قم نيوز : قم نیوز: شهر قم و به ویژه حوزههای علمیه این شهر کانون اصلی تحول در این علوم به حساب میآید و اگر قرار است اتفاق مبارکی در این عرصه رخ دهد چشم همه بیش از دانشگاهها به حوزههای علمیه است.
به گزارش قم نیوز، بدون شک یکی از مهمترین خواستههای مقام معظم رهبری از جامعه علمی کشور چه در سطح دانشگاهها و چه در سطح حوزه مسئله تحول در علوم انسانی و تولید دانش بومی در این زمینه است. انقلاب اسلامی ایران از همان ابتدای پیروزی نشان داد که حرف و سخن تازهای را در تمام زمینههای فلسفی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و... دارد و به نوعی در مقابل تمدن غرب قرار میگیرد. تمدنی که نوع نگاه آن به انسان و جهان زائیده از یک فلسفه الحادی است. بخشی از تنشی هم که امروز در روابط ایران و کشورهای غربی به ویژه آمریکا وجود دارد به همین مسئله باز میگردد که جمهوری اسلامی تقریباً در تمام زمینهها نظریهای مغایر با اهداف و منافع نظامهای غربی ارائه کرده است و این موجب میشود که طرف مقابل سعی در محدود کردن ایران در تمام زمینهها داشته باشد و مانع از آن شود که ایران تبدیل به یک کانون الهامبخش شود.
اما پیگیری و توسعه این نظریات و کاربردی کردن آنها در جامعه منوط به بازنگری جدی در فضای علمی کشور به ویژه در حوزه علوم انسانی است. وضعیت علوم انسانی در کشور ما مناسب نیست و این عدم تناسب با اهداف و آرمانهای انقلاب از این نظر است که کمتر کسی به تولید علوم و دانش بومی در این عرصه پرداخته و تقریباً تمام تلاشها صرف ترجمه کتابها و اندیشههای طرف غربی شده است.
از همین رو چندین سال است که رهبر معظم انقلاب در جلسات گوناگون بر ضرورت تحول در علوم انسانی تاکید کرده و راهکارهایی همچون برپایی کرسیهای آزاد اندیشی را نیز مطرح کردهاند. اما به نظر میرسد هنوز تا دستیابی به نقطه مطلوب فاصله بسیار است و ما همچنان در ابتدای راهی طولانی قرار داریم.
انتظارات از قم برای تولید محتوای علوم انسانی بومی اما باید اذعان کنیم که شهر قم و به ویژه حوزههای علمیه این شهر کانون اصلی تحول در این علوم به حساب میآید و اگر قرار است اتفاق مبارکی در این عرصه رخ دهد چشم همه بیش از دانشگاهها به حوزههای علمیه است. آشنایی طلاب با پایههای فلسفه اسلامی و خلوص نیت دانشمندان و فضلا در حوزه میتواند طلیعهای امیدبخش برای این تحول بزرگ باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص نقش و جایگاه حوزههای علمیه در فرایند این تحول میفرمایند: «این علوم انسانی که امروز رایج است، محتواهایی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهانبینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رایج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران میآیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. حوزههای علمیه و علمای دین پشتوانههایی هستند که موظفاند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامهریزی، برای زمینهسازیهای گوناگون. پس نظام اسلامی پشتوانهاش علمای دین و علمای صاحبنظر و نظریات اسلامی است.»
واقعیت آن است که علوم انسانی که امروز در قالب رشتههای مختلفی در سطوح دانشگاهی کشور تدریس میشود قرابتی با فرهنگ و ارزشهای دینی ما ندارد و بر گرفته از یک جهان بینی دیگری است که مغایر با نگاه توحیدی است. البته در این زمینه باید به یک مسئله هم توجه داشته باشیم که تحول در علوم انسانی به معنای کنار گذاشتن تجارب غرب در حوزه تولید دانش نیست بلکه باید این تجارب از برخی پیش فرضهای مادیانگارانه زدوده شوند و آنگاه است که میتوان از این تجارب استفاده کرد. در واقع ما نیازمند یک نوع نگاه نقادانه به تولیدات علوم انسانی غربی هستیم که بتواند میان دانش تجربی و نوع نگاه مادی تفکیک قائل شود.
از سوی دیگر باید به این نکته هم توجه کنیم که بخش عمدهای از آنچه به عنوان علوم انسانی غربی معروف است در خلال حل مشکلات جوامع غربی به دست آمده است. یعنی اگر ما بخواهیم به صورت حقیقی و درست به تولید علم بومی بپردازیم باید به سمت کاربردی کردن علوم انسانی برای حل مشکلات جامعه خودمان پیش برویم و آنگاه است که در خلال همین بررسیها و پژوهشها میتوان به نظریات کلی دست یافت. تقریبا بخش عمدهای از فرایند تولید علم در غرب از طریق استقراء یعنی از جزء به کل رسیدن است و این روند جز با به کار بردن علوم انسانی در متن زندگی اجتماعی میسر نخواهد بود. عملکرد حوزه و دانشگاه در تولید محتوای بومی در همین زمینه حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن نبوی معاون تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه با اشاره به اینکه به نظر من حوزههای علمیه نسبت به دانشگاهها در تولید محتوای بومی علوم انسانی بیشتر فعالیت کردهاند گفت: برداشت من این است که از دل دانشگاهها بیشتر ترجمه تفکرات و علوم انسانی غربی بیرون میآید و کمتر به مسئله تولید علم بومی توجه شده است.
