قم نيوز : قم نیوز: شهر کتاب قم میزبان در ادامه نشستهای صمیمانه خود با اهالی فرهنگ و هنر کشور این بار میزبان جمعی از نویسندگان و مترجمان بزرگ کشور بود.
به گزارش قم نیوز؛ درروزی که تب فوتبال همه جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده بود و استادیوم آزادی تهران و انقلاب کرج میزبان دو دیدار حساس استقلال و پرسپولیس با رقیبانشان بود، شهر کتاب قم میزبان اهالی کتاب و کتاب خوانی بود تا اثبات کند هنوز هم کتاب و کتاب خوانی در بین جوانان جا دارد حتی زمانی که پای علاقهای دیگر در میان باشد.
شهر کتاب قم در ادامه برگزاری دیدارهای صمیمانه میان نویسندگان و مترجمان مطرح کشوری و اهالی فرهنگ و کتاب استان قم این بار میزبان جمعی از نویسندگان و مترجمان برتر و کارکشته نشر چشمه بود تا اهالی کتاب و کتاب خوانی استان قم بتوانند از نزدیک و رو در رو با آنها به گفتگو بنشینند.
احمد پوری از نویسندگان و مترجمان کارکشته و نام آشنای شعر که ترجمه آثار شعرای بزرگی همچون نزار قبانی و پابلو نرودا را در کارنامه دارد، سید حمیدرضا صدر که بیشتر مردم وی را با تحلیلهای کارشناسی و اطلاعات اعجاب آور تاریخ فوتبالش میشناسند اما ید طولایی هم در نویسندگی دارد و میتوان آثاری همچون «روزی روزگاری فوتبال» و «تو در قاهره خواهی مرد» را در کارنامه نویسندگی وی دید، پیمان خاکسار مترجم جوان و خوش آتیهای که اولین کتابهای ترجمهاش از جمله «اتحادیه ابلهان» و «برادران سیسترز» بسیار مورد استقابل قرار گرفته و درمیان کتابهای پرفروش قرار گرفت، محسن آزرم منتقد و نویسنده سینمایی نشر چشمه، و برادران کیانیانی که مدیریت نشر چشمه را بر عهده دارند مهمان شهر کتاب قم بودند.
پای نشر چشمه که یکی از مهمترین ومعتبرترین انتشارات کشور محسوب میشود این بار به شهر کتاب قم باز شده و مراسم امضای کتاب مترجمان و نویسندگان این انتشارات با حضور مردم کتاب دوست قم در شهر کتاب قم برگزار شد.
شاعری که عاشق است لحن صدا و گرمی خوانش شعر احمد پوری در این مراسم وقتی که " ۱۲ گل سرخ بر موهای بلقیس" نزار قبانی را با لحن دلپذیرش بازخوانی میکرد همه را به وجد آورده بود، وقتی که میخواند" وقتی زني زيبا میمیرد، زمين تعادل خود را از دست میدهد، ماه صد سال عزاي عمومي اعلام میکند و شعر بيكار میشود! "به شعر نزار قبانی جان میبخشید.
پوری که حالا موهایش را در راه ترجه آثاری این چنین سپید کرده است به تغییر شکل و ماهیت کتاب خوانی در جامعه امروزی اشارهای کرده و میگوید: با توجه به ایجاد شبکههای اجتماعی و نسخههای الکترونیکی کتاب تقریباً میتوان گفت که کتاب خوانی تغییر ماهیت داده است، قدیمترها وقتی از خواندن کتاب سخن میگفتیم ناخودآگاه ذهنمان به سمت و سوی کتاب کاغذی سوق پیدا میکرد و امروز هم همینطور است اما امروزه با توجه به پدیدهای طبیعی به نام هجوم رسانههای مجازی با شکلهای جدیدی از خواندن هم مواجه هستیم.
مترجم آثار ناظم حکمت کتاب و کتاب خوانی را لازمه ذهن پرسشگر انسان دانسته و اعتقاد دارد: به هر حال خواندن ادامه دارد چه در سایتهای مجازی، چه در اینستاگرام و یا رسانههای دیگر، ما به هر صورت اگر ذهنی پرسشگر داشته باشیم خواندن را ادامه میدهیم حالا چه در نوع کاغذی و پرینتی آن و چه در صورتهای گوناگون دیگر.
مترجم شعرباید روح شاعرانه را در وجود خود را داشته باشد این را میتوان از سخنان پوری برداشت کرد وقتی که میگوید: نخستین مسئلهای که در ترجمه شعر از بین میرود خود شعر اصلی است، در واقع شعر در ترجمه بازسرایی میشود و شعر دیگری متولد میشود، نخستین کاری که مترجم شعر در ترجمه شعر انجام میدهد این است که شعر را نابود میکند و به شعر آتش میزند که از خاکستر آن ققنوسی بلند شده و از قالب آن شعر دیگری شکل گرفته و بازسرایی صورت میگیرد.
وی عشق را بخش جدایی ناپذیر شعر میداند و میافزاید: شاعران بزرگ شاعران عاشق هستند، اما این عشق تنها عشق به جنس مخالف نیست، شاعر عاشق وقتی از جنگ هم صحبت میکنند تعالی انسان را در نظر دارند و در این نوع شعر هم عاشق انسان است.
