قم نيوز : "مهاجر" فیلمی است که در آن ابراهیم حاتمی کیا، پهپاد تفکر و اندیشه بسیجی را در قاب سینما به پرواز در می آورد و در عین حال به مسئولان سیاسی تلنگری می زند، و همچنان تازگی و طراوت دارد.
به گزارش قم نیوز یک سال پس از ساخت " دیده بان" و در همان سالی که این فیلم در سینماهای کشور اکران می شد یعنی سال ۶۸، فیلم مهم دیگر کارنامه ابراهیم حاتمی کیا به مرحله تولید رسید.
"مهاجر" هم در آن سال در جشنواره فیلم فجر و بعدها در جشنواره های متعدد داخلی، مورد تجلیل و تقدیر قرار گرفت و هم این که امروز هم پس از گذشت سه دهه از زمان ساخت به عنوان یکی از درخشان ترین و ماندگارترین آثار سینمای دفاع مقدس و بلکه سینمای پس از انقلاب شناخته می شود.
قصه این فیلم از این قرار است که هواپیماهای بدون سرنشین مهاجر که از روی زمین کنترل میشود جهت انجام عملیاتی شناسایی در پشت خطوط دشمن به کار گرفته میشوند. بهدلیل بُرد محدود دستگاه کنترل، خلبانان در دو ایستگاه مقابل، رودرروی هم و در خطوط دشمن مستقر میشوند. خلبانی که به خطوط دشمن نفوذ کرده، در حالی که با دشمن درگیر میشود، با مهارت عملیات شناسایی را انجام میدهد و هواپیما را در هوا تحویل خلبان دوم میدهد، در حالی که خود در آخرین لحظات به فیض عظیم شهادت نائل می شود.
خود حاتمی کیا سال ۹۵ در مصاحبه ای که درباره این فیلم انجام داد، نکات مهمی را بیان کرد، از جمله این که گفت :"مهاجر" همزمان با دولت سازندگی، بعد از ارتحال حضرت امام (ره) ساخته شد. قصه مهاجر را در ایام بستری شدن امام (ره) نوشتم که توفانی دردل سربازان دهه چهلی امام خمینی بود. فیلمنامه های اولی ام خیلی رادیکال بود. هواپیمای مهاجر به مثابه وجدان بیدار نسل جنگ، از فراز نیستان های مجنون، میزهای مذاکره را می دید و دردسر می ساخت. مهاجر عکس می انداخت و چیزهایی را لو می داد. خیلی تلاش می کنند سرنگونش کنند، ولی فرار می کند. در بازنویسی ها این لحن تعدیل پیدا کرد و شد فیلم "مهاجر" که یک عده از بچه ها طی ماموریتی در نیستان گم شده اند و باید مهاجر آن ها را پیدا کند، ولی مسئولان از مهاجر انتظار کار دیگری دارند. شد حکایت بشنو از نی مولانا. خب، این نقد است دیگر. اصلاً جوهره و انگیزه اصلی برای این که این قصه شکل بگیرد براساسی همین انگیزه بود. نقد دوران سازندگی، که نباید بچه ها را در نیستان ماموریت تنها بگذاریم"
فریدون جیرانی از کارگردانان و منتقدین به نام سینمای ایران نیز این گونه نظر خود را درباره این فیلم سینمایی ابراز کرد: " مهاجر، در گذر زمان صیقل خورده و با گذشت زمان ما متوجه چیزهایی در فیلم میشویم که در آن زمان، خیلی قابل دریافت نبود...این فیلم تأثیرپذیری مستقیمی از رحلت امام خمینی (ره) در خرداد ۱۳۶۸ و تشکیل دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی در مرداد این سال دارد و تلخی مرگ امام (ره)، آخرین وصیتهای ایشان (همه ما مأمور به تکلیفیم، نه مأمور به نتیجه) و ظهور جریان سرمایهداری تأثیرات زیادی در حال و هوای این فیلم دارد، چون در آن سال ها جامعه دارد وارد فاز و مرحله جدیدی میشود. "
در میان همه این اظهارنظرها، تحلیل سید شهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی، هنوز هم خواندنی و جالب است، آن جا که او می نویسد:"مخاطب این فیلم فلاسفه و روشنفکرها نیستند، مردم هستند و اگر ما بخواهیم «سرزمین فلسفی» کنیم و مطلبی را با فشار فلسفه از درون فیلم بیرون بکشیم، به فیلم «مهاجر» ظلم کردهایم ـ اگرچه قابلیت را دارد و مثلاً درباره نگاه فلسفی حاتمیکیا به «ابزار» و «تکنولوژی» میتوان مقالهها نوشت، چرا که او به پهباد مثل یک وسیله بیجان نگاه نمیکند؛ پهباد جان میگیرد، روح اسد و علی و اصغر و غفور در آن میدمد و اصلاً از همان آغاز کار زنده است. در تفکر حاتمیکیا نهتنها انسانها مسیطر و ابزار تکنولوژی نیستند، بلکه «وسیله» جان دارد...در فیلمهای حاتمیکیا همه چیز زنده است. فیالمثل نی محمود را به یاد بیاورند که زنده است. رابطه محمود با نیاش، رابطه انسان با یک وسیله بیجان نیست، رابطه غریب دورماندهای است که با همدم خویش راز میگوید.
حاتمیکیا با روح اشیا سر و کار دارد نه با جسم آنها، و این مستلزم نحوی «رازدانی و رازداری» است که اصلاً مردم این روزگار سیطرهتکنیک و سلطنتابزار سالهاست که با آن غریبهاند و بگذارید راستش را بگویم: سینما نیز چه دشوار قالب معرفتی چنین عارفانه واقع میشود؛ اما شده است. حاتمیکیا توانسته است که بر تکنیک پیچیده سینما غلبه کند، حجابهای تصنع و تکلف و صورتگرایی و انتلکتوئلیسم را بدرد، از سطح عبور کند و به عمق برسد و با سینما همان حرفی را بزند که «حزبالله» میگوید... د. "
این شهید والامقام در ادامه نوشتار خود، درخصوص شخصیت ابراهیم حاتمیکیا مینویسد: شاید باشند فیلمسازانی که مهارت تکنیکیشان در سینما از حاتمی کیا بیشتر باشد، اما هیچکدام «بسیجی» نیستند ... و من به بسیجیان امید بستهام؛ نه من تنها، همه آنان که تقدیر تاریخی انسان فردا را دریافتهاند و میدانند که ما از آغاز قرن پانزدهم هجری پای در «عصر معنویت» نهادهایم. ظهور حاتمیکیا در سینمای انقلاب واقعهای است نظیر انقلاب. هرکس سینما را بشناسد و آدم مغرضی هم نباشد، قدر حاتمیکیا را به مثابه یک فیلمساز در خواهد یافت. اما حاتمیکیا فقط در این حد توقف ندارد. او در عرصه سینما مظهر انسانهایی است که با انقلاب اسلامی ایران در تاریخ ظهور کردهاند و آنان را باید «طلایهداران عصر معنویت» خواند. او یک «بسیجی» است. "
انتهای پیام / 137