سه شنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۵
کد مطلب : 69000
منبع : ایسنا
روز اول محرم؛

پناه بر خدا از اندوه و بلا

قم نيوز : امام حسین(ع) به کربلا وارد شد...
امام حسین(ع) به کربلا وارد شد...
امام حسین(ع) به کربلا وارد شد...
به گزارش قم نیوز مرحوم بیرجند گوید «برای سرزمین کربلا اسامی بسیار است، از همه معروف تر کربلا است که از کربله مشتق شده، به معنای سستی پای، گویند: "فلانُ یمشیُ کربلا کانَّهُ فی الطین".»

معنای دیگر آن، فرو رفتن به آب و گل است، و نیزبه معنای پاک نمودن و بار دادن گندم، برای نرمی و پاکی آن زمین از کوه و سنگ آن را کربلا گویند، و یا مشتق از کربل است و آن گیاهی است که گِل سرخِ روشن دارد، شاید آن گیاه در این زمین بسیار بوده است.

قول صحیح و مشهور آن است که ورود امام حسین(ع) به کربلا روز پنجشنبه دوم محرم سال 61 هجری بوده است(86، بحارالانوار:44).

نقل شده است چون آن حضرت وارد کربلا شد فرمود: نام این زمین چیست؟ عرض شد: کربلا، آن جناب فرمود: "بارالها، من از اندوه و بلا به تو پناه می برم" سپس فرمود: این جا سرزمین اندوه و بلاست، فرود آئید که اینجا بارانداز، قتلگاه و محل قبرهای ماست، این را جدم رسول خدا(ص) به من خبر داد؛ در پی آن همگی فرودآمدند، حُرّ و سربازانش در سمت دیگری پیاده شدند.

امام حسین(ع)، زمین کربلا را خریدند

هنگامی که آن حضرت وارد کربلا شدند، آن سرزمین را برای شیعیان و موالیان خود خریدند؛ روایت شده که امام حسین(ع) آن نواحی که قبر آن جناب در آنجاست از اهل نینوی و غاضریه به شصت هزار درهم خریدند، سپس آن زمین را به ایشان تصدق نموده و شرط کردند که زوار را به قبر شریف راهنمایی کنند و تا سه روز آنان را مهمان نمایند(مستدرک:11)

ازامام صادق(ع)، روایت شده است: حرم امام حسین(ع) که چهارمیل در چهار میل است، آن بزرگوار آن را خرید، برای فرزندان و موالیانش حلال است(که از آن استفاده کنند و ساکن شوند) و برغیر ایشان از مخالفان آن جناب حرام است و برکت خداوند در حرم امام حسین(ع) است.

نقل شده است امام حسین(ع) هنگامی که وارد کربلا شد، چون شنید که این زمین کربلاست آن را بوئید و فرمود:" بخدا این همان خاک است که جبرئیل به رسول خدا خبر داد سپس امام فرمود: حالا شتران را بخوابانید، و بارها را باز کنید و خیمه ها را برپا کنید، آن گاه امام حسین(ع) پای از مرکب بگردانید و همانجا فرود آمد.

چون قدم آن حضرت به خاک کربلا رسید، رنگ خاک زرد شد و از آن غباری برخاست و برگیسوی مبارک امام حسین(ع) نشست.ام کلثوم گفت: ای برادر، عجب حالی مشاهده می کنم، و ازاین بادیه هولی عظیم بر دل من می رسد.امام حسین(ع) خواهر را تسلی داد(روضه الشهداء/259).

چون به کربلا وارد شدند، ام کلثوم عرض کرد: ای برادر، این چه وادی هولناکی است که از آن خوف عظیم بر دلم جای گرفته؟ حضرت فرمود، بدانید که من در وقت عزیمت به صفین با پدرم امیرالمومنین(ع) وارد این زمین شدیم، پدرم فرود آمده سر در کنار برادرم گذارده، ساعتی بخواب رفت و من بر بالین او نشسته بودم.

ناگاه پریشان از خواب بیدار شد و زار زار می گریست، برادرم سبب آن را پرسید، فرمود: در خواب دیدم که این صحرا دریائی است پر از خون، و حسینِ من در میان آن دریا افتاده، و دست و پا می زند، و کسی به فریاد او نمی رسید.

پس رو به من کرده فرمود: یا اباعبدالله(ع)، چگونه خواهی بود هرگاه تو را در این زمین چنین واقعه‌ای رو دهد؟ در جواب گفتم:  صبر می کنم و بجز صبر چاره ای ندارم(مهیج الاحزان)

سحاب رحمت(تاریخ و سوگنامه سید الشهداء(ع))، شیخ عباس اسماعیلی یزدی


انتهای پیام/138
https://qomnews.ir/vdce778p.jh8o7i9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما