید شناسنامه بگیرید ما شما را به عنوان فرزندی قبول داریم، ما گفتیم چشم و فرزندان پیغمبر شدیم و او را به نبوّت قبول کردیم علی بن ابی طالب را به امامت قبول کردیم و اینها پدر ما شدند، اگر فرمودند: «أنا و علیّ أبوا هذه الامّة» ما هم گفتیم لبیک و اطاعت کردیم و فرزندان اینها شدیم، وقتی فرزندان اینها شدیم ایام عاشورا پدر ما را شهید کردند ما حق داریم خونبهایشان را بگیریم.
مسلمانان غزه از حسین بن علی جهاد را آموخته اند
وی ادامه داد: اکنون مسلمانان غزه ولو از یک جهت هم حق شاید به اینها نرسیده باشد و اهل تشیّع نباشند اما بالأخره از حسین بن علی یاد گرفتند تمام این برکات برای وجود مبارک حسین بن علی و صحنه کربلاست.
آیت الله جوادی آملی تصریح کرد: ما موظفیم به اینها علاقه داشته باشیم علاقه هم از سنخ عمل عادی نیست که انسان کاری را انجام بدهد، علاقه یک مبادی و مبانی میخواهد، دوستی یک معرفت میخواهد، یک راه عملی میخواهد یک طیّ طریق میخواهد، یک تمرین میخواهد، وقتی پیوند ایجاد کرد گِره خورد و آنها مورد عقیده ما شدند ما هم میشویم فرزند آنها، آنها هم میشوند پدر روحانی ما فرمود: «أنا و علیّ أبوا هذه الامّة» ما هم قبول کردیم پدریِ اینها را، آنها پدر معنوی ما هستند لذا ما قیاممان الی یوم القیامه هست این دفاع مقدس هم در حقیقت همین بود هر جا در شبهای عملیات چنانچه جستجو میکردید سخن از یا حسین یا حسین، کربلا کربلا بود این کشور را وجود مبارک ابی عبدالله حفظ کرد آن وقت هیچ کس به این فکر نبود که من بشوم خانواده شهید چیزی به من برسد سهمیه به من بدهند اینها نبود و اگر خدای ناکرده در این کشور حسین بن علی نبود این جنگ هشت ساله همان چند روزه که صدام فکر میکرد تمام شده بود.
وی اضافه کرد: بنابراین ما الآن در کنار سفره حسین بن علی نشستیم از نظر امنیت و امانت و از نظر استقلال و از نظر نظام، اما از نظر مسائل عاطفی و عقلی، پدران ما را شهید کردند وجود مبارک حسین بن علی(ع) مورد مودّت عقلیِ ماست، بعد عاطفی از این جهت فرقی بین حسن(ع) و حسین(ع) نیست ﴿لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی﴾.
این مرجع تقلید بیان داشت: مطلب دیگر اینکه وجود مبارک حسین بن علی(ع) تنها نیامده که مثلاً چون حالا بیعت نکرده شهید بشود این آمده مثل وجود مبارک رسول خدا(ص) قانون دفاع و جهاد را به جهان بشریت عموماً و به امت اسلامی خصوصاً یاد بدهد، دین به ما گفته جهاد کنید، آیات جهاد دارد، آیات دفاع دارد دستورات هم آمده است، دین به ما گفته نماز بخوانید دستورات آمده، دین به ما گفته حج بروید دستورات آمده اما ما چطور نماز بخوانیم چطور حج و عمره انجام بدهیم اینها را نمیدانستیم اما وجود مبارک پیامبر(ص) قیام کرده، نماز خوانده، نماز فردا، نماز جماعت، نماز جمعه بعد به مردم فرمود: «صلّوا کما رأیتمونی اُصلّی» همان طوری که من نماز میخوانم نماز بخوانید نمازی که خدا از شما خواست راهش این است.
امام معصومی باید باشد که جریان جهاد را به مردم نشان دهد
وی تصریح کرد: در جریان حج و عمره و مناسک این مواقف وجود مبارک حضرت سفری کرده به مکه مشرّف شده و احکام الهی را پیاده کرده بعد فرمود: «خذوا عنی مناسککم» مردم حج گذاشتن این است، عمره کردن این است، احرام بستن این است تروک احرام این است و در واقع عملاً به مردم نشان داد اما جریان دفاع و جهاد دفاعی و اینها فرصت نبود گرچه حضرت در بعضی از جنگها حضور فعال داشت کسی باید باشد یک امام معصومی باید باشد که جریان جهاد را، جریان دفاع را به مردم نشان بدهد که مردم چطور دفاع بکنند.
آیت الله جوادی آملی بیان داشت: سالار شهیدان حسین بن علی(ع) قیام کرد و به جوامع بشری عموماً و به امّت اسلامی خصوصاً فرمود: «خذوا عنّی دفاعکم و جهادکم» مردم اگر شنیدید دین، جهادی دارد و دفاعی دارد دفاع اینگونه است و جهاد اینگونه است این مکتبی بود، حضرت در آن بحبوحه صبر کرد تا ظهر بشود نماز ظهر را بخواند بعد دست به شمشیر بکند این لأحدی الأمرین است یا جهادِ قبل از زوال دست به شمشیر بردن مکروه است یا برای اینکه دست به شمشیر بردنِ بعد از نماز مستحب است حضرت صبر کرد تا موقع ظهر بشود، ابیثمامه صائدی دید حضرت بیصبرانه منتظر چیزی است به حضرت عرض کرد که نماز ظهر شده فرمود: «جعلک الله مِن المصلّین»، شما میبینید در اسلام چگونه است.
وی ادامه داد: حال بعضیها فتوا به حرمت دادند مطلب دیگر است، یا شروع جنگ قبل از نماز مکروه است یا شروع جنگ بعد از نماز مستحب است که خلاصه ظهر باید بگذرد که زودتر شب بشود و جنگ خاتمه پیدا کند این «خذوا عنّی دفاعکم, خذوا عنّی جهادکم» اینهاست که آیین مبارزه را، آیین دفاع را، آیین جهاد را یاد بگیرید و حضرت چندین بار هم اتمام حجّت فرمود، هم به پیروان خود فرمود این سرزمین، سرزمین شهادت است احدی زنده نمیماند هیچ کس را زنده نمیگذارند من هم که امام زمان شما هستم بیعت را از عهده شما برداشتم برای اینکه مردم با شما کار ندارند، حکومت اموی با شما کار ندارد با من کار دارد، دست زن و بچههایتان را بگیرید و بروید و اگر هم میرفتند اهل جهنم نبودند چون به اذن امام زمانشان بود.
وی ادامه داد: فرمود مردم آیین جنگ کردن را از ما یاد بگیرید هرگز اظهار ذلّت نکرد با اینکه همه توان را از او گرفتند دستور رسید که آب را ببندید چون سرّش این بود وجود مبارک سیّدالشهداء دوم محرم الحرام وارد سرزمین کربلا شد البته او را وارد کردند چون دستور عبیدالله به حُرّ این بود «جعجع بالحسین» اگر مسافری بخواهد بارانداز کند خیمه بزند نزدیک آب خیمه میزند زیر سایه درخت خیمه میزند در کنار این شطّ عظیم درختها هم بود آب هم که آنجا بود وجود مبارک سیدالشهداء مجاز نبود که کنار سایه درخت یا کنار فرات چادر بزند، دستور رسمی ابن زیاد ملعون به حرّ این بود «جعجع بالحسین» جَعجعه این است که نه کمک مردمی به او برسد نه کمک طبیعی اگر کسی کنار نهر چادر بزند زیر سایه درخت چادر بزند کمک طبیعی است راه باز باشد که مردم بیایند این کمک مردمی است راه را یک طرفه بستند یعنی ورود به کربلا ممنوع بود ولی خروج از کربلا آزاد بود اگر کسی خواست فرار کند مجاز بود اما اگر کسی میخواست بیاید به طرف اردوی حسینی راه بسته بود این میشود «جعجعه» .
اینچنین نبود که وجود مبارک سیّدالشهداء با اختیار خودش از فرات فاصله گرفته باشد خب هر مسافری با زن و بچه وقتی میخواهد چادر بزند کنار آب چادر میزند نگذاشتند روز دوم که حضرت وارد سرزمین کربلا شد روز سوم عمر سعد ملعون وارد شد عمر سعد که وارد شد موظف بود هر روز گزارش کربلا را به کوفه بدهد فاصله کربلا و کوفه طوری است که اگر یک اسب تندرو باشد و سوار آمادهای باشد یک روزه میرود آن روز این کار را میکردند روز سوم که عمر سعد وارد شد گزارش کربلا که حضرت چند نفر همراه دارد و در کجا چادر زده است و وضعش چیست، روز چهارم از کربلا به کوفه رسید روز پنجم دستور خاص از کوفه به کربلا رسید، روز ششم گزارش مجدّد از کربلا به کوفه رسید روز هفتم دستور آب بستن از کوفه به کربلا رسید آب را برای چه ببندند؟
آیت الله جوادی آملی ادامه داد: اینها برای دو نکته بود یکی اینکه اهل بیت(ع) در فشار تشنگی باشند و زودتر تسلیم بشوند و دوم اینکه مستحضرید در جوار این شط روستاهای متعدّدی هست اهالی روستا هم ممکن بود از راه شط خودشان را به اردوگاه حسینی برسانند چون راه خشکی بسته بود از راه آب خودشان را برسانند این بستن آب به دو منظور بود یکی اینکه آبی به خیام حسینی نرسد لذا آب جیرهبندی شد، دوم اینکه این روستاییها اینهایی که میخواستند به یاری سیّدالشهداء بیایند راه بسته بشود.
وی ادامه داد: جریان کربلا هم مثل جریان امام حسن(ع) این طور میشود که بدون جنگ و خونریزی مسئله تمام میشود چون دستگاه اموی آن جریان صلح تحمیلی را درباره امام مجتبی(ع) امتحان کرده بود، اما در روز هفتم که دستور آب بستن صادر شد این شریعه بسته شد دیگر آب جیرهبندی شد و روز هشتم گزارش مجدّد از عمر سعد به دارالاماره کوفه رسید، روز نهم به وسیله شمر دستور پایانبخش آمده که کار را یکسره کنید این بود که شمر ملعون با آن اماننامه تاسوعا وارد شد که هماکنون کار را یکسره بکنید که بعد سالار شهیدان(ع) به قمر بنیهاشم(ع) فرمود:«فإن استطعت أن تؤخّرهم الی الغدوة و تدفعهم عنّا العشیة فافعل».
بنابراین شما وقتی این جریان سیّدالشهداء(ع) را بررسی میکنید میبینید همانطوری که وجود مبارک پیغمبر(ص) به مکه رفت حج و عمره و احرام و موقف عرفات و مشعر و منا و اینها را عملاً به مردم نشان داد بعد فرمود: «خذوا عنّی مناسککم» سالار شهیدان(ع) هم جریان دفاع را، جریان جهاد مقدس را انجام داد و همه شئون را رعایت کرده به همه امّت اسلامی فرمود: «خذوا عنّی دفاعکم, خذوا عنّی جهادکم» الآن شبانهروز درست است بر مسلمانهای غزّه سخت میگذرد اما ذات اقدس الهی قلب اینها را مطمئن کرده است اینها چند لحظهای در زحمتاند اینها بیانات نورانی سالار شهیدان را باور کردند که حضرت فرمود: «صبراً بنی الکرام فما الموت الاّ قنطرة» فرزندان کرامت! مرگ، پلی است آن طرف خیلی خوب است آن طرف بهشت است این طرفش دنیاست لذا اینها بردبار بودند و میدانستند همین چند لحظه برایشان دشوار است.
وی افزود: بنابراین الآن هم آنچه در غزّه و امثال غزّه میگذرد در حقیقت پیروی همین جریان سالار شهیدان و کربلاست در دفاع مقدس هم همین طور بود اینکه بسیاری از این جوانها به امام(ع) میگفتند دعا کنید ما شهید بشویم این شوق شهادت، مسئله جنگ و دفاع را آسان میکند حضرت فرمود یکی از شرایط اوّلیه جنگ ما این است که جنگ تن به تن باشد اینها اول قبول کردند بعد دیدند که چاره ندارند «فحمل علیه من کلّ جانب»همه حمله کردند، یک نفر این همه تیر میخورد یک قطره اشک نریزد یک آه نگوید هیچ کس نقل نکرد که حسین بن علی آهی کشید آه سرم، آه بدنم، آه قلبم اینها نبود اگر یک گریه عاطفی در بخشهایی بود سر جایش محفوظ است اما سلحشورانه و مقتدرانه جنگید آن قدر تیر به پیکر مطهّرش زدند که گویا حضرت پر در آورد.