قم نيوز : یک پژوهشگر تربیت اسلامی با بیان اینکه علمای حوزه، خود نظریه پرداز مبانی تربیتی بودند، گفت: حوزه علمیه هیچگاه مبانی و اصول تربیتی را از غرب وارد نمیکرد.
به گزارش قم نیوز حجتالاسلام سیدیاسر حسینی درباره «دانشگاهیزه شدن» حوزه و بحث مدرک گرایی در نظام آموزشی حوزه با اشاره به اینکه در گذشته، حوزه مرجع تمام علوم بود و همه علوم مورد نیاز جامعه را در همه عرصهها دارا بود، گفت: وقتی که زمینه حضور دانشگاه در کشور فراهم شد و به مرور زمان شکل گرفت و نهایتاً به شکل امروزی در آمد، اصالت را از حوزه گرفته و به دانشگاه رسمیت، مرکزیت و اصالت دادند به گونهای که در برطرف کردن نیازهای جامعه مرجعیت پیدا کرد.
پژوهشگر اخلاق و تربیت اسلامی افزود: مرجعیت دانشگاه به نحوی شد که اگر کسی میخواهد شاغل باشد، باید دانش و مدرک داشته باشد و این مدرک فقط توسط دانشگاه اثبات میشود. مدرک دانشگاه، محور ارزشیابی و قضاوت در توانمندی شغلی افراد قرار گرفت. یعنی افراد برای داشتن یک شغل باید مدرک معتبر دانشگاهی داشته باشند.
وی با اشاره به حاشیه رانده شدن مدارک و ارزیابی حوزوی در تأیید تحصیلات و صلاحیت افراد، افزود: حوزه علمیه، مدارک حوزوی، سنجش افراد توسط حوزه و موقعیتهای حوزه به حاشیه رانده شد و افراد حوزوی برای ایفای نقش و داشتن فعالیت رسمی و شغل و استفاده از حقوق و مزایا و پذیرش در سنجشها، مجبور به قبول بحث معادل سازی شدند. یعنی مدرک دانشگاه به عنوان اصل، مطرح شد و مدرک حوزوی فرع آن گردید. این باعث تضعیف مدارک و جایگاه حوزه شد.
وی با انتقاد از عدم پذیرش همین معادل سازی توسط عدهای از مراکز دولتی و اتکا به مدارک دانشگاهی گفت: در همین معادل سازی نیز کم توجهی و بی لطفی عجیبی در حق مدارک حوزه صورت گرفت. این مشکلات باعث شد یک نگاه تنزل دهنده به حوزه ایجاد شود و شاید بعضی طلاب حق دارند بعد از سالها تحصیل به علت طولانی شدن تحصیل، نبود برنامه مناسب در بدنه حوزه، مشکلات معیشتی و تراکم امور خانواده طلاب، متأسفانه با بحران صنفی و هویت مواجه شوند.
مشاور علمی حوزه افزود: نگاه به مدرک و مدرک گرایی در حوزه نگاه ناهنجاری نیست اما اجحاف در حق مدارک حوزه هم مورد رضایت و پذیرش نیست.
این پژوهشگر حوزویِ عرصه تربیت با اشاره به نقش نگاه تربیت محور در حوزه که جز سنتهای حسنه حوزه علمیه بود، گفت: حوزه متصدی تربیت نیروی کارآمد بوده است و الان هم این تصور وجود دارد. قبلاً در همه ابعاد علمی، تربیت نیروی کارآمد برعهده حوزه بود اما به مرور زمان با وارد شدن علوم غربی و حضور دانشگاهها در جامعه، حوزه فقط در یک بخشی از علوم، تربیت نیروی علمی کارآمد را به عهده گرفت.
وی افزود: سیستم تربیتی حوزه بسیار پیشرفته و دارای امتیازهای خاصی بود؛ در حوزههای علمیه، تربیت عالمان فقه و اصول، طبیب، منجم، ریاضیدان و بسیاری از دانشمندان دیگر علوم صورت میگرفت. از همه مهمتر اینکه حوزه علمیه، پویا، پاسخگو و مقتدر بود. علما دارای مکتب تربیتی بودند و به روزترین مطالب را در حوزه تربیت تولید میکردند و هر کدام از علما ء مکتب تربیتی خاصی داشتند و طلبه تربیت میکردند.
حجت الاسلام حسینی با تاکید بر اینکه ما مبانی و اصول تربیتی را وارد نمیکردیم بلکه علما خود نظریه پرداز مبانی تربیتی بودند گفت: ما بنا بر طرز تلقی علما، فقها و عرفای مسلمان، بر مبنای دین، طلبه را تربیت میکردیم. قبلاً سردمداران حوزه از عرفا و حکماً و فقها بر اساس مکتب و طرز تلقی از دین، با توجه به نیازها و ضرورت سنجی، طلبه را تربیت نموده و نیازهای جامعه را برطرف میکردند. ولی امروزه متأسفانه نبود این سنت حسنه، جز نقصهای حوزه است.
وی با اشاره به اهمیت وجود مکاتب مختلف تربیتی و تضارب آرا و در نتیجه پیشرفت هرچه بیشتر حوزه علمیه افزود: یکی از شاخصههای بارز حوزه سنتی و قدیم ما، مدرسه داری علمای بزرگ بوده است. آنها خودشان مستقیم دست به تربیت شاگرد میزدند. شاخصه دوم، نقش و جایگاه مربی و ارتباط با استاد راهنما و در حقیقت ارتباط طلبهها با یک عالم و مربی اخلاق صاحب نفس بود. این مربی محوری و ارتباط شاگرد و استاد را اکنون در حوزه نداریم و متأسفانه این الگودهی صورت نمیپذیرد.
این پژوهشگر حوزه تربیت و روانشناسی افزود: وقتی طلبهها از زمان شکلگیری هویت طلبگی با حضور یک استاد فاضل و عالم برجسته و صاحب نفس که کاملاً حوزه را درک کرده است، همراه باشند، هویت صنفی و اهداف آنها شکل میگیرد. وقتی مربی وجود نداشته باشد، ممکن است که طلبه به بحران هویت صنفی دچار شود و از خود سوال کند که اصلاً برای چه چیزی به حوزه آمدم و مشکلات انگیزشی پیدا کند و با خود بگوید که من بالاخره بعد از مدتی تحصیلات عالیه باید حقوق آنچنانی داشته باشم، عضو هیئت علمی دانشگاه بشوم و از این قبیل مشکلات.
وی در ادامه گفت: طلبه برای اینکه بداند طلبه کیست و چه رسالتهایی دارد و رسالت انبیا و هدایتگری خود را درک کند، نیاز به یک مربی دارد که دائماً گوشزد کند و راه را از بیراهه به او نشان دهد و اهداف را برایش برجسته کند لذا دلیل سردرگمی و تمایل به داشتن مدارک دانشگاهی یا کم انگیزشی در رسالت حوزوی، به خاطر نبود مربی صاحب نفس است.