او که ید طولایی در ترجمه آثار عاشقانه دارد معتقد است: با توجه به وفور شعرهای سیاه و روایت جنگ و سختی در دورهای از ادبیات اروپا و آمریکا بعد از مدتی نیاز جامعه مبنی بر صحبت از عشق، سبب شد به شعرهای عاشقانه شاعرانی همچون نزار قبانی و نرودا روی بیاوریم کهترشی شعرهای قبلی تا حدی شسته شود و این عشق است که شعر شاعران را مانا و قابل خواندن میکند.
فقر فرهنگی مبتلا به جامعه امروز سید حمیدرضا صدر که همه او را با اطلاعات دقیق فوتبالیاش میشناسند از کودکیاش میگوید که با کتاب سر شده است، از علاقه پدرش به حافظ و سعدی و بن مایه فرهنگی خانوادهاش میگوید «از زمانی که به یاد دارم اطرافم کتاب و قلم بوده است، هنوز مدرسه نمیرفتم که تمرین خطاطی میکردم و در خانه اجدادیام کلاسهای قرآن برگزار میشد و کتاب در خانه ما یکی از ملزومات بود»
صدر که به فقر فرهنگی امروز جامعه و عدم توجه جوانان به کتاب و کتاب خوانی انتقاد دارد، میافزاید: امروز واژگان جوانان بسیار محدود است، حتی دانشجوی دکترا امروز طریقه سخت گفتنش انسان را جلب نمیکند واین بسیار دردآور است؛ امروز ما با یک بحران فرهنگی مواجه هستیم که این بحران به مسائل سیاسی ربطی ندارد، حاکمیت گویش ما را نمیتواند تصحیح کند و این کاملاً به خود ما برمیگردد، اینکه برنامههایی تولید کنیم که تنها به هجو بپردازد و به خنده و شوخیهای یک خطی و تصاویری که کسی را حقیر میکند بپردازیم برای فرهنگ ما بسیار کم است که امروز در آثار سینما و تلویزیون بسیار مشاهده میشود و این بسیار رنج آور است.
کارشناس سینما و فوتبال گسترش رسانهها و ابزارهای جدید را یک فرصت دانسته و میگوید: رسانههای گسترده و حوزه دسترسی وسیع به اطلاعات سبب شده نیاز نباشد که اطلاعات را در ذهنتان انبار کنید و این مزیتی است که نسل گذشته از آن بهره مند نبودند.
آثار نویسندگان فاخر ناشناخته در صف ترجمه پیمان خاکسار دیگر مهمان شهر کتاب قم هم با اهالی کتاب قم از اهمیت توجه به آثار برتر نویسندگان ناشناخته در ایران گفته و میافزاید: از اینکه آثار رده چندمی تعداد معدودی از نویسندگان را بخوانم خسته شده بودم و ترجیح میدادم که آثار زبان اصلی نویسندگانی بخوانم که در آمریکا و اروپا جایزههای ادبی را کسب کردهاند اما در ایران کمتر شناخته شدهاند و دوست داشتم که لذت این خوانش را با بقیه هم شریک شوم که اتفاقاً مورد استقبال مردم هم قرار گرفت.
محسن آزرم که انتشار کتب سینمایی نشر چشمه را برعهده دارد نیز از در سینما وارد شده و از کمی و کاستیهای سینمای امروز با مردم سخن گفت، به اعتقاد آزرم امروز صرف فیلم دیدن کافی نیست، همانقدر که فیلم دیدن مهم است خواندن در مورد فیلم هم مهم است و تنها با فیلم دیدن فرد نمیتواند منتقد فیلم شود؛ کسی منتقد خوب است از فیلم بد هم درس بگیرد و یاد بگیرد که از این فیلمها هم لذت ببرد و اصول فیلم سازی را فرا بگیرد.
آزرم از سختیهایی که سینمای امروز با آن دست به گریبان است گفت و افزود: امروز هیچ چیز تازهای در سینما وجود ندارد و ما مجبوریم که ژانرها را با هم مخلوط کنیم و تنها شیوه بیان است که سبب میشود یک راه تازه پیدا کنیم که متفاوت باشیم، فیلم سازان برتر سعی میکنند از امکانات سینما بهتر استفاده کنند وگرنه هیچ داستان تازهای وجود ندارد که قبل از این به آن پرداخته نشده باشد.
هر کدام از دیوارهای شهر کتاب قم را که نگاه میکنی پر شده است از کتابهایی که با نگاه به آنها حس میکنی که لحظه به لحظه عمر میگذرد و دیر میشود برای خواندنشان، هر کدام از این کتابها چکیدهای از دانستنیهایی هستند که دیگران برای ما جمع آوری کردهاند وحالا ما تنها باید زحمت ورق زدنش را به خودمان بدهیم و در علم دیگران خود را شریک کنیم، نمیتوان دیوارهای و قفسههای شهر کتاب قم را با همه کتابهای نخواندهاش نگاه کرد و افسوس نخورد، افسوس عمری که میگذرد ولحظه هایی که هدر میرود، و باز هم این جمله حمیدرضا صدر تداعی میشود که "تا چشم باز کنی میبینی عمرت گذشته و افسوس میخوری که وای چقدر کتاب نخوانده دارم".