قم نيوز : شرایط فعلی تحریم چیزی جز تکرار سناریوی پیشین نیست و بدون تردید نظام اسلامی با هدایت رهبری معظم انقلاب و تدبیر دولت اسلامی و هوشیاری امت از آن هم عبور خواهد کرد.
به گزارش قم نیوز 40 سال از عمر نظام جمهوری اسلامی در ظلم ناپذیری گذشت. در این مدت استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا تمام جرم و جنایتها از جنگ تحمیلی گرفته تا تحریم اقتصادی را علیه این نظام به کار گرفت تا وی را وادار به انظلام و ستمپذیری کنند ولی این امر محقق نشد.
اصل در اسلام در برابر ستم بر دو پایه لاتَظلمون به معنای «نه ستم کنید» و لاتُظلمون به معنای «و نه ستم میپذیرید» (آیه ۲۷۹ سوره بقره) و به عبارت دیگر به این معنا که ستمگر و ستمپذیر نباشید، استوار است و مسلمانی هر مسلمان به این است که از این دو اصل عبور نکند و نه به کسی ستم بکند و نه ستمپذیر باشد.
راههای ستم ناپذیری
دلایل متعدد عقلی و شرعی پشت این قاعده اسلامی وجود دارد. دلیل اول: وقتی ستمی در جامعهای رخ میدهد و ستمگری به وجود میآید دارای دو حالت است یا مسلمین قدرت مقابله با آن را دارند و یا قدرت مقابله با آن را ندارند. اگر قدرت مقابله را دارند، هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که انسان هر چند مسلمان هم نباشد ستمپذیر باشد و در برابر ستمگر ایستادگی نکند زیرا ادامه دادن به چنین زندگی با شرافت و کرامت انسانی سازگار نیست.
اگر مسلمانان قدرت مقابله با ستم و ستمگر را ندارند راهش ستمپذیری و پاگذاشتن روی شرافت انسانی و ستمگر زیستن نیست بلکه راهش هجرت است.
از همین رو قرآن به آن دسته از مسلمانانی که راه هجرت را بر نمیگزینند و به زندگی متعفن با ظالمین ادامه میدهند وعده جهنم داده است: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَ ئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا.»(سوره نساء ـ آیه 97)
کسانی که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود در فشار و مستضعف بودیم.» آنها(فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها عذری نداشتند و جایگاهشان دوزخ است و سرانجام بدی دارند.
به همین دلیل پیامبر(ص) نیز 13 سال از عمر خویش بعد از بعثت را در مکه و در برابر قریش ایستاد و با ستمگری آنان مبارزه کرد اما وقتی مشاهده کرد ادامه مبارزه در مکه موجودیت اقلیت تازه مسلمانان و یا اصل اسلام را در معرض خطر قرار داده است باز هم تن به پذیرش ستم نداد بلکه نخست مسلمانان را به حبشه هجرت داد و در پایان خود نیز به مدینه هجرت کرد تا پیام و درسی باشد برای تمام مسلمین بر اینکه اصل و قاعده دراسلام «عدم انظلام» و «ستم ناپذیری» است.
علل ستمپذیری
علت نخست توجیه ستمگری است. در طول تاریخ حکام بنی امیه در برابر نص صریح آیات قرآن و احادیث رسول خدا(ص) بر واجب بودن مقابله باستمگران و حرام بودن ستمپذیری با به کارگیری کارخانه جعل حدیث توسط راویانی چون ابوهریره و کعب الاحبار و به نام رسول خدا(ص)، اطاعت از حکام ظالم را واجب و مقابله با آنان را حرام دانستهاند.
طبیعی است که عموم مسلمین جهان که تابع خواص و عالمان خود هستند و قدرت تشخیص احادیث جعلی از صحیح را ندارند این احادیث جعلی را که از زبان عالمان خود میشنوند باور میکنند و به مرور تن به ستم میدهند و راضی به زندگی نکبتبار خود به امید اجر اخروی میشوند.
شاهد بر این توجیه ستم پذیری ابواب صحیح مسلم یکی از صحاح سته اهل سنت میباشد که برخی از آنها از این قرار است: باب الامر بالصبر عند ظلم الولاه: باب دستور به تحمل ستم پیشوایان، باب فی طاعه الامرا و ان منعواا لحقوق: باب اطاعت از حکام هر چند که حقوق مردم رانپردازند، باب وجوب ملازمه جماعه المسلمین عندظهور الفتن وفی کل حال و تحریم الخروج علی الطاعه ومفارقه الجماعه(ج۴، ص ۱۲۲٬۱۲۳) باب واجب بودن همراهی با توده مسلمانان در حال دیدن فتنهها و در همه حال و حرام بودن خروج برحکومت و جدایی از جماعت.
نمونهای از این روایات توجیه ستمپذیری نیز روایت ابوهریره از رسول خدا(ص) به این بیان است که من یطیع الامیر فقد اطاعنی و من بعث الامیر فقد عصبانی(صحیح مسلم ،ج،۱۲،ص۲۲۳) هرکس از زمامدار فرمان ببرد مرا فرمان برده، و هر کس زمامدار را سرپیچی کند مرا سر پیچی کرده است».
بنابراین از جامعه اسلامی با چنین زیرساخت و بنای فکری که هر روز توسط عالمان درباری و وعاظالسلاطین به ذهن و فکر مردم وارد میشود آیا میتوان غیر از ستمپذیری و تسلم ظلم شدن انتظار دیگری داشت؟!
علت دوم در ستم پذیری، «ترس از مرگ» است. از مردمی که قدرت شکستن طلسم مرگ را ندارند و مرگ را آغاز حیات جاودانه نمیدانند بلکه بر این باور غلط استوارند که مرگ پایان هر چیز است و چنین ترس موهمی در ذهن خود پروراندهاند و اسیر و دربند چنین طلسمی قرار میگیرند، نباید انتظاری جز ستمپذیری داشت.
اگر فرهنگ شهادتطلبی در آدمی زنده نشود بدون تردید در برابر هر فرعون و نمرودی تن به ذلت داده و به زندگی نکبتبار در کنار ظالمان راضی خواهد شد.
اگر حسین بن علی(ع) حاضر نیست تسلیم خواسته یزید بن معاویه شود و با او بیعت کند به این دلیل است که مرگ را لقاءالله میدانند و فرمودند خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده علی جیدالفتاه. ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف و خیر لی مصرع انا لا قیه(اللهوف٬ص۶۰) مرگ بر فرزند آدم مُسلّم است و چون گردنبند در گردن دختران میماند. چقدر مشتاق دیدار گذشتگانم هستم، آنچنان که یعقوب را به دیدار یوسف اشتیاق بود و برای من قتلگاهی معین شده است که در آنجا به شهادت میرسم.
نظام جمهوری اسلامی به دلیل آنکه از نظری از مبانی به دلایلی که توضیح داده شد از سیره قرآنی، نبوی و علوی فاصله نگرفت حسینیوار در برابر مستکبران ایستاد و عزت و کرامت خود را حفظ کرد. در این مدت امتهایی که انقلاب اسلامی و رهبری آن را الگوی خودشان قرار دادند آنان نیز به همین سمت در حال حرکت هستند.
شرایط فعلی تحریم چیزی جز تکرار سناریوی پیشین نیست و بدون تردید نظام اسلامی با هدایت رهبری معظم انقلاب و تدبیر دولت اسلامی و هوشیاری امت از آن هم عبور خواهد کرد.