نبوی با تاکید بر اینکه با این حال عملکرد حوزههای علمیه هم تا سطح مطلوب فاصله بسیار زیادی دارد بیان کرد: بالاخره بنیادهای علوم انسانی غرب با برخی از گزارههای دینی ما تفاوت دارد و حوزههای علمیه میتوانند در این زمینه به نظریه پردازی و تولید علم بومی بپردازند.
وی به مسئله ضرورت تئوریزه کردن تجارب بومی در حوزه اجرایی اشاره کرد و گفت: یکی از مهمترین شاخههای علم مدیریت، مدیریت جنگ است و در حالی که ما تجارب بسیار ارزشمندی در ۸ سال دفاع مقدس داریم اما هم دانشگاه و حوزه تاکنون نتوانسته است از دل این تئوریها علم بومی جامع و مانع تدوین کند.
معاون تبلیغ حوزه همچنین در پاسخ به این سئوال که حوزههای علمیه تا چه میزان سعی در کاربردی کردن علوم انسانی در جامعه داشتهاند گفت: یکی از مشکلات همین جاست که برخی فکر میکنند هر دانشی باید کاربست عملی کاملاً مشخصی داشته باشد و اگر این کارکرد را نداشت مفید نیست.
نبوی با تاکید بر اینکه اساس علوم انسانی شناخت انسان و جهان پیرامونی آن است گفت: وظیفه علوم انسانی آن است که تعریف صحیح از انسان ارائه کند و بعد همین تعریف بن مایه سایر علوم مثل اقتصاد، مدیریت، جامعه شناسی و... میشود.
وی با اشاره به اینکه اگر شما تعریف انسان را یک حیوان طماع بدانید نگاه به تمام مقولات جهان تغییر میکند افزود: از نگاه اسلام انسان اشرف مخلوقات و بنده پروردگار است و همین نگاه الهی اقتصاد، فرهنگ و جامعه جدیدی را خلق میکند.
نبوی ادامه داد: به نظرم کاربردی کردن علوم انسانی بومی جزوه کارویژههای اصلی دانشگاه است و این اساتید باید این نگاه الهی را در شاخهها و زیرشاخههای علمی متفاوت عملیاتی کنند.
خودباختگی برخی دانشگاهیان در برابر علوم انسانی غربی از این رو اگر قرار باشد تحولی واقعی پدید آید ابتدا به ساکن ما باید شناخت دقیقی از نوع نگاه اسلامی به فلسفه علوم اجتماعی داشته باشیم و این نوع نگاه اصیل تنها در اختیار حوزههای علمیه و طلاب است. متاسفانه در برخی از موارد در دانشگاهها به دلیل عدم فهم صحیح از متن علوم اسلامی نوعی خودباختگی در برابر دانش غربی وجود دارد و همین خودباختگی فضا را برای هر نوع تغییر و تحولی از بین میبرد. اما خوشبختانه در حوزههای علمیه کشور به ویژه در قم به دلیل شناخت جامع از مبانی اسلامی جسارت برای نقد علوم انسانی غربی وجود دارد و این اصلی
البته در این میان یک نقد جدی هم به حوزههای علمیه وارد است و آن مسئله غریبگی برخی از طلاب با دانش و علوم انسانی غربی است. مطمئناً بخش عمدهای از علوم انسانی غرب ثمره تجربه انسانی است و قابل استفاده در همه فرهنگها و جوامع است و نمیتوان گفت همه این علم غیرقابل استفاده است. اما بعضاً دیده میشود که برخی از طلاب حوزههای علمیه شناخت اندکی نسبت به این علوم انسانی دارند و همین مسئله روند تحول در علوم انسانی را نیز به خودی خود کند میکند.
سخن آخر اگر قرار باشد تولید علم و دانشی آن هم در حوزه علوم انسانی صورت گیرد یک فرایند زمانی چند دههای و شاید هم چند سدهای نیاز است و این طور نیست که در عرض یکی دو سال ما بتوانیم به تولید علم بومی بپردازیم. اما هدف آن است که با بررسی و دقت نظر، نقش و سهم هر نهاد در این تحول ارزیابی کنیم که آیا جهتگیریها برای رسیدن به هدف تحول صحیح است و یا اینکه دچار انحراف شدهایم. شاید برخی این مسئله را مطرح کنند که جامعه ما دارای مشکلات واقعی زیادی است و این نوع مسائل علمی و بنیادی زیاد در اولویت نیستند اما حقیقت آن است که بخش عمدهای از آسیبهایی که امروز جامعه ما به آنها دچار شده است زائیده همین نوع نگاه غربی به علوم انسانی است. از این روست دستیابی به علوم انسانی متکی بر نگاه دینی در حقیقت حل بسیاری از مشکلات واقعی جامعه را نیز در پی خواهد داشت.