قم نيوز : شهید سیدحسین برقعی در وصیت‌نامه خود آورده است: جامعه‌ای که بخواهد حکومت الله را در آن حکم‌فرما کند امکان ندارد مگر با یک شرط و آن این است که شهید بدهد.
شهید سیدحسین برقعی: جامعه‌ای که بخواهد حکومت الله در آن حکم‌فرما شود باید شهید بدهد
شهید سیدحسین برقعی: جامعه‌ای که بخواهد حکومت الله در آن حکم‌فرما شود باید شهید بدهد
به گزارش قم نیوز شهید سیدحسین برقعی فرزند سیدمحمد در سال 1341 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او در تاریخ دهم اسفندماه 1362 در عملیات ظفرمندانه خیبر، بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. در اد‌امه وصیت نامه این شهید والامقام را می‌خوانید.

بسمه تعالی

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون. مپندارید آن‌هایی که شهید شده اند مرده اند بلکه آن ها زنده هستند و در نزد خدایشان روزی می‌خورند.

با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی و با سلام به پدر و مادر عزیزم خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض می‌کنم.

پدرم و مادرم، می‌بخشید که مزاحم شما شدم اما خواستم که یک وصیت‌نامه برای شما بنویسم شاید دیگر چهره  فرزند 19 ساله  خود را که آن قدر برای او زحمت کشیدید تا به این سن رسیده نبینید. آری پدر و مادر مهربانم این حقیر هیچ موقع زحمت‌های شما را آن شب‌هایی که به خاطر مریضی‌های من تا به صبح بیدار ماندید از یادم نمی‌رود.

آری پدر و مادر می‌دانم از آن موقعی که فرزند  متولد می‌شود پدران و مادران دلشان را به این خوش می‌کنند و می‌گویند هر چقدر زحمت‌های فراوان بکشیم عیبی ندارد فقط تنها آرزویی که ما داریم این است که فرزندمان را در حجله عروسی ببنیم.

اما پدر و مادر، برای ما جوانان ایران حجله عروسی شب شهادت است شب حجله عروسی آن شبی است که به دشمنان حمله  ببریم و آن ها را بکشیم یا کشته شویم.

آری، آری پدر و مادر عزیزم از اینکه من شهید شدم ناراحت نباشید به خاطر اینکه جامعه‌ای که بخواهد حکومت الله را در آن حکم‌فرما کند امکان ندارد مگر با یک شرط و آن این است که شهید بدهد و باید خون بدهد و باید هجرت کند. خوشبختانه مکتب ما هجرت است و مبارزه است بر علیه مستکبران.

پدرم و مادرم از اینکه من شهید شدم ناراحت نباشید چون جان من از جان امام حسین(ع) که سرش را بالای نیزه کردند عزیزتر و بالاتر نیست. جان من عزیزتر از جان طفل شش ماه امام حسین(ع) نیست و از این‌ها گذشته تمام ما می‌دانیم که مرگ حق است و تمام ما می‌میریم پس چه بهتر که در راه اسلام و چه بهتر که در راه خدا چه بهتر که در راه قرآن شهید شویم.

حال که سخنم به این جا کشید می‌خواهم ارزش شهید را برایتان بگویم. می‌دانید که در روز قیامت تمام اعمال مردم  حساب و کتاب دارد خداوند از یکایک مردم  بازخواست می‌کند و اگر کسی کارهای خوب انجام داده باشد به بهشت و اگر کسی اعمال بد انجام داده باشد در آتش دوزخ می‌شود.

اما مقام شهید را  وقتی خداوند به شهیدان می‌رسد بدون این که از آن ها بازخواست کند می‌گوید: من به شما کاری ندارم بفرمایید در داخل بهشت.

وقتی که شهیدان می‌خواهند بروند در بهشت جلوی در بهشت می‌ایستند، خداوند به آن ها می‌گوید: چرا نمی‌روید داخل بهشت، آن موقع شهیدان می‌گویند: آیا من پدر و مادری نداشتم که مرا به دنیا آوردند؟ آیا من پدر و مادری داشتم که مرا به این سن و سال رسانده؟ آن ها را می‌خواهم دنبال خودم به بهشت ببرم. خداوند می‌گوید: آن ها آزاد هستند هر کجا که می‌خواهی ببرشان و بعد از آن دوباره شهید می‌ایستد. خداوند می‌گوید: پس چرا نمی روی شهید می‌گوید: آیا من خواهر و برادر و همچنین فامیل و دوست و... نداشتم؟ خداوند می‌فرماید: آری. آن موقع شهید می‌گوید: من می‌خواهم آن‌ها را پیش خودم ببرم.

خداوند در جواب می‌گوید: تو هر کسی که می‌خواهی و تمام آنهایی که خداوند اجازه دهد به داخل بهشت می‌برد و حالا یک سوال از شما ای پدر و مادر عزیزم دارم و آن این است که آیا شما افتخار نمی‌کنید که یک چنین شهیدی در راه خدا بدهید. مسلما جواب شما مثبت است. 

در پایان باز هم از شما پدر و مادر می‌خواهم مرا حلال کنید و همچنین برادران و خواهران و فامیل و دوستان را از قول من حلالیت بطلبید. 

جمعه تاریخ  پنجم شهریور1361   ساعت 6:20 

والسلام و علیکم و رحمة الله و برکاته

انتهای پیام/ 137
https://qomnews.ir/vdccxpqs02bqxp8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما