چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۶
کد مطلب : 37932
گزارشی تحلیلی از عملکرد اقتصادی سه ساله دولت روحانی؛

تاملی در باب دعوای «آفتاب تابان» و «تقریباً هیچ!»

قم نيوز : قم نیوز: عمده بحث های مطرح شده در بدنه عمومی اجتماع، شبکه های اجتماعی و فضای سیاسی-رسانه ای کشور در این روزها، پیرامون سخنان تکان دهنده رئیس کل بانک مرکزی در واشنگتن دور می زند...
تاملی در باب دعوای «آفتاب تابان» و «تقریباً هیچ!»
به گزارش قم نیوز، عمده بحث های مطرح شده در بدنه عمومی اجتماع، شبکه های اجتماعی و فضای سیاسی-رسانه ای کشور در این روزها، پیرامون سخنان تکان دهنده رئیس کل بانک مرکزی در واشنگتن دور می زند. مردم و افکار عمومی کشور، پس از آنکه توصیف برجام به «آفتاب تابان» و البته «ابرِ شتابان» را شنیده بودند، حالا با سخنانی متفاوت در این زمنیه مواجه شده اند. سخنانی که شاید هیچ کس توقع نداشت از زبان یک مسئول دولتی شنیده شود! چه اینکه دولت تمام موجودیت خود را به «برجام» گره زده و پیش از این نشان داده است، قصد دارد به هر قیمتی که شده، از «برجام» دفاع کند. طبیعتاً حضور سیف در فضایی خارج از کشور و دور از دسترس حسن روحانی، تاثیر مستقیمی در اظهار این نظرات داشته است! بعید است سیف در صورت حضور در داخل کشور و در کنار فردی که برجام را «آفتاب تابان» نامیده است، جسارت گفتن چنین حقایق تلخی را درباره نور و گرمای این آفتاب می داشت. با این حال، بحث پیرامون جو روانی ایجاد شده در نتیجه اظهارات سیف، هدف این گزارش نیست. چه اینکه رصد و تحلیل آثار سیاسی-اجتماعی اعترافات صادقانه جناب سیف بر جایگاه دولت در منظر افکار عمومی، طبیعتاً دغدغه و کارِ کارپردازانِ رسانه ای دولت است نه ما!

آن بخش از اظهارات تکان دهنده و غیرمنتظره سیف که به ما مربوط می شود، همان چیزی است که دغدغه طبیعی هر خانواده ایرانی است: اقتصاد! سوال این است که تبعات اقتصادی کوتاه و بلندمدت واقعیاتی که سیف از آنها سخن گفته است، چیست؟! به زبانی دیگر، مردم می خواهند دقیقاً بدانند که نتیجه مستقیم سه سال حاکمیت دولت یازدهم و مذاکرات هسته ای بر سفره ها و اشتغال جوانان آنان چه خواهد بود؟ آیا آنچنان که جناب روحانی ادعا کرده است، برجام باید کوچکترین مشکلات اقتصادی- در حد آب خوردن مردم- را هم حل و فصل نماید یا نه؛ آنگونه که رئیس کل بانک مرکزی گفته است، امیدی به تهیه آبِ خوردن از قِبَلِ برجام هم نیست؟! طبیعتاً مردم برای پاسخ به این سوال و انتخاب مسیر صحیح در انتخابات سال ۹۶، دیگر منتظر شنیدن بیانه های موافقان و مخالفان دولت نخواهند ماند. لذا آنچه پس از سه سال حاکمیت دولت روحانی و مذاکرات هسته ای تعیین کننده خواهد بود، واقعیات میدانی اقتصاد کشور است نه هیچ چیز دیگر!

پیش از قضاوت در این زمینه و سنجش میزان تطابق واقعیت های اقتصادی کشور با اظهارات متناقض یکی از دو طرفِ این ماجرا-روحانی و ولی الله سیف- لازم است مروری بر اهم گفته های ولی الله سیف در سفر به واشنگتن داشته باشیم. سیف پس از شرکت در جلسه ای با جک لو؛ وزیر خزانه داری آمریکا- در پشت درهای بسته- به جمع اعضای شورای روابط خارجی آمریکا رفته، از بدعهدی ایالات متحده در زمینه اجرای برجام گلایه کرده است. وی خطاب به اعضای پرنفوذ این شورا گفته است:« انتظار ما این بود که بعد از توافق هسته‌ای ایران به سیستم اقتصادی بین‌المللی دوباره متصل شود اما تا کنون این اتفاق نیفتاده است. ایران همچنان مشکلاتی برای دسترسی به دارایی‌های مسدود شده خود، که یکی از نتایج حاصل از توافق هسته‌ای باید باشد، دارد. شرکای ما در توافق هسته‌ای هنوز به تعهدات خود عمل نکرده‌اند. ایران به طور کامل به تعهدات خود پایبند بوده است اما آمریکا به تعهداتش عمل نکرده است.» وی در بخش دیگری از همین سخنرانی می گوید:« تاکنون اثری که از توافق هسته‌ای انتظار داشتیم را ندیدیم. هنوز شرایط عادی نداریم. نمی‌گویم پیشرفتی نشده ولی با در نظر گرفتن فعالیت‌هایی که ما انجام دادیم، اتفاقی برایمان نیفتاده است. ایران تمام تعهداتش را انجام داده است، طرف دیگر به تعهداتش عمل نکرده و باید آن را تسریع کند.»

تیرِ خلاصِ سیف به آفتاب برجام اما در گفتگو با تلویزیون بلومبرگ پرتاب شد. یک عبارت دوکلمه ای:«تقریباً هیچ!». سیف در جریان گفتگو با این رسانه آمریکایی، حقایق به مراتب تلخ تری از نتایج عینی برجام برای اقتصاد ایران را بر زبان آورده می گوید:«توافق هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ موسوم به برجام، تا کنون «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای تهران در بر نداشته است. ایران سه ماه بعد از اجرایی شدن برجام، توان دست‌یابی به ۱۰۰ میلیارد دلار دارایی ضبط‌شده‌اش در خارج از کشور را نداشته و برای پرداخت صورت‌حساب‌هایش در مبادلات خارجی به دنبال راهی برای استفاده از دلار است.» قضاوت درباره تطابق واقعیت های اقتصادی کشور با یکی از دو عبارت متناقضِ «آفتاب تابان برجام» و «تقریباً هیچ!» اما چندان هم نباید پیچیده باشد. اول اینکه برداشت های دون کیشوتی شخص روحانی از واقعیت های اقتصادی کشور در سه سال گذشته، به کرات اثبات شده است. به عنوان مثال، روحانی با اینکه بارها خبر از عبور کشور از رکود داده است، هم اکنون اقتصاد ایران سنگین ترین رکود تاریخ خود را تجربه می کند! یا وی در حالی از باز شدن ۱۰۰۰ ال سی در روز آغاز اجرای برجام خبر داده بود که بعداً کاشف به عمل آمد اساساً روز مورد نظر روحانی در اروپا تعطیل بوده و از نظر عقلی نیز، امکان باز شدن حتی یک ال سی وجود نداشته است!

سعید لیلاز، تحلیلگر اقتصادی اصلاح طلب و از شناخته شده ترین حامیان دولت روحانی، شهریور ماه سال ۹۴ طی گفتگویی با هفته نامه صدا در توصیف اوضاع اقتصادی کشور می گوید:« در صد سال گذشته در تاریخ اقتصاد ایران هرگز بحرانی شبیه آن چه الان در کشور ما جریان دارد، وجود نداشته است. کشور الان در اوج بحران است. در حال حاضر نخستین بحران اقتصادی درون زای تاریخ ایران در کشور جریان دارد. از دهه ۴۰ تاکنون هیچ وقت همراه با تورم دو رقمی رکود نداشته ایم. اگر هم در دوران جنگ جهانی برای یکی دو سال اتفاق افتاد، به خاطر اشغال ایران و بحران های بین المللی بود. این بار اولین تجربه اقتصاد ایران است که وارد بحران رکود بزرگ شده است. مشابه همان وضعیتی است که سال ۲۹ تا ۳۳ در ایالات متحده اتفاق افتاد و ۲۵ درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکا را نابود کرد.» ۲۵ آذرماه ۹۴، «محمدرضا بهرامن» رئیس خانه معدن ایران که دوره‌های مختلف بخش معدن را تجربه کرده است، شرایط فعلی بازار داخلی و جهانی و رکود حاکم بر آن را بی‌سابقه توصیف کرده است. از طرفی، ۱۳ بهمن ماه ۱۳۹۴ مهدی پورقاضی عضو اتاق بازرگانی ایران با بیان اینکه تا کنون ۱۴۵ هیئت بازرگانی خارجی به کشور آمده اند، می گوید:«تنها یک مورد از صحبت با خارجی ها، منجر به جذب سرمایه خارجی شده و آن هم در حد شنیده هاست و هنوز در خصوص آن اطمینان ندارم.»

چندی پیش از سخنان بهرامن و پورقاضی، دکتر مهدی حنطه از اقتصاددانان برجسته کشور، راجع به برخورد با هیئت های بازرگانی خارجی هشدار داده، گفته بود:« مطمئنا امثال آلمان و فرانسه برای سرمایه گذاری به ایران نمی آیند، مثلا آلمان یک کشور صنعتی است و سرمایه گذاری های خود را انجام داده، بنابراین در حال حاضر تنها به دنبال عرضه است، بنابراین باید قراردادهای خود را با کشورهای اروپایی را طوری تنظیم کنیم که استراتژی ما استراتژی برد- برد باشد.» وی با تاکید بر بدهکار بودن کشورهایی که بعد از برجام به ایران آمدند، گفته بود:«در این کشورها نسبت بدهی به GDP بسیار بالاست و هر کدام با بحرانهای مختلفی مواجه هستند، مثلا در این کشورها سن بازنشستگی بالا رفته است و صندوقهای بیمه ای با مشکل مواجه هستند زیرا نیروی کار کمتری وارد این صندوقها شده اند. بنابراین این کشورها از ورود به ایران به دنبال حل مشکل خودشان هستند.»

واقعیت های متعدد اقتصادی و بسته های مکرر و البته بی فایده دولت برای خروج از رکود، در کنار تعطیلی ۶۰ درصد ظرفیت تولیدی کشور-طبق اعلام منابع رسمی- نشان می دهد که برجام نتوانسته است هیچ تاثیر محسوسی بر اوضاع اقتصادی ایران داشته باشد. درواقع شاید اگر آقای سیف هم این اعتراف تلخ را در واشنگتن به زبان نیاورده بود، دریافتن آن چندان پیچیده نمی بود! برجام حتی نتوانسته است حداقلی ترین رویای روحانی در زمینه آزاد شدن پولهای بلوکه شده مردم در بانک های خارجی را محقق کند. بر این اساس، آنگونه که سعید لیلاز در بخش دیگری از همان گفتگوی پیش گفته، اظهار می کند، توقع بهبود اوضاع اقتصادی در کوتاه مدت چیزی جز یک افسانه نیست. آفتاب تابان برجام که قرار بود دم دستی ترین مشکلات مردم همچون آب خوردن را نیز حل نماید، اکنون به اعتراف صریحِ مسئول مستقیم بخش اقتصادی آن یعنی آقای سیف، به جز نابود کردن زیرساخت های هسته ای کشور، دستاورد دیگری نداشته است. این واقعیت تلخ را علاوه بر آنکه می توان از کلیدواژه «تقریباً هیچ!» جناب سیف دریافت نمود، باید در متن پاسخ های کوبنده مقامات آمریکایی به سخنان وی نیز جستجو نمود.

اظهارات ناراحت کننده سیف، به فاصله کوتاهی با رگباری از واکنش های قاطع و بسیار سخت مقامات رسمی ایالات متحده مواجه شد. ابتدا جک لو وزیر خزانه داری آمریکا که با سیف دیدار کرده بود رسما اعلام کرد که آمریکا به همه تعهدات پولی و مالی خود تحت برجام عمل کرده و دیگر تعهدی را در قبال ایران ندارد. سپس جان ارنست سخنگوی کاخ سفید پا را فراتر گذاشته، اعلام کرد که اصلا قرار نبوده طبق برجام امکان دسترسی ایران به سیستم مالی آمریکا باز شود! جان کربی سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اما آب پاکی را روی دست دولتمردان ایرانی ریخت و اعلام کرد که آمریکا نیازی نمی بینید تا اقدامات بیشتری در خصوص اجرای برجام انجام دهد. همه اینها در حالی است که پیش بینی سعید لیلاز مبنی بر آینده نه چندان روشن اقتصاد کشور در آینده کوتاه مدت، مشروط به عملی شدن تمامی تعهدات طرف مقابل در برجام شده بود! وی در بخش دیگری از همان گفتگوی پیش گفته می گوید:«حتی اگر انتظارات ما از توافق هسته ای، کاملا محقق شود؛ تولید نفت ایران به سطوح قبل از تحریم ها بازگردد و صادرات نفت سریعا به ۲ میلیون بشکه در روز افزایش پیدا کند، باز هم تصور رسیدن به وضعیتی مناسب در کوتاه مدت سخت است.»

در یک نگاه واقع بینانه و صادقانه، باید تاکید یکسویه دولت بر برچیدن سانتریفیوژها برای سر و سامان دادن به اوضاع اقتصادی کشور را بزرگترین اشتباه جناب روحانی تصور کرد. حالا پس از گذشت سه سال از وعده های ۱۰۰ روزه روحانی، به نظر می رسد چرخش یا عدم چرخش سانتریفیوژها هیچ ارتباط مستقیمی با چرخش چرخ زندگی مردم نداشته است و متاسفانه این قضاوت آقای رئیس جمهور نیز از جنس قضاوت ایشان در باب گشایش ۱۰۰۰ ال سی در ساعات اولیه آغاز اجرای برنامه جامع اقدام مشترک بوده است. سوال دیگری که برای پاسخ دادن به آن هنوز هم باید منتظر ماند، این است که برخورد دولت با اظهارات دلخراشِ سیف چه خواهد بود؟ آیا حسن روحانی به اشتباه تاریخی خود در هدم صنعت هسته ای کشور و فرو بردن اقتصاد ایران در سنگین ترین رکود تاریخی خود، تنها و تنها برای رسیدن به «تقریباً هیچ!» اعتراف خواهد کرد یا سیف، به خاطر این واقع گویی غیرمنتظره به جمع «به جهنمیان» خواهد پیوست؟! برای قضاوت قاطع در این فقره، باید به انتظار آینده نشست. اگرچه برگشتن جناب روحانی از راه به اشتباه رفته، چیزی نزدیک به محال خواهد بود. در هر صورت، مردم بر اساس واقعیات اقتصادی کشور، طبیعتاً در تنها مجال خود- یعنی انتخابات سال ۹۶- به تمامی این اقدامات پاسخ خواهند داد.

نویسنده: محسن فرهادی
انتهای پیام/130
https://qomnews.ir/vdcdxn0s.yt05s6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما